سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

طالبان و ابزار تصاحب قدرت

۱۸ تیر(سرطان)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۷/۹

طالبان از کجا حمایت می شود

تنویر

مردم افغانستان که عملاً تجربۀ حضور چندساله زیر حاکمیت طالبان را داشتند و از حدود پانزده سال به این­سو به نحوی قربانی جنگ و ترور طالبان هستند، به درستی هویت این گروه و چشم­انداز آن­ها را در ارتباط به خود و جهان درک می­ کنند. طالبان گروهی هستند که به گونۀ بسیار بنیادگرایانه همه­ چیز دنیا را به دامن تعصبات خشک و ناموجه می­ریزند و تفسیر شان از دین بیسار بدوی، بینادگرایانه و ناشی از اختلاط خشونت و رفتار دینی است.

کشتن، نزد طالبان امر مقدس است. مرجع این تقدس، دین نیست، تفسیر طالبانیِ دین است. تفسیری که گفتمان دین و خشونت را درهم می آمیزد. اختلاط گفتمان، باعث کج­ تابی معنا می­ گردد و این کج ­تابی باعث تولید ارزش­ های ناستوده و مردم ­آزار می ­شود. طالبان، در طول چندین ­سال، بیشترین لذّت را از کشتن مردم برده ­اند. دایرۀ این کشتار چه در زمان حاکمیت آن­ها و چه حالا چنان وسیع بوده که هیچ قشری خارج از این دایره نبوده است. شواهد نشان می ­دهند که در امر کشتن نزد طالبان، پیر و جوان، زن و مرد، کودک و بزرگ­سال، دانش­ آموز و دانش­جو، نظامی و غیر نظامی و … فرقی نداشته است. فقط نفس کشتن برای آن­ها به عنوان مهم­ترین عامل حضور در مناسبات قدرت و سیاست مهم بوده است. طالب، فقط با خشونت و کشتارِ مردم «هستن» و «بودن» خویش را به مردم افغانستان و جهان نشان داده است. آن­ها خود می ­دانند که مردم به هیچ عنوان موافق سیاست بنیادگرایانۀ آن­ها نیستند و از مجرای مردم­ سالاری هیچ­گاهی نمی­ توانند در مناسبات سیاسی و اجتماعی افغانستان حضور معنادار داشته باشند. از این رو یگانه راهی که می­ خواهند با توسل به آن مردم و جهان را از حضور خویش آگاه سازند، کشتن است و کشتن.

سخنگوی طالبان در رسانه ­ای ادعا کرد که بیش از ۶۰ درصد خاک افغانستان در تصرف طالبان است و به زودی مناطق دیگر را نیز متصرف خواهند شد، وقتی خبرنگار از ایشان پرسید که شما برای بیش از ۶۰ درصد مردم چه خدماتی ارایه کرده ­اید، پاسخی نداشت و معنای خدمات را نمی­ دانست. بزرگ­ترین خدمتی که طالب برای رعایای تحت امر خویش می­ تواند، انجام دهد، تطبیق نمادین شریعت با جبر و شلاق و میل تفنگ است. تأکید کنم که کار آن­ها تطبیق نمادین دین است، وگرنه مردم با دل و جان مسلمان ­اند و با چنگ و دندان از باورهای دینی خویش دفاع می ­کنند. بهترین نوع خدمات نزد آن­ها خانه ­نشین ساختن زنان، منع دختران از تعلیم و تحصیل، تبدیل کردن مکاتب به مدارس بنیادگرایانۀ دینی، خشونت تمام­ عیار علیه آن­هایی که طالبانی فکر نمی­ کنند و محول کردن همه امور دولت­ داری، توسعۀ اقتصادی، رشد زیربناها و رشد تحصیلی به آخرت و دنیای باقی است. مردم افغانستان مسلمان ­اند و خرد جمعی مردم انحراف از اصول اخلاقی و دینی را بر نمی­ تابد. به شعایر دین مبین اسلام پایبند­اند و تفسیر شان از دین، اخوت، برابری، داشتن جامعۀ سالم و قانون اسلامی است، در حالی که نزد طالبان اکثر مردم در تقابل با دین قرار دارند و از این رو شایستۀ ضرب و شتم و حتی مرگ­اند.

جنگ طالبان در افغانستان تا امروز از سوی برخی مردم توجیه ­پذیر بود، زیرا تعدادی از مردم که از سیاست­ های استفاده­ جویانه و غلط آمریکا در افغانستان آگاهی حاصل کرده بودند، با جنگ طالبان در برابر آمریکا موافق بودند، اما این جنگ پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، تمام وجوه تقدسی و دینی خویش را از دست داده و به یک امر توجیه ­ناپذیر تبدیل شده است. طالبان برای جنگ جاری در افغانستان هیچ توجیهی ندارند، الا قدرت و برپا کردن نظام امارتی­ ای که قبلاً مردم از این کاسه آش خورده ­اند و همه می­دانند که آن­ها دنبال چی هستند. طالبان اگر واقعاً خود را شهروندان کشوری به نام افغانستان می­دانند، حالا که آمریکا و سایر قوت­ های خارجی به حضور شان در افغانستان خاتمه بخشیدند، به مردم رجوع کنند و قدرت را از راه مردم­سالاری و گذاشتن صندوق­ های رای تصاحب کنند. طالبان می ­دانند که هرگز از این راه به قدرت و ثروت نخواهند رسید، زیرا خشونت جزء لاینفک وجودی آن­هاست و در یک سخن، «طالب منهای خشونت مساوی به صفر است». آن­چه برای آیندۀ مردم افغانستان تأسف ­بار است، همین نکته است که طالبان به دنبال احراز قدرت­ اند و یگانه ابزاری که برای این هدف در دست دارند، خشونت و کشتن است.

در این شکی نیست که حکومت­ های ۲۰ سالۀ افغانستان با سیاست­ های نادرست و فساد گسترده تمام فرصت­ های به وجودآمده را هدر دادند و نتوانستند به نیازهای مردم پاسخگو باشند. این حکومت­ ها به شدت وابسته به کمک­ های خارجی، به خصوص آمریکا، با گذشت هر روز بر نارضایتی مردم افزودند و اخیراً موجی از نارضایتی، فقر، بیکاری، مهاجرت و ناامنی را به وجود آورند. طالبان از این فرصت استفاده کرده خط موازی ­ای تشکیل دادند که اکثر مردم عام تفاوتی میان امارت طالبانی و دولت فعلی از نظر تسهیلات و امکانات رفاهی نمی­دیدند، از این رو انتقادات تند مردم از دولت ابزار دیگری در دست طالبان شد تا بیشتر از قبل بر دولت فشار بیاورند و آن را دلیل انزجار مردم از دولت قلمداد کنند، اما اصل مسأله این است که طالبان از هر وسیله ­ای سوءاستفاده می­ کنند و به جای راه حل بنیادی فقط و فقط به تصاحب قدرت فکر می­کنند.

بدفهمی دیگری که در مورد طالبان وجود دارد این است که جهان فکر می­ کند طالبان از موضع گذشتۀ شان در امر سیاست­ ورزی و ایجاد حکومت پایین آمده ­اند و دیدگاه شان در مورد مسایل تغییر کرده است، اما واقعیت این است که هیچ تغییری در رفتار طالبان به جز ازدیاد خشونت و کشتار به وجود نیامده است. برای درک این مسأله باید به ابزاری نگاه کرد که طالبان با توسل به آن­ها به دنبال تصاحب قدرت هستند، این ابزار فقط جنگ و کشتن است. همین حالا در جاهایی که طالبان حاکم­اند، زنان در حبس خانگی به سر می برند، دختران نمی­ توانند به مدارس بروند و قواعد بنیادگرایانۀ طالبان کاملاً حاکم است. به آتش کشیدن مدارس، کشتن معلمین، بستن مدارس دخترانه، ضرب و شتم مردم به خاطر ظواهر و مستحبات، اخذ جزیه و عشر از فقیرترین مردم، عدم ارایۀ ابتدایی­ ترین تسهیلات، دشمنی با علوم معاصر و … نمودهای بارز برخورد طالبانی­ اند که فرض تغییر طالبان را با پرسش موجه می ­کند.

مردم افغانستان برای عبور از این وضعیت نابسامان و تحکیم آرامش، صلح را بر جنگ با طالبان همیشه ترجیح داده ­اند و حالا هم بر تفاهم و صلح تاکید دارند. انتظار مردم از طالبان و حکومت افغانستان این است که از راه تفاهم و مصالحه، طالبان را با حفظ دست ­آوردهای بیست ساله در قدرت و نظام سیاسی افغانستان سهیم سازند و به کشتن مردم خاتمه دهند.

طالبان از کجا حمایت می شود|طالبان از کجا حمایت می شود|طالبان از کجا حمایت می شود|طالبان از کجا حمایت می شود|طالبان از کجا حمایت می شود

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا