شلاق و قصاص در مانیفست حکومتداری طالبان؛ فرق امروز و دیروز چیست؟
۲۰ تیر(سرطان)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۷/۱۱
نوشته زیر از وحیده پیکان به نوع حکومت داری طالبان در افغانستان پرداخته است.
گروه طالبان ظاهرا به قصد پاسخ دادن به نگرانیهای عمیق مردم افغانستان درباره نوع حکومتداری مدنظر آنها، در سایت رسمی خود مقالهای منتشر کرده است.
شناخت جهانیان از گروه طالبان، به عملکرد آنها در نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی که بر کابل و بخش زیادی از کشور تسلط پیدا کردند، معطوف است. شهروندان افغان، از رفتار خشن و تحقیرآمیز طالبان با مردم، داستانهای تلخ و تجربههای زجرآوری به یاد دارند. در آن زمان، مردان تفتیش عقاید میشدند و به گذاشتن ریش، نماز اجباری در مسجد، شلاق و قصاص محکوم میشدند و زنان هم از درس و کار محروم و پشت حصارهای خانه زندانی شده بودند. طالبان، با تلویزیون دشمنی داشتند، روی عکسها رنگ میپاشیدند و مجسمهها را ویران میکردند. داغ تخریب تندیس تاریخی بوداهای بامیان، همچنان در دل مردم افغانستان تازه است.
اما در ۲۰ سال گذشته، حامیان طالبان همواره ادعا کردهاند که این گروه پس از تعامل با جهان تغییر کرده و از افراطگرایی و تعصب، فاصله گرفته است. آمریکا نیز در فوریه ۲۰۲۰ با گروه طالبان توافقنامه صلح دوحه را امضا کرد که عملا راه را برای بازگشت شورشگران اسلامی به دنیای سیاسی افغانستان هموار ساخت.
به این دلیل است که نگاه طالبان به حکومتداری اهمیت پیدا میکند.
گروه طالبان در صفحه رسمی خود مطلبی منتشر کرده و کوشیده است به نگرانیهای مردم افغانستان پاسخ دهد. در این سرمقاله، نوع نظام اسلامی مدنظر طالبان توضیح داده شده است: «ما در کشور عزیز خود چنان نظام اسلامیِ می خواهیم که قاتل قصاص شود، رهزن جزا داده شود، بر زناکار حد اجرا شود، دست ظالم کوتاه شود و مظلوم از دست ظالم رهایی یابد، رشوهگیر به سزای عملش برسد و بیتالمال و حقوق ملت مظلوم، از غاصبان پس گرفته شود.»
این نگاه با نگاه دهه ۹۰ تفاوت چندانی ندارد. در دنیایی که سیستمهای قضایی تحول و پیشرفت چشمگیری یافته و بسیاری از کشورهای اسلامی، گزینههای بشردوستانهتری را به جای مجازات اسلامی اختیار کردهاند، تصویر طالبان از اسلام، همچنان در قرنهای گذشته جا خوش کرده است.
اما مانیفست حکومتداری مدنظر طالبان به اینها محدود نمیشود. شورشیان افغان میافزایند: «ما چنان نظام اسلامی را می خواهیم که تمام حقوق زنان در آن حفظ شود: زنان در میراث حق داشته باشند، در عوض قتل کسی، به خانواده مقابل داده نشوند و حق ازدواج و انتخابشان ثابت باشد، کسانی که بر زنان پاک دامن تهمت میبندند دره (نوعی شلاق) زده شوند و زنان با رعایت حجاب شرعی، در عرصه های آموزشی، بهداشتی، تجاری و اجتماعی به جامعه خدمت کنند.»
اما واقعیت این است که هم اکنون در بسیاری از مناطق تحت کنترل طالبان، زنان نه تنها اجازه کار ندارند که نمیتوانند در حد دبیرستان تحصیل کنند. هیچ دانشگاهی هم در مناطق تحت کنترل طالبان که ادعا میکنند بیش از نیمی از خاک افغانستان را در کنترل دارند، وجود ندارد. حتی حقوق آموزگاران و امکانات آموزشی کودکان در مناطق تحت کنترل طالبان را هم دولت افغانستان فراهم میکند.
در بخش دیگری از سیاستگذاری طالبان که تلاش میشود با سایر گروههای سیاسی افغانستان براساس نقشهراه سیاسی مشترکا کار کنند، مخالفت و تعارض با گروههای مختلف دیده میشود. طالبان عمده دستاوردهای کشور در دو دهه دموکراسی را زیر سوال میبرد و تاکید میکند: «ما آن نظامی را که درآن قاتل ملت، مارشال باشد، دزد، قاضی باشد و غاصب، سناتور باشد، هرگز تحمل نمیکنیم.»
به نظر میرسد که در اینجا، هدف طالبان دو مارشال افغانستان، عبدالرشید دوستم و مارشال قسیم فهیم هستند که در دوره پس از طالبان به بلندترین مقام نظامی کشور نائل شدند. آنها از اقوام غیرپشتون افغانستان هستند و این نوع نگاه میتواند به نگرانیهای قومی بیشتر در افغانستان دامن زند.
طالبان در این سالها، کمتر با چنین صراحتی دیدگاه خود درباره نوع نظام اسلامی را توضیح داده است و روشن شدن موضع این گروه برای هر نوع توافق سیاسی در آینده افغانستان، اهمیت بسزایی دارد. جریانهای سیاسی، حکومت و مردم افغانستان میخواهند بدانند که با چه روایت طالبانی سر و کار دارند و آیا امکان حکومتداری و کار مشترک با این گروه وجود دارد یا نه؟
نویسنده: وحیده پیکان
منبع: ایندیپندنت فارسی