سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعنخستین خبرهایادداشت ها

صنعت گردشگری در افغانستان: از گذشته پرافتخار تا گیرافتادن در آتش جنگ

۷ تیر(سرطان)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۶/۲۹

چرا گردشگری در افغانستان رونق ندارد

افغانستان به دلیل قرار گرفتن در محل تلاقی تمدن های مختلف تاریخ پرباری را دارد. همین امر موجب آن شده است که بتواند به مکانی برای جذب گردشگرانی از داخل و خارج به نقاط مختلف کشور تبدیل شود و منبع درآمد خوبی را فراهم کند. اما در این میان آتش جنگ و خشونت دوام­دار در کشور بر این صنعت نیز تأثیرگذاشته است. چراکه با شدت گرفتن جنگ و ناامنی در کشور بر میزان گردشگران اثرات منفی گذاشته است. به طور مثال، ورود گردشگران به افغانستان از زمان خروج بخش عمده‌ی نیروهای ناتو از این کشور در سال ۲۰۱۴ پیوسته رو به کاهش بوده است. مقیم جمشیدی که شرکت مسافرتی Afghan Logistics and Tours را در کابل اداره می‌کند، معتقد است که در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۰۰ گردشگر از خدمات شرکت وی استفاده کرده‌اند. این رقم در سال ۲۰۱۷ به تنها ۵۰ گردشگر کاهش یافته‌ است. در سال ۲۰۱۶ شرکت مسافرتی ماجراجویی بریتانیایی Wild Frontiers تورهای افغانستان‌اش را که به نام “Afghan Explorer” یاد می‌شد، به دلیل امنیت ضعیف افغانستان لغو کرد(دال رِمپل،۱۳۹۷).

 به نقل از سایت وزارت خارجه جمهوری اسلامی افغانستان،«گردشگری در افغانستان در دهه۱۹۷۰ دوران شکوه خود را داشت. بیش از ۹۰۰۰۰ گردشگر از سراسر جهان به افغانستان سفر کرده اند تا زیبایی های منحصر به فرد این کشور را ببینند و رفتار و رویه یکی از مهمان نواز ترین انسان ها را تجربه کنند. چنانکه با وجود دهه ها جنگ، کابل همچنان شهری جذاب که هم نشان هایی از دنیای قدیم و هم عناصری از دنیای جدید را در خود دارد. چنانکه با حضور جامعه بین المللی و پروژه هایی برای بازساری، کابل از معماری مدرن استفاده کرده است.

افغانستان بیش از شش هزار سال سابقه دارد ، با بسیاری از مناظر و جاذبه های تاریخی ، از جمله مجسمه های معروف بودا با بیش از دو هزار سال ، مقبره حضرت علی (داماد حضرت محمد ص) و خلیفه چهارم اسلام) در مزار شریف ، شهر زیبای بلخ (همچنین به عنوان مادر همه شهرها شناخته می شود) و دریاچه های بند امیر در استان بامیان».با این حال، سایه جنگ بر افغانستان صنعت گردشگری در این کشور را تیز تحت تاثیر خود قرار داده است.

بودای بامیان1

تصویر یک-عکس از بت های بودا در بامیان

سرنوشت صنعت گردشگری زیر سایه تهدیدات امنیتی

وقتی از گردشگری و توریسم در افغانستان سخن به میان آورده شود، اولین چیزی که به ذهن اغلبِ افراد خطور می کند این است که آیا افغانستان کشور امنی برای سفر است؟ البته این امر تعجب آور نیست. گرچه افغانستان پیشتر در دهه ۱۹۷۰ مقصد گردشگری پررونقی در منطقه آسیای میانه محسوب می شد که سالانه حدود صد هزار گردشگر از کشورهای مختلف جهان را پذیرا بود، اما جنگ، خشونت، بی ثباتی سیاسی، پیشینه ی تجاوز و مداخلات بازیگران متعدد، وجود و فعالیت گروه هایی افراطی چون طالبان و دولت اسلامی، و به ویژه حملات و ترورهای بی امان از جانب آنها، و یا به طور کلی مواردی چون فساد، کمبود زیرساخت ها و امکانات و یا نیروهای متخصص در این زمینه (چون تورلیدرها و مترجمانِ متخصص در زمینه ی گردشگری)، ناامنی داخلی ناشی از وجود سارقین مسلح و آدم ربایی، صنعت گردشگری این کشور را متحملِ ضرر و زیان های بسیاری ساخته و گردشگران را نیز از سفر به این کشور و دیدن مناظر بی نظیر آن بازداشته است.

شاید تلخ ترین حادثه که گردشگران را از ورود به این کشور باز میدارد، یادآوریِ ربوده شدنِ کایتلان کولمن و شوهرش جاشوا بویل بود، زوجی آمریکایی-کانادایی که از سال ۲۰۱۲ ، به مدتِ ۵ سال در اسارات شبکه حقانی بوده و در این شرایط فرزندان خود را به دنیا آورده و در نهایت در سال ۲۰۱۷ از اسارت رهایی یافتند.

در موردی دیگر، در سال ۲۰۱۶ طالبان به گروهی از جهانگردان خارجی حمله کرد که منجر به زخمی شدن ۶ نفر از آنها شد. حملاتی که نخستین بار نیست. همچنین در سال ۲۰۱۳ طالبان در پیامی از سوی ذبیح الله مجاهد، سخنگوی این گروه گفت که:  این بخشی از استراتژی جنگ ما است که هر شهروند خارجی را که کشورش در افغانستان حضور نظامی دارد و بدون اجازه از امارت اسلامی افغانستان وارد کشور ما می شود، هدف قرار دهیم همچنین در مثالی دیگر، گروه کره ای توسط طالبان در سال ۲۰۰۷ ربوده شدند. که در نتیجه آن، دو کره ای کشته شدند  و ۱۹ نفر پس از شش هفته اسارت و پرداخت ۲۰ میلیون دلار آزاد شدند. علاوه بر این کره جنوبی موافقت کرد که نیروهای خود را از افغانستان خارج کند(Nordland,2013).

تلاش برای زنده ماندن صنعت گردشگری زیر آتش جنگ

 بنابراین، وضعیتِ جاری در افغانستان همچنان بسیار خطرناک و تحت حملات خشونت آمیز بوده و چشم انداز امنیتی نیز در این کشور مبهم و نامشخص است. ایالات متحده و چندین دولت دیگر به دلایلی چون خشونت گسترده، آدم ربایی و بمب گذاری های انتحاری، برای سفر به این کشور به شهروندان خود هشدار داده اند. روند صلح در این کشور با بن بست های متعددی مواجه شده و همچنان وضعیتِ مذاکرات و آتش بسی پایدار در این کشور نامعلوم و مبهم باقی مانده است. به هرروی، با تمام این اوصاف، مناطق با ثبات تری نیز در افغانستان وجود دارد. علی رغم اینکه افغانستان به دلیل ناامنی های موجود در قطبِ گردشگریِ جهانی قرار ندارد، اما ولایت بدخشان همیشه یکی از موارد استثنا در این قانون است.

بدخشان به طور خاص مدتهاست که در طول سال تعداد قابل توجهی بازدید کننده داخلی و خارجی داشته است. این واقعیت که بیش از چهار دهه جنگ به ندرت واخان را تحت تأثیر قرار داده، باعث شده تا این منطقه یک جاذبه اصلی برای گردشگرانِ ماجراجویِ غربی باشد که به دنبال تجربه زندگی در برخی از دورترین نقاط جهان هستند. به گزارش رادیو آزادی و به گفته مقامات محلی، بدخشان سال ۲۰۱۹ میزبان ۴۷۵ بازدید کننده خارجی و بیش از ۴۵۰۰۰ بازدید کننده افغان بود. اما از سال ۲۰۲۰ و با محدودیت های ناشی از شیوع کرونا وضعیت سفر به این منطقه سخت و تقریبا ناممکن شد.

از دیگر سو می توان گفت پیش از شیوع ویروس کووید ۱۹، ولایت بامیان وکریدور واخان شاهد بازگشت گردشگران به این منطقه بودند. حس کنجکاوی دررابطه با ملت افغانستان، همراه با زیباییِ طبیعیِ بی نظیر و حیات وحشِ کمیاب و نادر در این کشور، گردشگرانِ حوزه ی بوم گردی، علاقمندان به تاریخ و فرهنگِ افغانستان، و یا توریست های ماجراجو را علی رغمِ خطرات و هشدارها، برای سفر به این کشور ترغیب و جذب می کرد. ممکن است به خاطر خشونت ها و بمب گذاری هایِ روزانه در افغانستان، از سفر به این کشور صرف نظر کرد، لیکن ولایت بامیان در ارتفاعات مرکزی و یا کریدور واخان -که هر دو از نظر طبیعی منحصر به فرد هستند – مناطق آرام و صلح آمیزتری در افغانستان هستند. چنانچه بامیان در سال ۲۰۱۵ به عنوان پایتخت فرهنگی کشورهای عضو سارک انتخاب شد.

چالش ها و فرصت های صنعت گردشگری برای افغانستان

اما موحد و امان در مقاله ی خود پیرامون بررسی استراتژی های اکوتورییسم در افغانستان، به ذکرِ نقاط قوت و ضعفِ توریسم و همچنین اکوتوریسم در کشور افغانستان پرداخته اند. به گفته ی ایشان دررابطه با نقاط قوت این صنعت در افغانستان می توان به: وجود فرهنگ مهمان نوازی در بین مردم، تنوع پوشش گیاهی، تنوع آب و هوایی، موقعیت ژئومورفولوژی، مناظر بوم شناختی و محیط زیستی اشاره کرد. اما در مقابل دررابطه با نقاط ضعف در زمینه ی گردشگری آنها به مواردی چون: کم توجهی و اهمیت کم به گردشگری در کشور، عدم آشنایی افراد با ارزش محیط طبیعی و جاذبه های آن، سرمایه گذاریِ ناچیز و بلکه فقدان مشارکت و مساعدت در سرمایه گذاریِ بوم گردی، مشکلاتِ امنیتی در مسیرهای مواصلاتی، اطلاعات ناکافی از مکان های بوم گردی، کمبود خدماتِ عمومی رفاهی و تفریحی در مناطق گردشگری اشاره کرد(Aman and Movahed: 898,2019)..

در ادامه نیز به بحثِ فرصت ها و چالش های مرتبط با توریسم نیز پرداخته و فرصت های قابل توجه در این زمینه برای افغانستان را شامل مواردی چون: بالا بردنِ ظرفیت در بخش سرمایه گذاریِ گردشگری، سودآوری و جریان سرمایه و درآمد به کشور، فرصت و ارتباطات فرهنگی میان گروه های مختلف قومی، شکل گیری فرصت های شغلی جدید برای افراد محلی در کشور، بازسازی و ارائه زیرساخت های جدید در کشور (مانند حمل و نقل، جاده های ارتباطی، هتل ها و غیره) دانست. و در نهایت نویسندگان این مقاله تهدیدهایی که در صنعت گردشگری این کشور می تواند وجود داشته باشد را مواردی چون: بی توجهی به قوانین زیست محیطی، شکل گیری ناامنی های اجتماعی در کشور، سیاست های عمومی نامناسب برای مدیریت بوم گردی در کشور، عدم تبلیغات و آگاهی مناسب، و نبود زیرساخت های مناسب برای جذب و نگهداری گردشگران در کشور می داند. (Aman and Movahed: 989,2019).

وظیفه دولت چیست؟

به هرروی، برنامه های گردشگری بایستی با برنامه ریزی دقیق تهیه شود تا به نفع مردم افغانستان باشد، مردمی که در چهار دهه گذشته از درگیری مسلحانه مداوم بسیار رنج برده و همچنان نیز با آن دست و پنجه نرم می کنند. شکی نیست که گردشگری می تواند ارزِ معتبر و پرمبادله (hard currency) به همراه داشته باشد. طبق گزارش سازمان تجارت جهانی، ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی جهان از طریق سفر و گردشگری است. اما باید توجه داشت اگر توریسم با برنامه ریزی و به صورت دقیق اجرا نشود، می تواند از جوامع محلی بهره کشی کرده، مناطق طبیعی را پایمال، و عواقب ناخواسته ی منفی ازجمله وابستگیِ بیشتر حیات وحش به انسان را در پی داشته باشد. اما اگر گردشگری با مسئولیت پذیری انجام شود، می تواند برای جامعه محلی نقش حیاتی داشته باشد. چنانچه گردشگری می تواند مشاغل مورد نیاز در مناطق دور افتاده را فراهم، میراث فرهنگی را حفظ، تبادل فرهنگی ایجاد کرده و در جمع آوری بودجه برای اقدامات حفاظتی کمک کند. دررابطه با افغانستان نیز به همین ترتیب، توسعه بخش های گردشگری پس از پشت سر گذاشتنِ جنگ و درگیری های داخلی در این کشور و قرار گرفتن در پروسه ی صلح سازی، اگر با برنامه ریزی دقیق برای رفاه جامعه و محیط زیست همراه باشد، می تواند با تأمین معاش از صلح و حفاظت از محیط زیست حمایت کند. به عنوانِ مثال، تورهای تماشای پرندگان در زیستگاهِ طبیعی خود، معیشتِ بسیار مورد نیاز مردم در کلمبیایِ پس از جنگ به دنبالِ توافق نامه های صلح ۲۰۱۶ با شورشیان فارک را تأمین کرده و این موارد می تواند درس ها و تجربیاتی برای رشد شرکت های جهانگردی افغانستان در آینده باشد(Hessami,2021).

در واقع می توان گفت افغانستان از جاذبه های توریستی بسیاری برخوردار است، آثار باستانی، مناظر طبیعی، مکان های تفریحی و مذهبی همگی ظرفیت های گردشگری بالا برای این کشور به حساب می آیند؛ اما جدا از شرایط امنیتی آن، شاید سرمایه گذاری های مناسب و یا برنامه های تبلیغاتی مرتبط با گردشگری و جذب توریست نیز برای این کشور به قدر کفایت صورت نگرفته است. شاید حضور بیشتر در نمایشگاه های بین المللی مرتبط با گردشگری، طبیعت گردی، بوم گردی و گردشگری فرهنگی، گردشگری تاریخی و ماجراجویانه و غیره خود بتواند گاهی در راستایِ کمک به شناخت و آشناییِ ملت های مختلف با پتانسیلِ بالای افغانستان برای توریسم باشد. گرچه در هر صورت اولین مرحله طی کردن شرایطِ گذار به صلح و برقراری امنیت و آرامش در این کشور است.

قطعا خطرات و ریسک های زیادی برای سفر به افغانستان وجود دارد، اما باید در نظر داشت که رشد و ارتقای صنعت گردشگری و ترویج فرهنگ توریسم می تواند خود وجهی سازنده در روندِ صلح و صلح سازی این کشور به ویژه پس از پشت سر گذاشتنِ دوران جنگ و قرار گرفتن در دوران گذار به صلح خواهد بود. بدین ترتیب می توان گفت با وجود فرهنگی غنی و مهمان نواز مردمان افغانستان و زیبایی طبیعی بی نظیر این کشور، توسعه یک بخش گردشگریِ مسئول و پایدار پس از جنگ می تواند به نفع افغانستان باشد، به ویژه در کسبِ عوایدِ ناشی از این صنعتِ سودآور برای توسعه ی کشور و اشتغال زایی. همان طور که محمد عظیم عظیمی نویسنده ی کتابِ “اکوتوریسم در افغانستان” نیز در همین رابطه معتقد است اولین گام برای به حرکت درآوردن چرخ اقتصادی گردشگر طبیعی در افغانستان، شناسایی و معرفی قابلیت ‌ها و توانمندی‌ های بالقوه موجود در این کشور است که با شناخت و برنامه‌ریزی ‌های همه جانبه می‌ توان زمینه ‌های بهره ‌برداری اقتصادی را مهیا نمود.

منابع

-دال رِمپل، سم(۱۳۹۷)، « طالبان چگونه میزبان گردشگران خارجی در افغانستان می‌شوند؟»، اطلاعات روز، قابل دسترس: https://www.etilaatroz.com/61912/%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%86-%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d9%85%db%8c%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%da%af%d8%b1%d8%af%d8%b4%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac%db%8c-%d8%af%d8%b1/.

-Movahed, Ali, Aman, Samiullah.(2019), “The examining of strategies for ecotourism development in Afghanistan” , Conference: International Congress on Future of Tourism: Innovation, Entrepreneurship and Sustainability.

-Hessami, Elizabeth B. (2021), “A Land Like No Other: Afghanistan’s Post-Conflict Ecotourism Potential”, https://www.newsecuritybeat.org/2021/04/land-other-afghanistans-post-conflict-ecotourism-potential/.

-Nordland, Rod.(2013), “Despite Taliban Threat, Afghanistan Manages to Entice Some Tourists”, https://www.nytimes.com/2013/01/13/world/asia/taliban-targets-tourists-but-some-still-visit-afghanistan.html.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا