سر تیتر خبرهامصاحبهنخستین خبرها

دومینویِ فروپاشی نیروهای نظامی افغان؛ معلولِ ضعف مدیریتی، وابستگی، و فساد در دستگاه حکومتی و ارتش

۴ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰ – ۲۶/ ۸/ ۲۰۲۱

«دومینویِ فروپاشی نیروهای نظامی افغان؛ معلولِ ضعف مدیریتی، وابستگی، و فساد دستگاه حکومتی و ارتش»؛ مصاحبه با میثم موسوی، دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای

از نیمه ی اول ماه آگوست طالبان پیشروی های خود را شدت بخشیده و بی وقفه مشغول تصرف مراکز ولایت های مهم و گسترش حضور و نفوذ خود در مناطق مختلف بودند. از هلمند و نیمروز و فراه و هرات تا بادغیس، بدخشان، تخار، قندوز، جوزجان و مزار شریف، لوگر و در نهایت کابل در تاریخ ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، طالبان درحال فتح کردنِ کل کشور بوده و سیطره و سلطه ی خود را در تمامیِ نقاط گسترش دادند. همان طور که جریان پیشروی و تصرفات طالبان روز به روز قدرت و شدت بیشتری می یافت، متاسفانه از دیگر سو شاهدِ افول توان و یا انگیزه ی نیروهای امنیتی افغانستان در برابر طالبان بودیم.

این امر تا جایی پیش رفت که گاها شاهدِ واگذاری های سهل و آسانِ برخی مناطق از سوی نیروهای امنیتی و تسلیم آنها در برابر طالبان بودیم. طالبان چنان سنبه ی خود را پر زور بر مناطق تحت تصرف می کوبید که گویی نیروهای امنیتی در مناطق دیگر پیشتر از تهدید پیشروی های آنها، یارای مقابله با این گروه تندرو را از دست می دادند. به هر روی آنچه طی ماه ها و به ویژه روزهای اخیر بسیار مایه ی تعجب و نگرانیِ عموم مردم جهان و به ویژه خود مردم افغانستان و غیرنظامیان گردید، عدم توانایی و ظرفیتِ بالای نیروهای امنیتی در برابر نیرویِ نه چندان مجهز و مدرنِ طالبان بوده است. اما به واقع چرا بخشی از نیروهای دفاعی امینتی یا دچار ضعف بوده و یا به آسانی تسلیم شدند؟ در ادامه برای روشن تر شدن این موضوع، به گفتگو با میثم موسوی، دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای خواهیم پرداخت:

۱- آنچه پیش از هر چیز به ذهن متبادر می شود، چرایی ضعف و ناکارامدیِ نیروهای امنیت داخلی در ممانعت از پیشروی های طالبان و یا در مواقعی تسلیم و واگذاری های آسان و راحت به طالبان است. این ضعف از کجا سرچشمه می گیرد و نقاط ضعف این نیروها کجا بوده که سال ها آموزش نیروهای امنیتی اکنون با سستی و فترت همسو شده است؟

متاسفانه نیروهای امنیتی افغانستان پس از ۲۰ سال و بیش از ۸۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری از سوی ایالات متحده و سایر شرکای این کشور نتوانستند از پیشروی ها و تصرف کامل کشور و سقوط حکومت آقای غنی به دست طالبان جلوگیری کنند.
این موضوع سوالات بسیاری را برای مردم به ویژه نخبگان داخلی و خارجی ایجاد کرده است که نیروهای امنیتی که گفته می شود تعداد آنها بالغ بر ۳۰۰ هزار تن و دارای امکانات نظامی برتری نسبت به طالبان هستند، به گونه ای دومینووار تسلیم، و ولایات و مناطق را به تحویل طالبان دادند.
اما علت این ناکامی و تسلیمی نیروهای امنیتی کشور را می توان به علت های مختلفی تقسیم کرد: ضعف در مدیریت نیروهای امنیتی، برنامه ریزی ضعیف، استراتژی های موفق طالبان، عدم صلاحیت دولت افغانستان و مجموعه ای از حوادث و اتفاقات ناگهانی که با خروج ایالات متحده از کشور اغاز شد.
– مهمترین علتی را که می توان عنوان کرد، ریشه در گذشته دارد مسئله فساد در دستگاه حکومتی علی الخصوص در میان ارتش افغانستان است که باعث شد تا یک نیروی نظامی سرخورده و ناامید، ناتوان و مستاصل و مملو از فساد ایجاد شود. موضوع سربازان خیالی که ابتدا توسط اداره سیگار عنوان شد، مسئله ای است که سال ها نیروهای حکومت افغانستان با آن درگیر هستند. جان ساپکو رئیس این اداره عنوان می کند که ده ها هزار سرباز خیالی در جمع نیروهای امنیتی افغانستان وجود دارد که حقوق می گرفتند اما متاسفانه تمامی حقوق آنها در جیب افراد دیگر می رفت.به گفته دانیل دیل از خبرگزاری سی ان ان، ایالات متحده گزارش داده بود که تعداد نیروهای امنیتی افغانستان بیش از ۳۰۰ هزار نفر می باشد اما به گونه واقعی ممکن است نصف این عدد حقیقت داشته باشد. همانطور که واندا فلباب براون عضو ارشد موسسه بروکینگز در نوشته ای در نشریه فارین افیرز عنوان کرد که نیروهای امنیتی افغانستان سال ها بود که از بی کفایتی و فساد موجود در دولت رنج می بردند. وی در این رابطه گفت: شاید هیچ کسی باور نمی کرد که نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان به این سرعت از هم بپاشد. اما این موضوع از چندین سال قبل واضح و مشخص بود که طالبان در حال پیشرفت از لحاظ نظامی و نیروهای ارتش حکومت افغانستان به دلیل مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر آن شده بود، در آینده از هم پاشیده می شود.
– موضوع دیگری که می توان به ان اشاره کرد ضعف مدیریتی در رده های بالای حکومتی است. در دهه گذشته، با خروج تدریجی نیروهای امنیتی ایالات متحده از افغانستان، وظیفه اداره کشور به طور فزاینده ای بر عهده دولت افغانستان قرار گرفت، طبقه حاکم در کابل حتی تصمیم نگرفت که نواقص و مشکلاتی که ارتش با آن گریبانگیر است را برطرف و اصلاح نماید یا اصلاحات را در حکومت به وجود آورند. در عوض، رهبران سیاسی خود را بر کسب افزایش قدرت و ثروت برای خود و حمایت از گروه های خود تمرکز کردند. امروزه می توان ادعا کرد که آنها به دنبال ایجاد بحران های سیاسی به منظور جلب حمایت و رانت بیشتری از دولت مرکزی بودند.
– مسئله دیگر فساد در میان نیروهای درجه یک که به خوبی از فساد گسترده در میان دستگاه اداری آگاه بودند، می باشد که از لحاظ روحی و روانی برای سربازان تاثیر منفی باقی می گذاشت. زمانیکه ایالات متحده شروع به خروج کرد، طالبان پیشروی های گسترده خود را آغاز کردند. بنا به گزارشات منتشر شده، نیروهای امنیتی که از لحاظ غذایی در وضعیت نامناسبی قرار داشتند. همچنین از لحاظ مالی، چندین ماه حقوق دریافت نکرده بودند، جای تعجب نبوده که نیروهای امنیتی با مشاهده چنین وضعیتی، سلاح های خود را در بدل عفو عمومی و حتی پول نقد به زمین بگذارند و راهی خانه های خود شوند. همانطور که استفان بیدل استاد دانشگاه کلمبیا در مصاحبه ای با خبرگزاری سی ان بی سی اظهار داشت: زمانیکه ایالات متحده خروج کامل خود را اعلام کرد، این مسئله سیگنالی بود برای سربازان افغانستان که پایان کار نزدیک است و فروپاشی حکومت فرا رسیده است. در ان هنگام بود که سربازان تصمیم گرفتند تا اخرین نفر نباشند که تسلیم می شوند. جک واتلینگ یکی از محققان جنگ و علوم نظامی در موسسه خدمات متحد رویال در لندن به در مصاحبه ای با سی ان ان اشاره کرد که سرعت تسخیر این کشور توسط طالبان “بازتاب توان نظامی نیست، بلکه بازتاب فروپاشی در اراده برای مبارزه است.”
– مسئله دیگری که می توان به ان اذعان کرد اعتقادات و ارزشها میان دو گروه است. طالبان برای رسیدن به بهشت و کشتن کافران می جنگند اما نیروهای امنیتی اکثریت به دلیل نبود شغل مناسب و رفع نیازهای مالی می جنگند.
– مسئله دیگر که می توان در رابطه با سوال نخست مطرح کرد، موضوع افزایش قدرت نرم طالبان است. یکی از دلایل اصلی که طالبان اینقدر توانستند کشور را تحت کنترل خود در اورند، این بود که برنامه خوبی برای مذاکره یا اجبار نیروهای امنیتی و والیان برای جلب آنها به سمت خود داشتند. آنها به کرار می گفتند: “پایگاه ها را ترک کنید یا تسلیم شوید و یا به ما بپیوندید.” برخی از نیروهای حکومتی افغانستان هنگامی که دانستند نیروهای آمریکایی همراه با طالبان توافق کرده اند و از کشور به گونه تدریجی و در اواخر با شتاب بیشتری کشور را ترک کرده اند و دیگر نمی شود به حمایت های انها دل بست، به پذیرفتن پیشنهادات طالبان روی اوردند. البته قابل یاداوری است که نباید فعالیت های این گروه را در شبکه های اجتماعی نادیده گرفت.
– موضوع بعدی که می توان در شکست نیروهای امنیتی افغانستان و تصرف سریع ولایات و مناطق توسط طالبان اذعان کرد شکل گیری نیروهای امنیتی افغانستان با طرح آمریکایی بود. راه اندازی یک نیروی امنیتی موثر، مستقل و به سبک غربی در افغانستان -کشوری که فقر در آن بیداد می کند همچنین با جمعیت اکثریت روستایی و جایی که وفاداری های قبیله ای، قومی و منطقه ای بسیار بیشتر از هرگونه هویت ملی است-، همیشه کار بسیار دشواری خواهد بود و اکنون کاملاً مشخص است که ایالات متحده و متحدان ائتلاف آن در این تلاش شکست خورده اند. یاروسلاو تروفیموف از نشریه وال استریت ژورنال در این مورد اظهار می دارد که ارتش افغانستان اساساً به گونه ای طراحی شده بود که بیش از حد به ایالات متحده متکی باشد، این ارتش طراحی شده است تا بدون آن شکست بخورد.

۲- از دیدگاه برخی ناظران سیاسی، نیروهای امنیتی افغان دیگر مُردن برای هدفی که دیگر قابل تحقق نیست را منطقی نمی دانند و به دلیل دلسردی و ناامیدی برخی از آنها حتی به کشورهای همسایه نیز فرار کردند. اما چرا تا آخرین نفس نیروهای امنیتی برای دفاع از کشور نجنگند، و رسالت واقعی خود حتی تا پای جان را به جای نیاورند؟

جواب سوال دوم را می توان در پاسخ سوال اول جستجو کرد. همانگونه که گفته شد، جامعه جهانی بیش از ۸۰ میلیارد دالر برای آموزش و تجهیز ۳۰۰ هزار نیروهای امنیتی هزینه شده است. فساد گسترده در ساختار حکومت، رهبری ضعیف و عدم آموزش مناسب و پایین آمدن روحیه و مورال نیروهای امنیتی باعث شد تا نیروهای امنیتی چندان میل به جنگیدن نداشته باشند.
مثالی عینی در این زمینه بهتر است آورده شود، براساس گزارش وال استریت ژورنال، پایگاه دولتی در ولسوالی امام صاحب ولایت قندوز به مدت دو ماه در برابر طالبان مقاومت کردند اما تسلیحات نظامی و مواد خوراکی نظامیان این گروه به زودی کاهش یافت. هر چه درخواست کمک از واحد مرکز کردند، متاسفانه هیچ جوابی دریافت نکردند. تاج محمد نظامی فرار کرده به خبرنگار وال استریت ژورنال عنوان می دارد که ما به مدت چندین هفته آب، غذا و مهمات نظامی نداشتیم و به مدت چندین ماه حقوقی دریافت نکرده بودیم، در نهایت مجبور به ترک پایگاه داشتیم و طالبان توانستند پایگاه را تصرف کنند.
این چنین موارد نه تنها در ولایت قندوز، بلکه در سرتاسر افغانستان به کرار می توان مشاهده کرد. عدم توجه حکومت به نظامیانش در میدان جنگ، باعث دلسردی نیروهای نظامی گردید.

۳- شاید بتوان گفت این کاستی و کاهش در ساختار نیروهای امنیتی تا جایی پیش رفت که مردم عادی در قالبِ حرکتی به نام خیزش های مردمی خود برای دفاع از ناموس و وطن به پا خواستند. اما چه می شود که یک کشور به مرحله ای می رسد که دیگر نیروهای امنیتی دفاعی آن یارای مقابله با دشمن را ندارد؟

پس از پیشرفت های طالبان در سراسر افغانستان و درنهایت تسلیمی کابل در برابر گروه طالبان، مساله چرایی فروپاشیدن ارتشی که ۲۰ سال برای برپا کردنش وقت و هزینه شد، برای بسیاری پرسش ها را مطرح می کنند که چرا توانایی مقابله با طالبان را نداشتند!
بنده علاوه بر موضوعاتی که در بالا مطرح کردم، یک سری مسائل دیگر مانند نبود سواد و تحصیلات لازم در میان نیروهای امنیتی افغانستان، اغراق در اعلان تعداد نیروهای ارتش (هم ایالات متحده و هم دولت افغانستان درباره ارتش ۳۰۰ هزار نفری خود بسیار اغراق کردند. نسبت ۱ به چهار نیروهای نظامی دولتی در برابر طالبان تا همین هفته پیش هم برای اطمینان دادن به مقاومت در برابر جنگجویان امارت اسلامی استفاده می‌شد) همچنین مسئله ایدئولوژی، ارزش ها را هم می توان عنوان کرد، می توان ادعا کرد که نیروهای ارتش برای پول و نیروهای طالبان برای تحقق ارزش ها و عقاید می جنگیدند که زمین تا آسمان این مسئله تفاوت دارد.

۴- به نظر می رسد بدون وجود هواپیماهای بی سرنشین برای هدف قرار دادن طالبان، نیروهای امنیتی دفاعی با مشکلاتی مواجه بود، اما آیا به طور کلی نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان از تجهیزات دفاعی و جنگی کافی و مدرن برخوردار هستند؟

براساس گزارشات رسمی، بیشترین مساعدت های بین المللی برای ارتش و امور نظامی نسبت به سایر بخش ها مصرف شده است. جامعه جهانی به حکومت افغانستان آنچنان مساعدت های نظامی داشتند که هیچ کسی به این فکر نمی کرد که روزی در برابر طالبان، در برابر افراد موتورسیکلت سوار و کسانی که فقط یک کلاشینفک و یا در کل سلاح سبکی نسبت به حکومت افغانستان داشتند، شکست بخورند که البته دلایل آن را گفتیم.
نیروهای حکومتی هیچ تجهیزاتی در برابر این جنگ چندین ساله، کاستی نداشتند اما چیزی که یک نیروی نظامی با تجهیزات کامل را شکست می دهد به عوامل مختلفی بر می گردد که به آن اشاره شد.

۵- به باور برخی ناظران سیاسی، خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از افغانستان موجب فروپاشی توان نظامی افغانستان بوده است، چرا که آنها در جنگیدن به فرماندهان آمریکایی و حمایت نیروهای هوایی آمریکا تا حد زیادی وابسته بودند. اما این دست احتمالات و نظریات تا چه حد صادق است؟

حمایت های هوایی در جنگ های زمینی، مزیتی به حساب می رود که اگر هر نیرویی از آن برخوردار باشد، جنگ را با موفقیت سپری خواهد کرد.
نیروهای ارتش افغانستان تا بدانجا در جنگ ها تا حدودی موفق و دست برتری نسبت به طالبان داشتند که از نیروهای هوایی برخوردار بودند اما زمانیکه این حمایت ها قطع گردید، نیروهای ارتش با ضعف جدی در میدان جنگ برخوردار شدند.
همانطور که آقای بومن افسر پیشین ارتش و خلبان هلیکوپتر بلک هاوک که در افغانستان خدمت می کرد اظهار داشت نیروی هوایی بدون شک نقطه قوت اصلی دولت افغانستان در جنگ با طالبان است. اگر ما به آنها از طریق هوا کمک نکنیم، نیروهای امنیتی افغانستان از این مزیت محروم خواهند شد و این مسئله می تواند تاثیر زیادی در میدان جنگ در نهایت بر وضعیت دولت افغانستان داشته باشد.
بله، می توان مدعی شد که حمایت های هوایی در میادین جنگی از جمله امتیازها برای هر گروه به شمار می رود وگرنه در زمین، طالبان گروه های چریکی و آزموده ای هستند که قادر به شکست طرف مقابل می باشند، خواه طرف مقابلشان آمریکا باشد و یا حکومت افغانستان.

۶- از دیگر سو دررابطه با آموزش و تعلیمِ نیروهای دفاعی از سوی نیروهای خارجی چون ایالات متحده در طی بیست سال گذشته آیا مشکلات و چالش هایی وجود داشته و آیا اصلا بنیه ی آموزشی این نیروهای طی بیست سال برای مقابله ای مستقل و بدون اتکا به نیروهای خارجی تقویت شده است؟

متاسفانه خیر، نیروهای آمریکایی در حالی به افغانستان هجوم بردند که این کشور هیچگونه ارتش منظم و یکدست، تجهیزات لازم و مناسب برای جنگی که بتواند با گروه های تروریستی در کشور بجنگد نداشت.
ایالات متحده با سرازیر کردن میلیاردها دلار برای ایجاد ارتش منظم و قوی در افغانستان، تلاش های زیاد نمود اما این تلاش ها فقط برای ایجاد وابستگی به خود بود نه خودکفایی!
حکومت افغانستان در طی ۲۰ سالی که تحت کنترل ایالات متحده به سر می برد، هیچگونه اختیاری برای معاملات بزرگ و وارد کردن تجهیزات نظامی از کشورهای همسایه مخصوصا روسیه و یا ایران نداشتند.
حکومت افغانستان به ساختاری وابسته گونه تبدیل شده بود. تا جایی که تجهیزات نظامی از نوع سنگین بسیار محدود بود. ما در حکومت جمهوری چندین ساله افغانستان متاسفانه تجهیزات پیشرفته ای نداشتیم و کشورهای کمک کننده به ویژه ایالات متحده اگر مساعدت نظامی می کردند به صورت محدود و مستهلک بوده است.
برای نمونه می توان به چرخ بال ها و جت های جنگی با کیفیت متوسط اشاره کرد.
گرچه بنده باز هم به مواردی که در بخش های بالایی اشاره کردم، تاکید می کنم: ضعف در مدیریت، فساد گسترده در ساختار حکومت افغانستان.

۷- آیا می توان گفت ضعف نیروهای امنیتی افغانستان را متوجه کاستی های نیروهای بین المللی و ناتو دانست؟

متاسفانه مسئله ای که میان تحلیلگران سیاسی و افرادی که انتقاد بسیاری به نقش کشورهای بین المللی در افغانستان دارند، ترویج شده این مسئله است که همه مشکلات را از جانب کشورهای غربی می بینند. این موضوع نقد خود را به صورت جداگانه دارد اما در پاسخ به این سوال قصد دارم تا به مسئله دیگر بپردازم. میلیاردها دلار کمک شد، حالا به هر شکلی اگر حکومت افغانستان نیمی از آن را هم به درستی به مصرف می رسانید، اکنون شاهد این وضعیت نمی بودیم. در اینجا باید یک نقدی را هم به خود و حکومت داشته باشیم که چرا با وجود میلیاردها دلار کمک، نتوانستیم نیروی دفاعی و نظامی را انچه که مردم افغانستان شایسته آن هستند، ایجاد کنیم تا بتوانند در مقابل گروهی که تعداد آن خیلی کمتر از تعداد نیروهای دولتی است، مقابله کنند. حضور چندین ساله نیروهای بین المللی فرصت مناسبی بود تا حاکمان در قدرت بتوانند زیرساخت های نظامی و ملکی در کشور را سامان بدهند اما وجود فساد گسترده در میان ساختار حکومت، باعث شد تا از این فرصت استفاده لازم را نبرند و در حال حاضر ضرر آن را امروز می بینیم که چرا حکومتی با کمک های میلیارد دلاری نتوانست در مقابل گروهی که بنا به قول آقای دوستم موتورسایکل سوارها، دوام بیاورد.

۸- در مواردی از نارضایتی و شکایت های نیروهای امنیتی دفاعی، و به ویژه دررابطه با سربازان و نیروهای پلیس که پاسگاه ها در مناطق روستایی را در همان ابتدای امر واگذار و تسلیم کرده بودند، چنین اذعان شد که آنها با مشکلاتی چون کمبود منابع، مهمات و همچنین مواد غذایی مواجه بودند. اما چرا دولت علی رغم آگاهی از پیشروی شرایط بحرانی به تجهیز نیروها و حداقل امکانات لازم برای آنها اقدام نکرد؟

بنده بیشتر این موضوع را یک بازی سیاسی می دانم که حکومت سه نفره آقای غنی ناچارا راه اندازی کرده بود. بازی سیاسی که با فشار کشورهای تاثیرگذار و حامی گروه طالبان همچون ایالات متحده انجام شد. آقای غنی که عنوان دست نشانده آمریکایی ها را با خود به همراه داشت، با فشار روز افزون همین کشور و براساس منافع ملی آمریکا، این طرح را اجرایی ساخت.
عزل آقای غنی از حکومت زمانی به گونه جدی اغاز شد که ایالات متحده همراه با طالبان (بدون حضور حکومت افغانستان) معامله ای را انجام دادند. معامله ای که به فروش افغانستان به طالبان نامیده شد.

۹- در نهایت، از دیدگاه شما، حال که طالبان کابل را نیز تصرف و سلطه ی خود را تثبیت کرده است سرنوشت ارتش افغانستان و نیروهای امنیتی آن چه خواهد شد؟

به نظر بنده، طالبان علیرغم اظهاراتی که در گذشته مبنی بر ملغا نمودن ارتش افغانستان داشتند اکنون به این مهم دست پیدا کرده اند که برپایی مجدد یک ساختار در چارچوب نظامی هزینه های سنگینی خواهد داشت، به همین دلیل برای تمام کسانی که در ساختار نظامی و ملکی افغانستان در گذشته خدمت کرده اند، عفو عمومی اعلان کردند. از نظر بنده، احتمال اینکه نیروهای نظامی طالبان با نیروهای ارتش، (اگر کسی از سربازان و مقامات ارتش باقی مانده باشد) به احتمال زیاد، ادغام خواهند شد.
همانطور که می دانیم طالبان، گروهی براساس ایدئولوژی و یک سری ارزش ها و هنجارهایی تشکیل شده است به همین ترتیب به یک ارتش معتقد به ارزش ها و هنجارها نیازمند می باشد که در ابتدا به تصفیه اعتقادی و نظامی اقدام خواهند کرد تا نیروهایی که به نظام آینده وفادار هستند مشخص شود. در این مسیر قطعا کسانی جدا خواهند شد و تعداد نفراتی به نظام وفادار خواهند ماند اما اینگونه نخواهد بود که طالبان کل ساختار را از بین ببرد از نظر بنده تنها، تصفیه هایی در درون ارتش صورت خواهد گرفت.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا