سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

تقویت نقش و منافع ژاپن در افغانستان؛ گامی فراتر از اتحاد با ایالات متحده

۱۱ اسد (مرداد) ۱۴۰۰ – ۲/ ۸/ ۲۰۲۱

با پیشرویِ سریع و نگران کننده ی تحولاتِ اخیر در افغانستان، به نظر می رسد بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه با دقت نظاره گر تغییر و تحولاتِ افغانستان می باشند. چنانچه برخی دولت ها فعالانه خود را در بطن ماجرا قرار داده و به نوعی -حال یا با دعوت طالبان و ارتباط با این گروه و یا به واسطه ی رایزنی و دیدار با مقامات دولت افغانستان و استقبال از مذاکرات صلح و گفتگوهای بین الافغانی- همراهی خود با جریان پیشرویِ وقایع حاضر در افغانستان را نشان داده اند.

اما در این میان به نظر می رسد برخی کشورها چون ژاپن؛ گرچه در سکوتی خردگرایانه و واقع بینانه به یک دیپلماسی کارگشا و سازنده برای آینده روابط این دو کشور می اندیشند؛ اما از دنبال کردن روند تحولات افغانستان دور نمانده و از سیاست هایی متکی بر صلحی پایدار و تثبیت حکومتی فراگیر استقبال می کنند. اصولا می توان گفت رویکرد ژاپن به مسائل افغانستان غالبا با تکیه بر قدرت نرم، دیپلماسی، صلح سازی و توسعه بوده است.

ژاپن تا یک دهه پیش در سایه ی اتحاد با ایالات متحده و در جهت سیاست مبارزه با تروریسم، به ارائه ی حمایت های نظامی به افغانستان مبادرت می کرد. همچنین این کشور در زمینه فعالیت هایی چون کشاورزی، آموزش، بهداشت و پزشکی، پیشرفت زنان، زیرساخت ها و موارد دیگر در افغانستان فعالیت و حمایت کرده است. اما جدا از تلاش های نظامی و غیرنظامی توکیو در روندی از بازسازی پسامنازعه در افغانستان از ۲۰۰۱ به این سو، نباید فراموش کرد در حال حاضر ژاپن نیز همچون دیگر کشورها منافع خاص خود را در افغانستان داشته و با وجودِ چرخش سیاست ایالات متحده برای عقب نشینی نیروهای خود، به نحوی برای پیشبردِ اهدافی مبتنی بر تامین منافع اقتصادی و روابط تجاری آتی خود در منطقه برنامه ریزی خواهد کرد.

پیشینه ی روابط ژاپن-افغانستان

روابط دیپلماتیک مابین ژاپن و افغانستان به طور رسمی در سال ۱۹۳۱ برقرار شد. شاید بتوان گفت در آن زمان به سختی ۳۰ نفر ژاپنی در افغانستان مقیم بودند. اما کمی جلوتر که بیایم می بینیم، پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، ژاپن حمایت خود از پناهندگان افغان و همچنین قطعنامه سازمان ملل در محکومیت کاربستِ بیش از حد روسیه از زور در طول تجاوز به این کشور را افزایش و ادامه داد. همچنین از سال ۲۰۰۱، ژاپن با تأمین بودجه سازمان های غیردولتی بین المللی در کابل و سایر نقاط کشور به پناهندگان افغان در ایران و پاکستان کمک کرد.

اما بیش از همه می توان گفت مشارکت ژاپن در جنگ علیه تروریسم پس از حادثه ی ۱۱ سپتامبر، بسیار برجسته و قابل توجه بود. چراکه این حادثه به نوعی تداعی کننده ی حمله ۱۹۹۵ به متروی توکیو با گاز سارین توسط فرقه ی آئوم بود. به هرروی این کشور از آن زمان درصدد بود تا در تطابق و همراهی با استراتژی جهانی ایالات متحده خود را به عنوان “بریتانیای آسیا” معرفی کند. از دیگر سو باید گفت گرچه سهم کمک های مالی ژاپن به افغانستان نیز چشم گیر بود اما جونیچیرو کویزومی نخست وزیر وقتِ ژاپن، متوجه شد که حمایت مالیِ صرف به تنهایی برای تامین صلح در منطقه ای مانند افغانستان کافی نخواهد بود. بنابراین او تصمیم گرفت نیروهای دفاع از خود و نیروی دریایی ژاپن (MSDF) را به منظورِ حمایت لجستیکی از عملیات نظامی آمریکا علیه القاعده و طالبان به دریای عرب اعزام کند.

همچنین پس از آن و از زمان روی کار آمدن نخست وزیر شینزو آبه در سال ۲۰۱۲، وی نیز از سهم همکاری و مشارکتِ ژاپن در “جنگ علیه تروریسم” به عنوان کاتالیزوری برای نفوذ بیشتر افغانستان در صحنه جهانی استفاده کرد. به همین خاطر متعاقبا تلاش های ژاپن برای مبارزه با تروریسم به منظور افزایش نقش جهانی خود در اتحاد با آمریکا در جهت تامین صلح در کشورهای جنگ زده ای مانند افغانستان و عراق صورت گرفت.

اما علاوه بر تلاش های ضدتروریسمِ ژاپن می توان گفت، این کشور خود از مواجهه به تهدیدهای متعددی مرتبط با تروریسم، از جمله قاچاق اسلحه و مواد مخدر، آدم ربایی، و تامین مالی تروریسم بیم داشت و در همین راستا توکیو اطمینان داد که به حمایت از این کشور جنگ زده برای تامین ثبات، ارائه کمک های انکشافی و کمک های بشردوستانه ادامه خواهد داد.

به هرحال باید توجه داشت که یکی از اهداف اولیه حمایت مستمر ژاپن از افغانستان، نشان دادن همبستگی و همراهی خود با آمریکا بوده است. اما با تصمیم قاطع آمریکا برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، برای ژاپن مهم خواهد بود که نقش خود را در منطقه گسترش دهد. چراکه ژاپن منافع اقتصادیِ خاصِ خود را دارد. این کشور تمایل دارد از ذخایر نفت، گاز، اورانیوم و سایر مواد معدنی موجود در افغانستان و دیگر جمهوری های آسیای مرکزی بهره مند شود. افغانستان نیز برای ژاپن از نظر موقعیت جغرافیایی سیاسی نیز اهمیت دارد. (Walia, 2020: 2-4 )

در واقع، بی ثباتی سیاسی و گروه های مخل امنیت و نظم در افغانستان ضربه ای به صلح جهانی بوده و مانعی برای تجارت ژاپن با کشورهای آسیای میانه است. بنابراین، برای ژاپن آینده افغانستان اهمیت دارد و طبیعیست که این کشور دغدغه روی کار آمدنِ دولتی فراگیر و مشروع در افغانستان را داشته باشد.

نگاهی به فعالیت های ژاپن در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا کنون

فعالیت ها و کمک های ژاپن در بازسازی افغانستان از سال ۲۰۰۱ ژاپن را به دومین کشور بزرگ اهدا کننده پس از ایالات متحده تبدیل کرد. در حالی که نباید از این امر چشم پوشید که مشارکت ژاپن در افغانستان نشان دهنده بُعد مهمی از دیپلماسی این کشور است. تا پیش از این یکی از انگیزه های اصلی ژاپن برای تعهد به افغانستان، از تمایلِ این کشور به همبستگی و اتحاد با ایالات متحده نشات می گرفت. هر چند انگیزه های دیگری چون کمک به توسعه افغانستان نیز مدنظر ژاپن بوده است.

به هرحال نقش ژاپن در توسعه افغانستان را می توان به وضوح در برگزاری کنفرانس های بین المللی توکیو مشاهده کرد. چنانکه ژاپن در ژانویه ۲۰۰۲، یعنی تنها یک ماه پس از خروج طالبان از کابل، میزبان اولین کنفرانس در مورد افغانستان بود. همچنین در ژوئیه ۲۰۱۲، دولت های ژاپن و افغانستان کنفرانسی دیگر در مورد افغانستان در توکیو برگزار کردند. علاوه بر این، در جریان فرآیند بن، که در پی استقرارِ مجدد یک دولت دائمی افغانستان پس از حمله آمریکا بود، تیم های نظارتی ژاپنی و کارشناسان قانون اساسی برای نظارت بر پارلمان و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اعزام شدند.

همچنین در حوزه ی همکاری های امنیتی نیز به نظر می رسد نقش ژاپن در افغانستان بیشتر در راستایِ برنامه خلع سلاح، رفع بسیج عمومی و یکپارچگی مجدد (DDR) و یا انحلال گروه های مسلح غیرقانونی (DIAG) بود. همچنین با ارائه ی کمک هایی به حقوق افسران پلیس و فراهم آوردن برنامه های سوادآموزی برای ارتش ملی افغانستان، ژاپن به طور غیرمستقیم به امنیت افغانستان کمک می کرد. از دیگر سو می توان گفت ژاپن در طرح مشارکت برای صلح (PfP) که به منظور بهبود مدیریت و امنیت فیزیکی مهمات، ایجاد مراکز بازسازی ولایتی و کمک به پاکسازی مین فعالیت می کرد نیز مشارکت داشت. (TUKE, 2013: 1)

به طور کلی می توان گفت ماده ۹ قانون اساسی ژاپن دخالت این کشور را در مناطق جنگی محدود می کند و به همین خاطرکمک های ژاپن به افغانستان به ویژه طی یک دهه اخیر بیشتر در چارچوب کمک های غیرنظامی و بشردوستانه، اعزام پرسنل خود بوده، و می توان گفت در این میان آموزش و پرورش تمرکز اصلی کمک های انکشافیِ برون مرزیِ ژاپن (ODA) بوده است. چنانچه در سال ۲۰۱۲، ژاپن متعهد شد که ۵۰۰ بورسیه تحصیلی به دانشجویان افغان و برای ادامه تحصیل در ژاپن ارائه دهد. همچنین با ارائه ی این کمک ها، ثبت نام مدارس ابتدایی در کابل از یک میلیون نفر در سال ۲۰۰۱ به ۹٫۲ میلیون نفر در سال ۲۰۱۳ رسید.

از دیگر سو می توان گفت همکاری با تیم های بازسازی ولایتی به ژاپن اجازه داد تا کمک های غیرنظامی خود را به مناطقی که امدادگران ژاپنی دسترسی مستقیم نداشتند، گسترش دهد. ژاپن همچنین در کنار کمک هایی برای توسعه منابع انسانی، بودجه ای برای حفظ میراث فرهنگی جهان فراهم کرد -به عنوان مثال، با همکاری یونسکو، به حفظ ویرانه های بامیان کمک کرد-. (Walia, 2020: 8)

اما چندی پیش نیز در ۳ فوریه ی ۲۰۲۱ نیز دولت ژاپن تصمیم خود را مبنی بر تأمین ۱۲۲٫۲ میلیون دلار برای حمایت از برنامه های بشردوستانه و توسعه در افغانستان اعلام کرد. از طریق این پرداخت جدید، که از بودجه تکمیلی سال مالی ۲۰۲۰ ژاپن تامین می شد، مجموعه ای از پروژه های کمک های بشردوستانه و توسعه ای انجام می شود. به طور کلی می توان گفت ژاپن غالبا در زمینه های مختلف از جمله امنیت، کشاورزی، توسعه روستایی، توسعه ظرفیت های انسانی، آموزش، بهداشت، زیرساخت ها، فرهنگ و کمک های بشردوستانه به تلاش های ملت سازی به افغانستان کمک کرده است و با پرداخت ۱۲۲٫۲ میلیون دلار به افغانستان، مجموع کمک های ژاپن به افغانستان از سال ۲۰۰۱ بالغ بر ۶٫۹ میلیارد دلار می شود. (WHO, 2021)

آنچه ژاپن باید پس از خروج آمریکا انجام دهد

همان گونه که اشاره شد، به باور تحلیلگران حضور ژاپن در افغانستان زیر سایه اهداف ایالات متحده در این کشور قابل توضیح است. ژاپن به عنوان متحد آمریکا در طی این سال ها فعالیت خود را در افغانستان انجام داده است. اما اکنون که شاهد خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان هستیم، بزرگترین پرسش این است که تداوم فعالیت ژاپن در افغاستان چگونه خواهد بود؟ در پاسخ باید گفت برخی تحلیلگران ژاپنی معتقدند پس از خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان این نگرانی وجود دارد که جنگ داخلی ادامه یابد و سرانجام طالبان بر همه چیز کنترل داشته باشند.

در این میان، برخی دیگر معتقدند که قبل از خروج باید اقداماتی انجام شود از جمله احیای شبکه های جمع آوری اطلاعات و مبارزه با تروریسم، تدوین استراتژی ها و اقدامات برای اطمینان از ایمنی پرسنل، کمک های بشردوستانه، کمک های انکشافی و حمایت از حقوق زنان. اگر قرار است چنین اقداماتی انجام شود باید به گونه ای انجام شود که برای افرادی که بیش از ۴۰ سال است از جنگی مداوم در عذابند، مناسب باشد. یعنی آنها باید از زندگی و معیشت مردم محافظت کنند و از دین، فرهنگ آنها اطمینان حاصل کنند و آداب و رسوم رعایت شود.

در همین راستا، در ۲۰ سال گذشته، ژاپن و جامعه بین الملل از سیستم سیاسی فعلی (قانون اساسی، دولت، پارلمان) که مطابق با توافقنامه بن ایجاد شده است، حمایت کرده اند. در نشست دسامبر ۲۰۲۰ کشورهای کمک کننده؛ ژاپن گفت که تلاش می کند تا حمایت سالانه ۱۸۰ میلیون دلاری خود را برای چهارسال آینده حفظ کند و در صورت پیشرفت در روند صلح آماده است حمایت کند.

در نتیجه ژاپن معتقد است که در ادامه درگیری های سیاسی و نظامی این کمک های بین المللی باید بیشتر بر مردم متمرکز شود. البته این امر مستلزم به رسمیت شناختن بین المللی طالبان نه تنها به عنوان یک طرف از مذاکرات صلح با دولت بلکه به عنوان یکی از طرفین در توسعه روستایی نیز باید مورد مشورت قرار بگیرد. در حقیقت در طرح جدید ژاپن، تمرکز بر بازسازی روستایی بر محوریت مردم گامی مهم برای آرامش و بازسازی است.

در حقیقت، اکنون که نیروهایی آمریکایی خارج می شوند و منطقه تحت کنترل دولت مرکزی به شدت کاهش می یابد؛ ژاپن باید در صلح و بازسازی ابتکار عمل را انجام دهد، همانطور که در اواخر دهه ۱۹۹۰ هنگامی که طرح صلح و بازسازی را پیشنهاد کرد؛ اما این بار بر توسعه روستایی مردم محور تمرکز می کند. (Miyahara, 2021)

به طور کلی حضور ژاپن در منطقه و به ویژه افغانستان را می توان در چند محور بررسی کرد:

۱- پس از فروپاشی اتحاد جاهیر شوروی، کشورهای متعددی از دل این اتحاد اعلام استقلال کردند. کشورهایی که منبع بزرگی از ذخار نفت و گاز و اورانیوم و سایر مواد معدنی را در دل خود داشتند. در نتیجه، ژاپن مانند هر کشور دیگر در این مطقه تمایل به استفاده از این ذخایر دارد.
۲- بی ثباتی سیاسی در افغانستان خطری بزرگ برای صلح منطقه ای و جهانی است. شرایط ناپایدار امنیتی در این کشور مانع بزرگی برای تجارت با جمهوری های آسیای مرکزی است که از افغانستان می گذرد.
۳- ایالات متحده و دیگر متحدانش پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر در خاک آمریکا علیه تروریسم اعلام جنگ گردند. در میان قربانیان چند تبعه ژاپنی حضور داشت که منجر به پیوستن ژاپن به ائتلاف بین المللی شد.
۴- جهان افغانستان را مرکز تروریسم می داند. و این مشکلی است که دولت ها حاضرند برای دستیابی به صلح و امنبت جهانی این مشکل را حل و فصل کنند. ژاپن نیز از جمله کشورهایی است که تمایل به پایان بخشیدن به تهدید افراطی گرایی مذهبی را دارد.
۵- زمانی مذهب بودیسم بیشترین طرفدار و حامیان را در افغانستان داشت که بسیاری از مناطق دیدنی را در افغانستان دارا بود اما اکثر آنها توسط طالبان نابود شدند در نتیجه اکنون ژاپنی ها مصمم هستند که نقش خود را در حفاظت از اندک آثار بودایی در افغانستان ایفا کنند. (Shaikh, 2018)

در نهایت اگر بخواهیم به گذشته نیم نگاهی داشته باشیم تا احتمالاتی از اقداماتِ آتیِ ژاپن در رابطه با تحولات افغانستان را دریابیم، شاید بتوان گفت مقاومت ژاپن در مقابله با ترویسم زیرسایه ی سیاست هایِ ایالات متحده، خود نشان از تردید و نگرانیِ توکیو با آنارشیِ ناشی از خروج نیروهای نظامی خارجی و قدرت گرفتنِ نیروهایی تروریستی چون طالبان و سقوط کابل به دست این گروه دارد؛ اما نباید فراموش کرد که ژاپن خود به تنهایی دارایِ منافعی حیاتی در منطقه بوده که این امر وابستگیِ صرفِ این کشور به ایالات متحده را کنار میزند.

به همین خاطر شاید بتوان گفت با خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از افغانستان و چرخش در سیاست های این کشور نسبت به افغانستان، ژاپن طبیعتا ساکت نخواهد نشست. شاید بتوان گفت این کشور بار دیگر به خاطر احتمالاتی در از بین رفتن تلاش های صلح سازی، حاکمیت قانون و بازسازی در افغانستان نگران بوده و در پیِ ایجاد دولتی فراگیر و صلح طلب جهت برپایی امنیت در این کشور و تضمین مبادلات تجاری منطقه می باشد.

به هرروی، پیش از این نیز به نظر می رسید با تمامِ تلاش ژاپن برای ارائه ی کمک به افغانستان، باز موانع و محدودیت هایی چون ناکارمدی دولت و فساد و همچنین فقدان امنیت (که موجب کشته شدن افرادی چون تتسو ناکامورا معروف به کاکا مراد شد) وجود داشت که می توانست فعالیت این کشور در افغانستان را با تردید مواجه سازد. در هرحال باید گفت گرچه ژاپن و افغانستان از نظر جغرافیایی نزدیک نبوده و یا برخلاف کشورهای غربی منافع متقابل آنها شدیدا به یکدیگر وابستگی و اتصال ندارد، اما برخلاف ایالات متحده، شاید ژاپن بتواند کشوری باشد که ارتباط با آن زمینه ساز ایجاد زیرساخت های توسعه و صلح نه تنها در افغانستان، بلکه در آسیای مرکزی و جنوبی خواهد شد. از سوی دیگر یز باید توجه داشت، اگر توکیو می خواهد از سرمایه گذاری های عمده خود در افغانستان محافظت کند، باید رهبری سیاسی مهمی را که در سال های اولیه ایجاد صلح افغانستان اعمال کرد، مجددا احیا کند.

منابع:

– Miyahara, Nobutaka, (2021), “Afghanistan after the U.S. Withdrawal — how Japan can Support Rural Development in a People-Oriented Manner”, https://www.spf.org/iina/en/articles/miyahara_03.html
– Shaikh, Khalil-ur-Rahman, (2018),”The Japan and Afghanistan connection”, https://dailytimes.com.pk/259550/the-japan-and-afghanistan-connection/
– TUKE, VICTORIA, (2013), “Japan’s Crucial Role in Afghanistan”, EastWestCenter.org/APB Number 206
– Walia, Simran, (2020), “Securing Peace in Afghanistan: A Primer on Japan’s Role,” ORF Issue Brief No. 347, March 2020, Observer Research Foundation.
– WHO, (2021), “Japan to provide US$ 122.2 million for humanitarian and development assistance in Afghanistan”, World Health Organizationhttps://reliefweb.int/report/afghanistan/japan-provide-us-1222-million-humanitarian-and-development-assistance-afghanistan

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا