روابط خارجیسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

چنددستگی روزنامه های تهران در برابر حوادث افغانستان: از تطهیر و حمایت طالبان تا ایجاد گروه های شبه نظامی خیالی علیه این گروه

۳۱ تیر(سرطان)۱۴۰۰-۲۰۲۰/۷/۲۲

افغانستانِ این روزها در حال سپری کردن سخت ترین تجربه خود از جنگ است. با آغاز خروج نیروهای خارجی از کشور، طالبان با توسل به خشونت پیشروی های خود را شدت بخشیده است. به نظر می رسد در چنین شرایطی، دولت کابل روزهای دشواری را می گذراند. وضعیت داخلی کشور شکننده و احتمال بروز جنگ داخلی بالاست. این در حالی است که افغانستان بیش از هرزمان دیگری سخت به همکاری منطقه ای و جهانی برای حفظ ثبات و کاهش خشونت نیاز دارد. اما وضعیت کنونی در حمایت از کابل توسط کشورهای همسایه گویای چیز دیگری است. به طوری که تنش های لفظی بین کابل و اسلام آباد بالا گرفته است.  به طور مثال، محمد اشرف غنی، رئیس جمهور کشور اسلام آباد را متهم به حمایت از جنگ و خشونت در کشور کرد. امری که چندروز پس از آن یکی از اعضای خانواده سفیر افغانستان در کابل در خاک پاکستان ربوده شد. اما تنش ها تنها به اسلام آباد و کابل ختم نمی شود. کمی آنطرف تر، همسایه غربی افغانستان جایی که میلیون ها مهاجر افغان به مدت چهار دهه زندگی می کنند و پیوندهای عمیق فرهنگی و زبانی بین دو کشور وجود دارد، وضع به شکل دیگری است.

در رسانه های تهران چه خبر است؟

با پیشروی طالبان در میدان جنگ، برخی رسانه های ایرانی بااظهارنظرهای شگفت انگیزی سعی در به نمایش گذاشتن چهره دیگری از طالبان و جنگ کنونی در افغانستان دارند. به طور مثال، روزنامه کیهان در سرمقاله خود در تاریخ ۴ تیر/سرطان ۱۴۰۰ آورده است که:«گروه طالبان، با طالبانی که می شناختیم و مثلا سر می برید، تفاوت کرده است. در پیشروی‌های اخیر این گروه در افغانستان خبری از جنایت‌های هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست و طالبان حتی اعلام کرده که با شیعیان این کشور هم کاری ندارد. در جریان عملیات گروه طالبان در افغانستان خبری از تخریب خانه‌ها و قتل عام غیرنظامیان نیست». این در حالی است که بر اساس اطلاعات سازمان ملل متحد در این ماه بیش از ۲۰۰۰ نفر در قندهار آواره شدند. همچنین طبق تخمین و برآوردِ آژانس پناهندگان سازمان ملل، ۲۷۰۰۰۰افغان از ماه ژانویه در داخل کشور آواره شده اند و به این ترتیب تعداد افرادی که مجبور به ترک خانه های خود شده اند به بیش از ۳٫۵ میلیون نفر رسیده است.

اما این تنها اظهرانظرهای جنجالی برخی رسانه های ایرانی نیست. در یکی از برنامه های تلویزیونی با نام «جهان آرا»،حسام رضوی، از مدیران خبرگزاری تسنیم گفت که: “این برداشت نباید صورت بگیرد که در افغانستان شیعه‌کشی می‌شود. همین الان من به عنوان هشدار می‌گویم که جنگی بین شیعه و طالبان در افغانستان وجود ندارد. نه الان، نه در گذشته. یعنی هرچه بوده، در میدان نبرد اتفاق افتاده است.” این چنین اظهرنظرهایی با موج شدیدی از واکنش های گسترده در شبکه های مجازی توسط کاربران افغان که به عنوان شهروندان کشور، اصلی ترین قربانیان جنگ کنونی هستند، ایجاد شد. اظهارنظرهایی که به نظر می رسد ناشی از بدفهمی و اطلاعات اندک و غلط این رسانه ها همچنین عدم پیگری مستمر حوادث افغانستان از جنگ کنونی و واقعیت های آن است.

اما به نظر می رسد بازار تحلیل های نسنجیده برخی رسانه های ایرانی در تطهیر طالبان و یا هم نشان دادن چهره ای دیگر از جنگ افغانستان همزمان با پیشروی طالبان و تشدید خشونت همچنان داغ است. به طوری که روزنامه جمهوری اسلامی که به باور برخی ناشی از تندروی این روزنامه علیه طالبان بوده، در یادداشتی در تاریخ ۲۸ تیر/سرطان با عنوان«حشدالشیعی در افغانستان بپا خواست» از ظهور گروهی در کابل با عنوان حشدالشیعه یاد می کند. طبق گزارش روزنامه صبح کابل در افغانستان« در این گزارش، آمده که به دنبال شکل‌گیری بسیج مردمی برای جلوگیری از اشغال کشور شان توسط تروریست‌های طالب، از کابل خبر می‌رسد که گروهی به نام حشدالشیعه، در افغانستان اعلام موجودیت کرده است همچنین، در بخش دیگری از این گزارش آمده: «در تصویری که از فرمانده‌ی این گروه به نام «سید حسن الحیدری» در فضای مجازی منتشر شده، وی در اولین سخن‌رانی خود در باره‌ی وقایع افغانستان، گفته است: گروه‌های مردمی را فرماندهی خواهم کرد تا در کنار نیروهای دولتی بجنگیم و از وطن دفاع کنیم؛ همان گونه که از حرم جدم امیرالمومنین دفاع کردم».

این گزارش با واکنش های بسیار تندی از سوی مقامات افغان و کاربران شبکه های اجتماعی افغانستان مواجه شد. به طوری که آقای وفایی زاده سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، نوشته است که «دولت ایران با این نوع توطئه و شایعه سازی ابعاد جنگ را گسترده تر و پیچیده تر می سازد و زمینه داعش سازی را فراهم می کند. تحریک کردن تهدیدات امنیتی علیه مردم افغانستان، آتشی بر می افروزد که دامن ایران را نیز می گیرد». همچنین، حزب اعتماد وابسته به سید حسن صفایی اطلاعات این گزارش را بی اساس خوانده و تاکید کرده است که به این مسئله از طریق مجاری دیپلماتیک رسیدگی می کند. ناگفته نماند این گزارش ها در حالی مطرح می شود که ایران بارها متهم به حمایت نظامی و دیدارهای مخفیانه با سران طالبان بوده است.

بنابراین، اظهارنظرها در حالی مطرح می شود که جنگ در حال پیشروی است و هرگونه اظهارنظر نسنجیده ممکن است عواقب ناخوشایندی بر افغانستان و کشورهای منطقه داشته باشد. از طرف دیگر، طالبان علاوه بر میدان نبرد در تلاش است تا در عرصه تبلیغاتی جنگ را به نفع خود به تصویر بکشد که این چنین اظهارنظرهایی باعث قوی تر شدن وزنه جنگی به نغع این گروه خواهد بود چه عامدانه و یا هم غیرعامدانه. همچنین، این نکته را باید در نظر گرفت که این اظهارنظرها در شرایطی که جنگ کنونی افغانستان بیشتر از هرزمان دیگری نیاز به بسیج و اتحاد ملی دارد از جانب کشورهای همسایه اقدامی غیرقابل قبول خواهد بود و حتی به تعبیر برخی مقامات افغان تفرقه برانگیز. چراکه اکنون در نقاط مختلف کشور اعم از سنی و شیعه برای مقابله با طالبان دست به تشکیل گروهای بسیج ملی زده اند و فراموش نکنیم که جنگ در افغانستان هیچ گاه جنگ مذهبی نبوده است. برعکس جنگ های مذهبی در منطقه، افغانستان مستعد و شرایط ایجاد جنگ مذهبی را ندارد.

عملکرد رسانه های ایرانی دررابطه با تحولات افغانستان از دیدگاهِ ناظران و تحلیلگران

به باور برخی تحلیلگران سیاسی، به دلیلِ هم جواری این دو کشور طبیعتا مسائل امنیتی و ملی افغانستان برکشور ایران نیز تاثیرگذار خواهد بود به ویژه در برهه ی کنونی و با احتمالاتی از روی کار آمدن طالبان در افغانستان. بدین ترتیب توجه و تمرکز ایران بر افغانستان و مسائل آن در دفاع از کشور خود و منافع آن امری معمول و منطقیست و پوشش خبری این کشور نیز تبعا در انعکاس تحولات کشورهای همسایه و مشکلات آنها نقش خواهد داشت. اما به باور برخی دیگر از ناظران سیاسی، رسانه های ایرانی افغانستان را با تمرکز و ویژه بودنِ خاصی و ظرافت بیشتری نشان داده، به رهبران جنگ سالار و نقشی که اتحاد آنها در صلح و درگیری توجه بیشتری داشته، و به همه بازیگران مختلف دولتی و غیر دولتی که در داخل این کشور فعالیت می کنند، اشاره دارد. به نظر این افراد چون اسکای کولی(Skye Cooley) و رابرت هینک (Robert Hinck) در پوشش رسانه ای ایران، “افغانستان بیش از هر چیزی به عنوان کشوری تقسیم شده بین طالبان و ایالات متحده توصیف می شود، که در آن با آنکه نقش دولت افغانستان قابل احترام است، اما اغلب به حاشیه کشیده شده و تصاویرِ منفیِ کمی از طالبان نمایش داده می شود. اگرچه تلاش می شود تا ایران از حمایت مستقیم از اقدامات نظامی طالبان که منطقه را بی ثبات می کند فاصله بگیرد، اما طالبان به عنوان واقعیتی عملی قدرت در افغانستان نشان داده می شود. ایالات متحده به عنوان یک اشغالگر موجود نشان داده می شود که در تلاش برای توافق و کنار آمدن با طالبان است.

به باور این دو نویسنده، رسانه های ایرانی ادعا می کنند که درگیری نظامی آمریکا در افغانستان، عراق، لیبی، یمن و سوریه این کشورها را به محلی برای پرورش و رشدِ تروریسم تبدیل کرده است. همچنین رسانه های ایرانی بر نگرانی های مرتبط با مجاورت دو کشور (مانند مسائل قاچاق مواد مخدر و پناهندگان) و همچنین نیاز به همکاری با افغانستان، سوریه و عراق در جهت امنیت بیشتر منطقه ای و اقتصادی برای جلوگیری از مداخلات غرب و تهدیدات تروریستی تأکید می کنند. چنانچه در همین زمینه تمرکز رسانه های ایرانی بر اهمیت قدرت منطقه ای در برابر قدرت های غربی بوده و تلاش می کنند خود را به عنوان کشوری دغدغه مند و مصمم برای دستیابی به امنیت منطقه ای از طریق همکاری نشان دهند. بدین ترتیب در این پوشش های خبری، ایران به عنوان کشوری معرفی می شود که واقعا تمایل دارد به بهبود افغانستان کمک کند”(Cooley and Hinck: 4,2018).

اما نویسندگان مذکور درادامه به دسته بندیِ موضع گیری های رسانه ای ایران در دو دسته “پایاییِ روایت ها” و تغیرات روایی” می پردازند: الف) پایاییِ روایت ها: ۱-ادامه پوشش خبری در مورد سیاست های بی تأثیر ایالات متحده، فزون گستری و جاه طلبی های بیش از حد آمریکا. ۲-ادامه پوشش خبری در مورد سرزنش آمریكا در بی ثباتی افغانستان و منطقه. ۳-ادامه پوشش خبری پیرامون حسن نیت و کمک های ایرانی به افغانستان. ۴-ادامه پوشش خبری در نیاز به شبکه های اقتصادی امنیتی منطقه ایِ غیرغربی. ب) تغییراتِ روایی: ۱-افزایش پوشش خبری در رابطه با اهمیت سازمان همکاری اقتصادی و سایر اقدامات اقتصادی ایران در رابطه با افغانستان. از جمله اشاره به صادرات ایران به افغانستان و گشودن بنادر ایران که می تواند به افغانستان کمک کند. ۲- افزایش پوشش خبری از نیاز به زیرساخت های مشترک انرژی منطقه ای و یک قطب انرژی ایران برای بازسازی افغانستان و منطقه و ۳- افزایش پوشش خبری از خشونت ها و درد و رنج مردم افغانستان(Cooley and Hinck:7,2018).

در نهایت، باید قبل از همه چیز به این مسئله توجه کرد که رویکرد و نگاه رسانه های ایرانی در قبال حوادث افغانستان به یک شکل نیست. به طور مثال، خبرگذاری ها و یا هم روزنامه هایی سعی در کمرنگ جلوه کردن نقش مخرب طالبان در جنگ افغانستان دارند. در کنار آن روزنامه ها و رسانه های دیگری نیز نگاه شان نزدیک به شهروندان افغانستان است وبرخی دیگر شاید به علت کمبود اطلاعات رویکرد ضعیف تری همراه با اطلاعات اندک و گاهاً اشتباه دچار سوبرداشت شوند.

 بنابراین، این اظهارنظرها از سوی برخی رسانه های ایرانی را می توان به عدم شناخت و درک صحیح آنها از واقعیت های جامعه افغانستان و تحولات جنگی و عدم پیگیری مستمر و رصد مداوم حوادث افغانستان نسبت داد. و یا هم شاید گفت جنگ افغانستان را تنها با مولفه های خاصی بررسی می کنند و نقش سایر مولفه های تاثیرگذار را تقلیل می دهند. در نتیجه، این نکته نباید فراموش شود که هرگونه اظهارنظری غیرسنجیده و دوراز واقعیت در شرایط حساس فعلی افغانستان، منجر به خدشه دار شدن روابط خواهد شد.

منابع

– Cooley, S.C. and Hinck, R. S. (2018), “Media Narrative Analysis: Iranian, Russian, and Chinese News Coverage of the Future of Afghanistan”, Phase III Integrated Report, https://nsiteam.com/social/wp-content/uploads/2018/12/OSU_Afghan-Phase-Final-Media-Summary-11.15-Final.pdf.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا