سودای قدرت طلبی ازبکستان و سوار شدن بر موج تحولات جاری در افغانستان
۱۷ میزان (مهر) ۱۴۰۰ – ۹ /۱۰/ ۲۰۲۱
ازبکستان نقشه
سلطه مجدد طالبان پس از دو دهه و مصمم بودن این گروه برای ماندن در قدرت، بازیگران منطقه ای را در دوراهیِ سختی قرار داده است. چراکه از یک سو کشورهای همسایه حول چالش هایی مرتبط با تبعاتِ آتی از ناکارآمدی و ضعف طالبان در پیاده سازی یک حکومت قوی و مشروع، فقدان تدابیری به منظور پس زدن تهدید های احتمالیِ آتی از سوی گروه هایی تروریستی چون داعش، و یا روندی واپس گرا در عقب راندن مسیر همکاری های منطقه ای بیم داشته؛ اما از سوی دیگر وسوسه ی بهره برداری از این آب گل آلود و شرایط پیش آمده برای ارتقایِ نقش و نفوذ خود در منطقه نیز، تعامل آنها با دولت طالبان را موجه می سازد.
بدین ترتیب غالبِ بازیگرانِ منطقه از یک خط مشی و رویکردِ مشابهی در جهتِ برقراری مناسبات و روابط آتی با طالبان پیروی نکرده و گرچه به نظر می رسد نهایتا تمامی بازیگران منطقه و فرامنطقه برای به رسمیت شناختن طالبان و برداشتن گام های ارتباطی با آنها رضایت خواهند داد، لیکن کشورهای همسایه به ویژه در شمال افغانستان رویکردهای متفاوتی برای مناسبات سیاسی-اقتصادی آتی خود اتخاذ کرده اند. در این راستا ازبکستان و ترکمنستان تدابیر سیاسی و مواضعِ به هم نزدیک تری در قبال افغانستانِ تحت حکومت طالبان اتخاذ کرده، اما در مقابل تاجیکستان واکنش های جسورانه و سرسختانه ای نسبت به این گروه و پذیرش آنها داشته است. چنانچه از این سه کشور هم مرز با افغانستان تنها تاجیکستان از گفت وگوی رسمی با طالبان خودداری کرده است.
بدین ترتیب به نظر می رسد برای تاجیکستان در درجه نخست مقوله ی امنیت و مشروعیت، و برای ازبکستان و ترکمنستان ملاحظات اقتصادی-تجاری اولویت داشته باشد. چنانچه ذیلِ دیدار رهبران ترکمنستان و ازبکستان در تاشکند، قربانقلی بردی محمداف، رئیس جمهور ترکمنستان در ۵ اکتبر ۲۰۲۱ اذعان کرد که همکاری ترکمنستان و ازبکستان در رابطه با افغانستان نه تنها می تواند مزیت بزرگی در زمینه عادی سازی شرایط سیاسی در آن کشور، بلکه در مسیر بازگرداندن فضای اقتصادی-اجتماعی مساعد و مشارکت گسترده [افغانستان] در سیستم ارتباطات اقتصادی منطقه ای و جهانی نیز باشد.
البته نه ازبکستان و نه ترکمنستان، هیچ یک تا کنون دولت طالبان را به رسمیت نشناخته اند، اما هر دو به صراحت اعلام کرده اند که آنها خواستار مشارکت بیشتر برای ارتقای صلح و توسعه اقتصادی-اجتماعی افغانستان هستند. به هرروی ازبکستان در این میانه کشوریست که به بازی بلندپروازانه و جاه طلبانه ی خود برای تبدیل شدن به قطبی نافذ در منطقه آسیای مرکزی دل بسته و طبیعتا درراستای تقویت آنچه تاشکند آن را “اتصال” منطقه ای می نامد نیز، تلاش می کند. از اینرو، ازبکستان یکی از کشورهایی بوده است که با روی کار آمدن طالبان تمایل خود را برای برقراری مراودات سیاسی با طالبان نشان داده است، همان طور که معاون وزیر خارجه این کشور فرهاد آرزیف از قصد و نیتِ ازبکستان برای باز گرداندنِ نقش “پل ارتباطی” افغانستان در تقویت روابط بین آسیای مرکزی و جنوبی سخن گفته است.
رویکردهایی متفاوت در قبال تحولات افغانستان
از سه کشور آسیای میانه که با افغانستان همسایه هستند، ازبکستان و تاجیکستان به طور فعال با پیامدهای تبعات تحولات افغانستان دست و پنجه نرم می کنند. درحالی که تاشکند غالبا در حالتی از انتظار و پذیرش طالبان قرار دارد، دوشنبه در موضع مخالفت خود با این گروه صریح بوده است؛ اما به نظر می رسد دولتِ طالبان به تنهایی خود جایگزین قابل قبولی برای ازبکستان باشد. شاید بتوان گفت برخی مسائل در موضع گیریِ نزدیکِ تاشکند با طالبان صحه می گذارد.
به طور مثل چندی پیش شوکت میرضیایف، رئیس جمهور ازبکستان اذعان کرد “قوای دفاعی ما آماده هر شرایطی است، ما کنترل اوضاع را در دست داریم … آنها [افغانستان] همسایه های عزیز ما هستند، اگر آنها قادر به حرکت رو به جلو نباشند، ما نیز قادر نخواهیم بود. اما گویی گفته های وی به منزله پذیرش دولت اخیرا اعلام شده و غیر جامعِ و همه شمولِ طالبان بود. یا مورد دیگر این است که ازبکستان همچنین تصریح کرد تمایلی ندارد به عنوان یک قدرت ضد طالبان و یا طرفدار غرب درنظر شود، بلکه ترجیح می دهد به عنوان یک کشور بی طرف تلقی شود.
همچنین گرچه با آغاز کارزار نظامی طالبان گزارش هایی از حضور نیروهای اپوزیسیون افغان در ازبکستان خبر دادند، اما تاشکند شایعاتی مبنی بر حضور نیروهای مقاومت افغانستان، نیروهای مخالف قوم ازبک و تاجیک در خاک خود را تکذیب کرد. علاوه بر این تاشکند، درخواست دولت بایدن در ماه ژوئن برای پناهندگی موقت برای حدود ۹۰۰۰ افغان که به عملیات های آمریکایی کمک کردند را بی پاسخ گذاشت.
به هرروی باید گفت ارتباط ازبکستان با طالبان به دو سال پیش برمی گردد؛ زمانی که شرایط در افغانستان دولت ازبکستان را متقاعد کرد تا با طالبان مذاکرات را آغاز کند. بدین ترتیب همانطور که تاشکند پیش بینی می کند طالبان در آینده نیز شریکی برای این کشور خواهد بود که بایستی در مسائل سیاسی، اقتصادی، امنیتی با آن مذاکره کند، در نتیجه در روندِ درک و پذیرش طالبان محتاط است. اطمینان میرضیایف مبنی بر اینکه این کشور برای حفاظت از خود و عدم تاثیر گذاریِ شدید تحولات افغانستان بر ازبکستان، وارد مذاکره با طالبان شده است نشان می دهد که تاشکند با وجود تمایل به تشکیل دولت فراگیر، پذیرایِ هرگونه تغییر و تحول در افغانستان نیز می باشد (Hashimova, 2021)
ازبکستان و منافع اقتصادی-تجاری با افغانستان
از زمان روی کار آمدن طالبان، ازبکستان که حدود ۱۶۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، نشان داده است که آماده گفتگو و تجارت با این گروه است. چراکه برای دولت ازبکستان قطع رابطه با افغانستان صرف نظر از اینکه این کشور تحت کنترل چه کسی باشد، هزینه بر خواهد بود. در حقیقت روابطی که دو کشور را به هم پیوند داده، بسیاری قوی تر از بیست سال پیش گردیده و این تنها ازبکستان و افغانستان نیستند که از آن سود می برند.
در ابتدا می توان گفت ارتباطاتِ ازبکستان در زمینه پروژه های جاده و راه آهن با افغانستان از اواخر سال ۲۰۰۱ بهبود یافته است. مشارکت در پروژه هایی مانند بانک توسعه آسیا (ADB)، همکاری اقتصادی-منطقه ای آسیای مرکزی (CAREC) و یا یا ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) پیوندهای موجود بین ازبکستان و افغانستان را بهبود بخشیده است. آنها همچنین مسیرهای ترانزیت جدیدی ایجاد کرده اند که تا چین و اروپا امتداد دارد.
پل زمینی ازبکستان با افغانستان با نام پل دوستی در سال ۱۹۸۲ بر روی آمو دریا، رودخانه ای که ازبکستان و افغانستان را تقسیم می کند، ساخته شده است. این پل زمانی زمانی دورازه ارتش شوروی برای ورود یا خروج از افغانستان بود، امادر حال حاضر دروازه ای مهم از اروپا و آسیا برای تجارت با افغانستان است که مسیر راه آهن نیز از همین پل می گذرد. مسیری که چین نیز بخش عمده ای از ارسال کمک های خود را از طریق این خط ریلی ارائه می دهد.
همچنین، قزاقستان برای ارسال گندم به افغانستان از ازبکستان کمک می گیرد. بر اساس یک گزارش حداکثر دو سوم آرد صادراتی قزاقستان در سال ۲۰۲۰ به افغانستان می رسید. که این موارد سود زیادی برای ازبکستان داشته است. بنابراین، درحال حاضر ازبکستان تنها کشوری است که چنین پیوندهای سودآوری دارد. همچنین این کشور در فوریه ۲۰۲۱ با پاکستان قرارداد ساخت خط راه آهن به طول ۵۷۳ کیلومتر را امضا کرد که از مزارشریف به کابل و پیشاور ادامه می یابد. این خط ریلی ازبکستان و آسیای میانه را به بنادر واقع در دریای عرب متصل می کند.
از دیگر سو؛ ازبکستان در سال ۲۰۱۶ مرکز بارگیری ترمذ را در حدود ۲ کیلومتری مرز افغانستان ایجاد کرد. که هدف آن ارائه خدمات با هدف افزایش تجارت بین ازبکستان و افغانستان از راه زمینی بود. اما طبق گزارش ها از زمان به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در افغانستان عملیات در این مرکز بیش از پیش کند شده است. این در حالیست که دولت ازبکستان استفاده از این مرکز را به کشورها و سازمان هایی که مایل به ارسال کمک های بشردوستانه به افغانستان هستند، پیشنهاد کرده است. از طرف دیگر برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل متحد در حال ایجاد یک مرکز لجستیکی در ترمز است.
علاوه بر این موارد از سال ۲۰۰۱، برق از تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان به افغانستان صادر می شود. اما صادرات انرژی ازبکستان تا کنون بیشترین میزان بوده است. چنانچه در گزارش بانک توسعه آسیا آمده است که افغانستان ۷۳ درصد برق خود را وارد می کند. همچنین در سال ۲۰۱۸، ساخت ۲۶۰ کیلومتر خط برق از سرخان در ازبکستان تا پلخمری در شمال کابل آغاز شد که هنوز مشخص نیست این پروژه تا چه حد به اتمام رسیده است.
اما در اوت سال ۲۰۲۰ نیز ازبکستان و افغانستان یک قرارداد ۱۰ ساله جدید برای تامین برق امضا کردند و این که دولت به رهبری طالبان هزینه همه اینها را پرداخت خواهد کرد با خیر خود یک سوال بزرگ است. بدین ترتیب اگر ازبکستان روابط خشک و سردی با طالبان داشته باشد، تجارت با افغانستان را متوقف یا به شدت کاهش دهد، این امر باعث از دست رفتن زمان و هدر رفت هزینه هنگفت در ۲۰ سال گذشته خواهد شد. (Pannier, 2021)
بلندپروزای در سیاست خارجی ازبکستان
جدا از منافع و مزایای اقتصادی، یکی از ابعادِ شکل دهنده در جاه طلبی های ازبکستان حاکی از سوار شدن این کشور بر موجِ تحولاتِ افغانستان، به منظورِ ایفای نقش قدرتمند تری در منطقه و نشان دادن خود به عنوان کارگزار نافذ و برجسته ای از قدرت می باشد. اما برخی چون هِنری فوی در فایننشال تایمز این رویکرد متفاوتِ ازبکستان را تا حدی به عملکردِ میرضیایف معطوف ساخته اند.
به گفته ی وی، شوکت میرضیایف از زمان به دست گرفتن کنترل کشور در سال ۲۰۱۶، به دنبال انکار رژیم بسته، منزوی و سرکوبگرانه ای بود که طی سال ها حکومت اسلام کریموف، یعنی سلف خود شکل گرفته بود؛ و شاید همین تغییرات اخیر در افغانستان فرصتی برای بزرگ نمایی خود و نشان دادن تفاوت با سلفش بود. چناچه بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان می تواند آزمونی قابل محک برای این رویکرد جدید ازبکستان و همچنین واکنش همسایگان در منطقه ای باشد که در خطوط ژئوپلیتیک متقابل و ضربدری محصور است.
بدین ترتیب، در حالی که همچنان تردیدهایی در مورد وعده آزادی های داخلی جدید وجود دارد اما، تغییرات در سیاست خارجی این کشور غیرقابل انکار است، چراکه: بزرگترین کشور منطقه از نظر جمعیت، نه تنها سودایِ نقش رهبری را در بین همسایگان خود پس از اتحاد جماهیر شوروی در سر می پروراند، بلکه به دنبال رهبری از طریق همکاری های بیشتر و بیشتر و نه اجبار است. چناچه به گفته ی تمور عمروف، متخصص مسائل آسیای مرکزی در مرکز کارنگی مسکو، «از نظر تاشکند، افغانستان نه تنها به عنوان منبع تهدید بلکه به عنوان منبع توجه بین المللی تلقی می شود. از زمانی که میرضیایف به قدرت رسید، او به طور فعال از مسئله افغانستان به منظور جلب توجه برای بالا بردن اهمیت ازبکستان در منطقه بهره برده است.»
شاید بتوان گفت این تلاش ها برای خودنمایی با بهانه ی پیش آمده از تحولات افغانستان، به مرتفع ساختن اختلافات تجاری، رقابت های قومی و درگیری های مرزی کشورهای آسیای مرکزی باز می گردد. چنانچه ۵ کشور آسیای میانه از زمان استقلال خود، چه از طرقِ دموکراتیک، عوامفریبانه و یا دیکتاتوری مدت ها برای ایجاد همکاری ژئوپلیتیک واقعی در مواجهه با بی ثباتی داخلی و بی اعتمادی متقابل تلاش می کنند.
گرچه مسکو، هژمون خارجی دیرینِ خود را در منطقه حفظ، و پکن نیز رقیب زیاده خواهِ تازه ای برای نفوذ، بازی خاص خود را در منطقه ایفا می کند، اما بازگشت طالبان به قدرت و بی ثباتی منطقه ای گسترده ای که در نتیجه آن به دنبال خواهد داشت، می تواند یک انگیزه و محرکی خارجی برای پنج کشور در توجه بیشتر بر مزایای همکاری مشترک را فراهم کند. بدین ترتیب ازبکستان به دنبال یک رویکرد متعادل و موازنه ساز درقبال این ستیزه جویانِ تازه قدرت یافته در افغانستان است.
میرضیایف در زمینه دستیابی به رویکرد منطقه ای مشترک در مورد کابل می تواند به پنج سال پیشدستی و فعال گرایِ چندجانبه خود اشاره کند. به گفته ی اریکا مارات، دانشیار کالج امور امنیت بین المللی در واشنگتن دی سی، «میرضیایف ازبکستان را به عنوان کشوری باز برای همکاری های اقتصادی و سیاسی بازسازی کرده است. وی روابط ازبکستان را با همسایگان خود بهبود بخشیده… و قصد دارد ازبکستان را به عنوان محرکی برای یکپارچگی منطقه ای معرفی کند.» (Foy, 2021)
فعال گرایی تاشکند و تهدیدات امنیتی
اما از دیگر سو در کنار ترجیحات اقتصادی باید بُعد امنیتی از نزدیکی ازبکستان به طالبان، عقب راندن واکنش های خطرفرین از سوی طالبان، دفع تهدید احتمالی از سوی گروهای تروریستی بین المللی چون داعش و یا افراط گرای اسلامی چون جنبش اسلامی ازبکستان را نیز در نظر داشت. هنگامی که طالبان برای اولین بار طی سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ حکومت کردند، جنبش اسلامی ازبکستان پناهگاه های امنی در افغانستان و پاکستان همسایه پیدا کرد. ازبکستان این گروه را مسئول بمب گذاری تاشکند در سال ۱۹۹۹ دانست و از فعالیت های این گروه با الحاق به هسته های داعش و تحرکات تروریستی آتی نیز بیم دارد.
چنانچه به اعتقاد برخی ناظران سیاسی، گرچه جنبش اسلامی ازبکستان یک نیروی تقلیل یافته است، اما بقایای آن و دیگر گروه های شبه نظامی در افغانستان در صفوف خود همچنان می توانند به عنوان یک تهدید مهم و قابل توجه در نظرگرفته شوند. از این رو، گرچه طالبان هرگز هیچ اقدامی در آسیای میانه انجام نداده اند، اما ستیزه جویانی در آسیای میانه دارند که می توانند از آنها به عنوان اهرمی برای کشورهای آسیای میانه استفاده کنند. (france24, 2021)
همچنین از سوی دیگر، ازبکستان به مانند سایر کشورهای اسیای مرکزی نگران امنیت خود است مسئله ای که در برخورد این کشور با پناهجویان افغان خود را نشان داده است. به طوری که به صراحت اعلام کرده است که از پناهجویان افغانستان هرچقدر هم نگران کننده باشد، استقبال نمی کند. چنانچه طبق گزارش دیدبان حقوق بشر، ازبکستان از زمان به قدرت رسیدن طالبان به ایالات متحده ، آلمان و دیگر دولت ها اجازه داده است تا هزاران افغان را از طریق خاک خود خارج کنند و همچنین به طور موقت میزبان ۵۸۵ خلبان افغان و خانواده های آنهاست که پس از تصرف مزار شریف از افغانستان گریخته اند؛ اما با این حال این کشور مرز خود را به روی پناهندگان افغان بسته است.
هرچند ازبکستان امضا کننده کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهندگان سازمان ملل نیست اما همچنان بر اساس قوانین بین المللی حقوق بشر تعهد دارد که افراد را به مکان هایی که در معرض آزار و شکنجه قرار دارند، بازنگرداند. اما در ۲۰ اوت بر اساس توافق با طالبان ۱۵۰ نفر را به افغانستان به افغانستان بازگرداند؛ موضوعی بسیار نگران کننده.
با همه ای این اوصاف، همان طور که رئیس جمهور ازبکستان اذعان کرد، طالبان وعده داده است که خاک ازبکستان هیچگاه از جانب افغانستان تهدید نخواهد شد. بدین ترتیب می توان گفت تاشکند با اتخاذ یک استراتژی دو سویه (dual-track strategy) و در نظر گرفتن مسائل امنیتی در موازات با اولویت های اقتصادی، درصدد پیشبرد منافع خود در مسیر اتقای نقش ازبکستان و به دست گرفتن رهبری صلح و همکاری در منطقه است.
در کل به نظر می رسد در بازارِ داغِ رقابت های منطقه ای، بازیگرانِ بسیاری به افغانستان و تحولات اخیر آن به منزله ی فرصتی مساعد در جهت تقویت نقش خود و افزایش منافع سیاسی و اقتصادیشان بنگرد. بر اساس آمارهای دولت ازبکستان، علیرغم تأثیر همه گیریِ ویروس کرونا، گردش تجارت در سه سال گذشته در این کشور سه برابر شده و از ۱۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷، به ۵۲۷ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است و این کشور در پی افزایش دوبرابری این میزان است.
بدین ترتیب شاید همین امر موجب شود تاشکند آنچنان که باید و شاید به ماهیتِ گروهِ روی کار آمده در افغانستان توجه نکرده و به جای آن در پی رویکرد های منفعت طلبانه ی آتی و سیاست های عوامفریبانه ای باشند که در سایه مناسبات دیپلماتیک از روابط کشورهایی دوست و همسایه، به واقع در پیِ بهره برداری از شرایط متغیر و متشنج جاری باشند.
درنهایت شاید بتوان گفت بسته به اولویت های سیاسی-امنیتی، و یا اقتصادی-تجاری روابط کشورهای منطقه با حکومت آتی طالبان شکل می گیرد؛ در نتیجه برای برخی بازیگران دولتی مقولاتی چون ممانعت از گسترش تروریسم و ناامنی، افراط گرایی، مهاجرت غیرقانونی، بحران های بشردوستانه، و برای دیگر بازیگران منطقه مسائل اقتصادی، تجاری، ساختار همکاری های منطقه ای و غیره حائز اهمیت است. اما برای تاشکند پیشروی با ترجیحات اقتصادی و همکاری با افغانستان تحت حکومت طالبان، به نوعی ضامنِ امنیت این کشور و اطمینان از واکنش های طالبان در آینده نیز خواهد بود.
منابع:
– Hashimova, Umida, (2021), “Tajikistan and Uzbekistan Take Different Approaches to Afghanistan”, https://thediplomat.com/2021/09/tajikistan-and-uzbekistan-take-different-approaches-to-afghanistan/
– France24, (2021), “Taliban takeover spurs old fears among ex-Soviet neighbours”, https://www.france24.com/en/live-news/20210831-taliban-takeover-spurs-old-fears-among-ex-soviet-neighbours
– Foy, Henry, (2021), “Taliban takeover turns Uzbekistan into powerbroker”, https://www.ft.com/content/b091c800-b79c-4f82-8d8e-0aa0784c7810
– Pannier, Bruce, (2021), “Uzbekistan Has Good Reasons to Be on Good Terms with the Taliban”, https://www.rferl.org/a/uzbekistan-taliban-business-relations/31474600.html