سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعمصاحبهنخستین خبرها

تاریخ همیشه شاهد مبارزه و مقاومت زنان افغانستان بوده است در گفت و گو با حمیرا قادری

۷ دی(جدی)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱۲/۲۸

از زمان روی کارآمدن طالبان و فروریختن ساختار نظام جمهوریت علی رغم هرج و مرج ناشی از این تغییر قدرت، زنان افغان از نخستین گروه هایی بودند که وارد میدان مبارزه با طالبان شدند. به طوری که از روزهای نخست حضور این گروه در قدرت در شرایطی که خیابان های کابل در ترس و وحشت موج می زد، شاهد تظاهرات زنان افغان هرچند اندک برای مطالبه گری خواسته ­هایشان بودیم. اعتراضاتی که بعدتر به دلیل فشار های طالبان به مکان بسته محدود شد. در این میان، از دل این تظاهرات جنبش ­های خودجوش زنان سربرآورد که تلاش کردند تا به طور جدی­تر و سازمان­یافته ­تر صدای خود را به طالبان و جامعه جهانی برسانند. باتوجه به اهمیت این جنبش­ ها  هم در چنین بازه زمانی و هم در ماهیت از یک طرف و وضعیت زنان افغان، گفت و گویی داشته ایم با دکتر حمیرا قادری نویسنده و فعالان حقوق زنان در افغانستان.

۱ .از زمان روی کار آمدن طالبان در قدرت، زنان افغانستان، سردمداران اصلی اعتراضات علیه سیاست ­های این گروه را تشکیل می دهند. این در حالی است که در دوره نخست حکومت­داری طالبان زنان این کشور در انزوا و پستوهای خانه هایشان روزگار می­­گذراندند. به عنوان پرسش نخست، چه عواملی منجر به چنین چرخشی در کنشگری زنان افغان در طی دو دهه اخیر شده است؟

خیلی مهم است که وقتی ما در مورد زنان افغانستان صحبت می کنیم، متوجه باشیم که در چه مرحله ای از تاریخ در موردشان صحبت می کنیم. زنان افغانستان مدام درگیر تاریخ و سیاست بوده اند و نمی شود این دو مبحث را از  پس زمینه کاری آنها برداشت. در مورد دوره اول طالبانی که من  به  عنوان نوجوان دوازده و سیزده ساله  خاطرات زیادی از آن روزها دارم،‌ با شما موافق هستم که تنها گزینه ای که وجود داشت یا خاموشی بود و یا هم کوچیدن.  هرچند رفتن در دوره اول به شدت حالا، دور دوم طالبانی، نبود. ارتباطات  مردم ما آن روزها با دنیا واقعاً کمتر بود. دنیا هم زیر نام ناتو و آمریکا به کشور ما نیامده بود.  تعداد بسیاری کمی در آن دوره از افغانستان خارج شد.  قیامت میدان هوایی کابل یکبار در افغانستان رخ داده و آن هم حالا متعلق به تاریخ آگوست ۲۰۲۱ است. خواسته های ما مثل حقوق بشر، دموکراسی و آزادی بیان آن روزها حامی بیرونی نداشت. ما خیلی تنها و سرخورده بودیم. ما که در آن دوره ماندیم و اسیر جهل طالبانی شدیم، سکوت کردیم. چرا؟ چون زنان تازه از جنگ های داخلی بیرون آمده بودند و داشتند ته مانده زندگیشان را روی هم می کردند. زنان باید اول آن خانه هایی را که ویران شده بودند را آباد می کردند. من و عمه هایم روزهای تابستان زیر آفتاب خشت می زدیم. خیلی از خانه ­ها دیوار نداشت، سقف نداشت. زنان هنوز در آن دوره  عزادار فرزندان و شوهران از دست رفته خود بودند. داغ ها خیلی تازه بود.  ما با زنان خسته ای در آن برهه تاریخی رو به رو بودیم که  تحمل داغ دیگری را نداشتند. آنها زنان عزادار  و خسته ­ای بودند که داشتند ویرانی ­های پس از جنگ را ترمیم می ­­کردند. از آن زنان همینقدر یادم است.  البته به نظر من همان از سرگیری  دوباره زندگی  خودش نوعی از مقاومت بود. در مقابل سختی ها ایستاده بودند و به نفس زندگی حرمت قائل بودند. مقاومت شکلی دیگری برای آنها داشت، ادامه زندگی در دل ویرانه های جنگ و فقر.  فقط مقاومت به مفهوم اینکه به خیابان ها بریزند، نبود.

 البته پنهان نمی کنم،‌ در آن روزها گستره آگاهی به اندازه اکنون نبود. نمی خواهم بگویم که آگاهی نبود چراکه همیشه در هر دوره ای زنان خردمند سرزمین ما در صدر اتفاقات خوب سیاسی-اجتماعی قرار داشتند.  اما خوب حرف امروز جداست. در آن دوره هم یکسری زنان پیشکسوت و مبارز در بخش هنر، سیاست و اقتصاد به صورت پنهانی سرزمین را ترک کردند، زیرا طالب سر سوزنی رفتار مسالمت آمیز و مدنی نداشت. جنگجوی عصبی، پرخاشگر و مملو از خشونت بود. مانند همین حالا. فکر می کرد تنها او مسلمانست و ما همه بی دین. پس بر بی دین هر گونه ظلمی رواست. من یک روز از روزگار طالبانی ام را از یاد نبردم. یادم هست، حتی کلاس نقاشی برادرم را طالبان زیر و رو کردند. خوب چه کسی می خواست با این گروه دربیفتند، امید به بهبودی نبود. رفتند. در این رفتن ها زنانی که نیاز به پیش رو داشتند، دختران مکتب و دانشگاه تنها ماندند. خستگی، تنهایی، نداشتن رهبر و به طور کلی پراکنده شدن باعث شد که در آن دوره تظاهراتی مانند تظاهرات حالا در خیابان­ ها نداشته باشیم.  البته به صورت مطلق نمی خواهم بگویم که تظاهراتی هم نبود. مثلاً در هرات در همان دوره اول طالبان ما یک تظاهرات شاید ده پانزده نفره داشتیم. با برقع رفتیم. به خاطر اینکه  برقع از قبل هم در افغانستان رایج بود.  ما بنر نداشتیم چراکه مکانی برای چاپ بنر وجود نداشت. شما هرات را با تمام محدودیت آن زمانش در نظر بگیرید. دختران مکتب بودیم. شما خبر شدید؟ دنیا خبر شد؟ نه. در آن دوره ما به این اندازه حالا رسانه هم نداشتیم، اینترنت هم نبود و مهم تر از آن زنان افغانستان سرخط خبرهای هیچ کشوری نبودند. به صورت نمونه یک خاطره  را برایتان بیان می کنم، پس از طالبان وقتی من برای دوره لیسانس وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شدم، دانشجویان ایرانی همکلاسی من ‌حتی خبر نداشتند که بر سر دختر سرزمین افغانستان چه رفته است! شما همسایه در و دیوار ما بودید و چنین بی خبر! از کشورهای  دورتر که گلایه ای نبود.  ما آن روزها نه با نهادهای بین المللی  در ارتباط بودیم و نه همصدایی داشتیم. سر و صدا ما در همان کوچه پس کوچه ها  در روزهای اول خفه شد، ‌در همان روزهای اول.

اما حالا ببینید چقدر دوره فرق کرده است. حتی کنش یک نفره هم می تواند گروه کثیری را تحت تأثیر خود قرار بدهد. حالا شما مستقیم از راه موبایل­تان با تمام دنیا ارتباط برقرار می کنید در حالی که در آن دوره در تمام هرات پنج نفر هم با بی بی سی در ارتباط نبود. شما گستره ارتباط امروزی این دختران جوان را در نظر بگیرید و با آن محدودیت آن دوره مقایسه کنید. دختران  امروزی می دانند که حتی مقاومت تک نفره شان می تواند به تمام دنیا مخابره شود اما اگر ما در آن دوره با تمام دختران هرات هم به شهر می ریختیم کسی صدای ما را نمی شنید. همچنان که نیمی از  دختران هرات در آن دوره خودسوزی کردند و حتی دنیا مرگ آنها را ندید و نشنید. خودسوزی کردن در آن دوره تقابلی بود برای آنچه بر ما می رفت. می خواهم بگویم که خودسوزی در آن دوره نوعی دیگری از مقابله بود. همین که شما قبول نمی­کنید که زیر استعمار گروه جاهل طالبانی بمانید و با مرگ از کنار آن می گذرید، خود نوعی مقاومت است. ما در آن دوره خیلی از دختران را از دست دادیم که دنیا حتی خبر نشد. اما حالا فرق می کند و ما می دانیم که دنیا سختگیری طالبان بر زنان را می بیند.  هر کنشی در افغانستان حالا تصویر می شود، صدا می شود و به جهان مخابره می شود. زنان امروز از جنگ های کوچه ای برنیامده اند، خیلی تازه نفس هستند. نمی خواهم انتحار را نادیده بگیرم. ما در  همین دوره جمهوریت هم جنگ را به معنی واقعی تجربه کردیم. سربازان ما سربریده شدند، زنان ما همچنان در سرتاسر افغانستان سوگوار بودند اما این آرامش نسبی که در کلان شهرها بود، رسانه هایی که در افغانستان به صورت بسیار وسیع ریشه دوانده بودند، ارتباط دختران و پسران ما با دنیای بیرون باعث شد که  تعداد زیادی از زنان و دختران آگاه در افغانستان داشته باشیم که توان فریاد این روزها هستند.

 باوجودی که مهاجرت های قبلی اتفاق افتاده بود اما نسلی که در دوران جمهویت جوان شد، نسلی آگاهی هست  که خود را با دنیا و با تمام مقاومت­های سازمان های مدنی پیوند داده است. نسلی که یاد گرفته  که تمام خواسته های خود را از طریق دیالوگ و تظاهرات مسالمت آمیز به دنیا نشان بدهد. بیست سال گذشته فرصتی برای آگاهی بیشتر بود. مگر می شود در مسیر سیل آموزش و آگاهی قرار بگیرید و آموزش دیده نشوید؟ کابل در همین بیست سال تمرین خوبی از دموکراسی کرد و مشق خوبی از آزادی بشر  نوشت. ما مرد و زن، پشتون و هزاره برای تبسم دختر هزاره ای که تنها به دلیل هزاره بودن، در مسیر رو به خانه اش سربریده شد، تظاهرات کردیم. ما برای فرخنده در مقابل افراط گریان جاهل به خیابان ریختیم. آیا جمعیتی را که برای دادخواهی فرخنده بیرون آمد، بیاد دارید؟ در این بیست سال برای خیلی از مسائلی که حق زنان و مردان بود به خیابان آمدیم.  برای همین است که حالا شما در مقابل دختران  آزاده ای قرار دارید که در تمام تمرین های گذشته حضور داشتند و خواسته های مشترک خود را با دنیا یافته اند. این دختران آزاده حالا در افغانستان ریشه دارند. به دلیل ظلم طالب  افغانستان سر خط خبرهای دنیاست. ما حامیان زیادی داریم که با هم صدایی می کنند. هر اعتراض ما پوشش خبری داده می شود. خوب در این بین جای نگرانی هم هست. اگر به تعداد دخترانی که در حال مظاهره هستند، نگاه کنید، متوجه می شوید که تعدادشان کم است.  در هرات یکبار تظاهرات شد. در مزار و قندهار من تظاهراتی ندیدم. دلیلش را می دانید؟ چون طالبان مفهوم مبارزات مدنی و  مسلمات آمیز  را نمی دانند،‌ در تظاهرات مسالمت آمیز هرات دو نفر کشته شد. چون طالبان با تفنگ مردم را خاموش کنند. اگر این کشتار به صف زنان برسد، خاموش  می شوند و اگر خاموشی اتفاق بیفتد، فراموشی در پی اش خواهد آمد. ما بار قبل خیلی ساده فراموش و خیلی زود فراموش شده بودیم.

۲ .طی سه ماه گذشته علی رغم محدودیت های ایجاد شده سنگین بر زنان افغان، این گروه برای زنده نگه داشتن حقوق خود دست از تلاش برنداشتند. خواسته های اصلی زنان افغان از طالبان چیست؟ در مقابل واکنش طالبان به این خواسته ها چگونه بوده است؟

طالبان بر اساس سنت و فرهنگ قبیله ای که دارند بر حذف زنان تاکید می کنند. آنها این خشونت سیستماتیک را بار قبل نیز در افغانستان پیاده کردند و موفق هم بودند. آنها دلیل رقم خوردن نسلی بی سوادی شدند که اعتماد به نفسش در پستو خانه خوارک تاریکی و اجاق آشپزی شد. حالا هم دقیقاً همین خواسته طالبان طی مسیر می شود. حذف زنان به صورت تدریجی و البته اول تر از همه از صحنه آموزش دارد، اتفاق می افتد. از طرفی فقر بر سر مردم چون بهمن افتاده، سهمگین و خطرناک. هر بار که طالبان به افغانستان هجوم می آورند، زمین و آسمان بر ما سخت می گیرد. همین حالا مردم نگران نباریدن ها هستند.اقتصاد ما بر پایه کشاورزی ماست. اگر آسمان نبارد ما از کجا رزق و روزی خود را به دست بیاوریم. و اگر کمک های بشردوستانه هم به افغانستان نرسد، چقدر سخت تر می شود شرایط. حکومت هم که فروپاشیده، کار نیست. برای همین تمرکز مردم پراکنده می شود. نان؟ کار؟ آموزش؟ کدام یک؟  تاریخ نشان داده که خیلی زود نان دغدغه اول می شود. طبیعی هم هست. جای گلایه نیست.  فعلاً زنان برای نان، کار، آزادی مبارزه می کنند تا ببینیم بعداً مبارزه و مبارزان چه خواسته ای را مطرح می کنند.

واکنش طالبان با زنان آزادی خواه در افغانستان و زنان حامی آزادی خواهان در بیرون از افغانستان بزدلانه است. طالبان تفنگ بر  پیشانی زنان معترض در خیابان­ های افغانستان می گذارند، هر چند که گاه هم محتاطانه از کنارشان می­گذرند، چون نیازمند به رسمیت شناخته شدن توسط کشورهای دیگر دنیا هستند. اما در مقابل حامیان زنان کشور محتاط نیستند. آنها با هجمه ای از حرف های زشت به ما هجوم می آورند تا خاموشمان کنند. این روزها این خشونت روانی را زنانی مانند من که از حقوق زنان حرف می زنیم، تجربه می کنند. آنها با غلط های فاحش املایی در نوشته هایشان به ما می تازند، زن بودن ما را به فحش می بندند. زشت می گویند و ما را کافر و بی دین می خوانند. هدف طالب خاموش کردن ما و  تمام زنان افغانیست که برای آزادی و انسانیت ارزش قائل می شوند و ادعای برابری دارند.

۳ .طالبان فرمان تازه ای را در مورد حقوق زنان صادر کرده است. این فرمان اما با واکنش های گسترده ای در سطح داخلی و بین المللی مواجه شد. باتوجه به این مسئله نقاط قوت وضعف این فرمان برای زنان افغان چیست؟ از طرف دیگر، آیا صدور همین فرمان را می توان نتیجه تلاش های طالبان دانست؟

در فرمان تازه ای که نسبت به زنان صادر شد یک عقب گرایی بسیار وحشتناک دیده می شود. زنان افغانستان سال هاست که از متن این فرمان فراتر رفته اند. در متن فرمان روی اینکه زنان هنوز هویت مستقل ندارند، تاکید شده است، چراکه فقط روی ازدواج زنان حرف زده شده. رضایت یا مخالفت زن در امر نکاحش بدیهی ترین حق یک زن است که از صدر اسلام تا حالا مورد توجه همه کشورهای اسلامی دنیا بوده است و این چیزی نیست که طالبان منتش را بر ما بگذارند. زنان بحثی فراتر از ازدواج دارند. زنان حق تحصیل و کار می خواهند. برای برابری می جنگند. اما در  فرمان سخنی در این موارد نبود. آن چیزی که زنان منتظرند تا طالبان به آن پاسخ بدهند، بحث تحصیل، حقوق و آزادی زنان است. ممکن است که این فرمان کوششی باشد از سمت طالبان اما کوششی عقب گرایانه است و به عمد هم این عقب گرد زده شده است.

شاید این فرمان برای زنان بیچاره ای که در قریه های دور افغانستان از بدیهی ترین حق خویش محروم مانده اند، خوب باشد. چراکه هنوز در افغانستان هستند دخترانی که ازدواج به صورت اجباری برایشان اتفاق می افتد و حق  اعتراض  هم ندارند. در چنین قریه ای اجرایی شدن این فرمان، پیشرفت به حساب می آید. اما تکلیف میلیون ها زن دیگر افغان چه می شود،‌ آنانی که  از حق و حقوق خود تا پای جان دفاع کرده اند و دستاورد هم دارند. طالبان چه موقع با این زنان می خواهند هم کلام شوند؟

۴ .یکی از تحولات جامعه افغانستان پس از تسلط طالبان در قدرت، ظهور جنبش های نوین زنان در افغانستان است. این جنبش ها با چه هدفی ایجاد شده و تاکنون چگونه عمل کرده اند؟ به عبارت دیگر، آیا این جنبش ها نشان دهنده تحولی نوین در جایگاه و کنشگری زنان افغانستان است؟

 در افغانستان در پس هر خفقان  انسجامی داریم و خیلی هم زود پراکندگی به وجود می آید. هجرت و ناامیدی از عوامل اصلی پراکندگیست. چهره های جدیدی که کنار هم آمدند و تبدیل به جنبش شده اند نیاز به انسجام و هم صدایی با همه فعالین دیگر دارند. حتی اگر برایشان هجرت اتفاق می افتد، باید پیوند ها را حفظ کنند.

خیلی از این بابت خوشحال هستم که فضا طوری شده که چهره های جدید و جوان احساس مسئولیت کرده اند و وارد صحنه شده اند. زنانی که تا دیروز حق شان توسط زنان دیگر دادخواهی می شد، حالا خودشان احساس مسئولیت می کنند و میفهمند که حق و حقوق شان در معرض نابودی قرار گرفته است و مسئولیت خود می دانند که به خیابان بیایند و مانع این نابودی شوند. من برای همه این ها موفقیت آرزو می کنم و تا جایی که در توانم باشد، قوت صدایشان خواهم بود. این افراد تا حالا شجاع بوده اند. خواسته های مشخص داشته اند و نگذاشته اند قصه شان فراموش شود. در طرفی فکر نمی کنم که کنشگری زنان امروز تحول نوین در افغانستان باشد، زیرا همه زنان در افغانستان از گذشته تا کنون برای برابری خواهی مبارزه کرده اند. تاریخ همین چند دهه گذشته را ببینید. صدای زنان همیشه صدایی رسا و محکم بوده است. جنبش هایی امروزی نیز فرزند همان جنبش های مادر هستند. ما در راستای خواسته های همدیگر حرکت می کنیم و دلیل تقویت یکدیگریم.

۵ .ظهور جنبش های جدید زنان در افغانستان را می توان تحولی نوین در عصر اعتراضات جنبش مدنی های افغانستان به حساب آورد؟ به عبارت دیگر، آیا از این جنبش ها می توان به عنوان نقطه عطفی در تحولات اجتماعی افغانستان نام برد؟

 همانطور که گفتم اعتراض زنان در افغانستان تحول نوین نیست، زنان از نظر سیاسی با دوره متفاوت روبه رو شده اند. زنان این دوره متاسفانه مجبورند در مبارزات خود از ابتدایی ترین خواسته های خویش دوباره شروع کنند. حالا باید برای حق و حقوقی بجنگند که با مبارزات فراوان قبلا به دست آمده بود. من نمی توانم پیش بینی کنم که این  اعتراضات چقدر دوام می آورد، طالبی که کم کم دارد بحث محرم را برای زنان پیش می کشد، آیا اجازه می دهد زنان به خیابان ها برای اعتراض بیرون شوند؟ زنان افغانستان در همه برهه تاریخی قوی ظاهر شده اند، دست آورد زنان را قبل از  فروپاشی نظام  به یادتان هست؟ اما من به این فکر می کنم که آیا واقعاً این جنبش ها پیش می روند یا در جایی توسط طالب و یا ناامیدی مطلق خود زنان خاموش شوند. چراکه آنچه من از زندگی تحت تسلط طالبان به یاد دارم این است که کنش طالبانی بسیار سختگیرانه و غیر مدنیست. یادم است در همین روزهای گذشته طالبی در زیر پست من نوشته بود،‌ صدای اعتراض این زنان بدکاره را می شود با یک انتحار خاموش کرد. شما فکر کنید که چقدر ساده یک طالب انتحاری زیر نام داعش همین چند صدا را خفه کند. قصه جنبش جمع می شود.  چراکه این بحث مرگ و زندگی زنان است. هرچند همین اکنون هم به خیابان آمدن آنها بحث مرگ و زندگی را مطرح می کند. اما بهرحال انتحار می تواند آنها را به صورت واقعی برای همیشه خاموش کند. طالب هر کاری را حالا زیر نام داعش انجام می دهد. ما چند زن چه ارزشی برای طالب داریم؟

نکته ای را می خواهم اضافه کنم که خیلی خوب بود اگر ما در کنار زنان مردان را هم می داشتیم. زیرا عملاً تأثیرگذارتر بود و طالب می دید که صدای زنان در بین مردان هم حامی دارد. ولی تنهایی حضور زنان ناراحت کننده است. مدام مشکلات اجتماعی-فرهنگی زنان به زنان واگذار شده است. در حالی که خود زنان خالق این مشکلات نیستند.

اما آنچه من را امیدوار نگه می دارد این است که طالب نیاز به رسمیت شناخته شدن توسط کشورهای دیگر  دارد. دنیا هرچند وقت یکبار ما زنان را خط سرخ خودش قرار می دهد. البته من دیگر از آمریکا انتظار ندارم. چراکه دستاورد ما به خاطر امریکا برباد فنا رفته. این آمریکا بود که ما را در طی دو سال گذشته کم کم به طالب واگذار کرد.

خلاصه اینکه کنش زنان تا حالا خوب بوده است. باید مورد حمایت تمام نهادها و سازمان های بیرونی ها قرار بگیرد که ادعای برابری دارند. نهادهایی که شعارشان حقوق بشریست. اما از جنبش های برابری خواه در دنیا و سازمان هایی که برای زنان کار می کنند، انتظار داریم صداهایی را که از افغانستان بلند می شود، حمایت کنند. دنیا باید رابطه اش را با ملت جدا از نوع رابطه اش با گروه طالبان تعریف کند.

۶ .باتوجه به ماهیت زنانه این جنبش ها موفقیت عملکرد آنها چه تحولاتی در جایگاه سیاسی و اجتماعی زنان به وجود خواهد آورد؟ از طرف دیگر، آیا این جنبش ها قادر به تعدیل نگاه طالبان به مسئله زنان و همراهی جامعه جهانی با خود را خواهند داشت؟

طالبان از نظر فرهنگی -سنتی نگاه شی انگارانه ای به زنان دارند. فرمان تازه شان را ببینید! از نظر اسلامی هم خوانشی بسیار سخت، خودخواهانه و تک قطبی در مقابل زنان دارند. در بین آنها نوگرایان و روشن فکران دینی جای ندارند،‌ پس چه کسی تفسیر آنها را از دین تعدیل کند؟ بنابراین اصلا کار ساده ای نیست که ما فکر کنیم با چند اعتراض می توانیم درون طالبانی امارتی های امروز را تغییر بدهیم. جنگجویی طالبی که تا حد انتحار و خودکفانی پیش رفته  یکی از اهدافش آوردن اسلام با خوانش قبیله ای اش به افغانستان بوده است. در این میان، شاید بزرگان این ها به خاطر معامله با دنیا بخواهند یکسری امتیازهای ناچیز و اندک به زنان بدهند، اما با سرباز این گروه کنار آمدن بسیار سخت است. این نسل، نسلی است که صد سال تعلیم و آموزش نیاز دارد تا بتواند به آن مرحله برسد که زن را با هویت مستقلش درک کند. نمیخواهم کسی را ناامید کنم منتها طالب کلاً با بحث حقوق بشری و زنان مشکل دارد. اگر طالب زن را به عرصه  فعالیت های اجتماعی اش برگرداند، چطور خودش را تعریف کند؟ هویتش را از کجا به دست بیاورد؟ بنابراین، من بعید می دانم که این جنبش ها بتوانند بر تفکر دگم طالب تأثیرگذار باشند. فقط  به خاطر مسائل سیاسی  و ترس از رسانه ها شاید طالب در ظاهر با زنان معترض در خیابان فعلاً سخت نگیرد. من تقدیر میکنم جنبش های آزادی خواه در افغانستان را اما بعید می دانم که این جنبش ها به تنهایی بتوانند در خط سیر فکری طالب تغییری به وجود بیاورند.

۷ .با روی کار آمدن طالبان از اواسط اوت ۲۰۲۱ شاهد برخاستن زنان و اعتراض به وضعیت موجود توسط آنها بودیم. اما سابقه ی جنبش های اجتماعی زنان و مطالبه گری آنها برای تحقق خواسته ها و حقوق شان در افغانستان چگونه بوده است و آیا در دودهه گذشته شاهد جنبش های اجتماعی زنان افغان بوده ایم؟

هر چند زنان و مردان  ما در یک جامعه زن ستیز مردستای پرورش یافته اند اما بحث برابری خواهی و حق و حقوق زنان در افغانستان در صد سال گذشته همواره مورد توجه زنان آگاه و مردان حامی بوده است، گاه به صورت پراکنده و گاه هم به شکل سازمان دهی شده. بحث زنان همیشه در افغانستان  مطرح بوده است،‌ مسئله بوده است. گاه گاهی جنگ باعث شده است که موضوع زنان، مسئله دوم و سوم جامعه باشد به خاطر اینکه جنگ بنیاد همه چیز را از بین می برد. همه انسجام ها را از بین می برد. در دوره جنگ بحث، بحث زندگی ماندن است از روی تجربه می گویم. همین که زنده بمانید، هنر کرده اید. حق و حقوق  بعد از آن مطرح می شود.

 در افغانستان جنبش هایی برابری خواه همیشه بوده است، سازمان هایی بودند که بر حقوق زنان تأکید داشتند و حتی ناظر بر کار دولت در این بخش بوده اند. همچنین افراد مستقلی و مورد احترام جامعه هم بودند که بر حقوق زنان تأکید کردند. البته بیشترین کنشگری و بیشترین دست­اورد هم در همین بیست سال قبل بوده است. حالا با سقوط نظام قبلی همه چیز از هم فروپاشیده اما خرد و آگاهی همچنان پا برجاست. جنبش های امروزی فرزندان فکری جنبش های قبلی هستند. این جنبش ها از دل هیچ سر بر نزده اند. آنچه این روزها در کابل می بینیم در ادامه دادخواهی های گذشته است.

۸ .در نهایت، باتوجه به ماهیت طالبان  و نگاه آنها به زنان سرگذشت این جنبش ها زیر سلطه نظام طالبانی چگونه خواهد بود؟ از طرف دیگر، زنان و طالبان زیر پرچم یک نظام چگونه زندگی خواهند کرد؟

اول می خواهم از تجربه شخصی خود با گروه طالبانی بگویم. حذف زنان سرلوحه کار طالبان است. فرهنگ رفتاری و فرهنگ تربیت شده آن نیز بر حول همین محور می چرخد. درواقع گروه طالبان در دامن زنان و مردانی بزرگ شده اند که اگر زن بوده اند بر حذف خودشان راضی شده اند و اگر مرد بوده اند بر حذف زنان اصرار کردند. طالب چه بزرگ و چه کوچک اش با زنان مخالف هستند. تنها پسوندی که برای طالب در بحث زنان ارزش دارد، بحث مادری است. اما این مادر وقتی دختر و خواهر شود، حق تحصیل ندارد، حق برابر ندارند. اصلاً هیچ است. می بینید، طالبان در مورد زنان حرف نمی زنند، چون از نظر آنان نیاز به حرف زدن در مورد «هیچ» نیست. اولین تابلویی هم که پایین شد،تابلوی وزارت زنان بود. اما اینکه بلاخره طالب می خواهد چه کند؟ این سوالی است که باید خودش جواب دهد. اما اینکه ما زنان چه کار  خواهیم کرد؟ تنها یک جواب دارد آن هم حضور مقاومت دوام دار ماست. البته می دانید که چتر باهمی زنان مبارز خیلی پراکنده شده است. هر کدام از ما در یک گوشه دنیا هستیم. از یک طرف بد است. زیرا که انسجام خود را از دست داده ایم و از یک طرف بسیار خوب است. زیرا که می توانیم در هر جایی که هستیم تکثیر شویم و در مورد شرایط زنان در افغانستان صحبت کنیم. اگر زنان امروز  افغانستان بدون حامی بمانند، همان اتفاقی که برای ما در دوره قبل رخ داد در کمین زنان امروز داخل افغانستان خواهد بود؛ فراموشی. ما زنان دوره قبل با دنیا در ارتباط نبودیم و درچهاردیواری خانه ها از یاد رفتیم.

ما می دانیم که طالب امروزی هم از نظر ظاهری و هم از نظر فکری همان طالب دیروز است اما این را هم می دانیم که ما زنان هم زنان دیروز نیستیم. ما در سال هایی که گذشت بر خِردمان افزوده ایم، آموزش را جدی گرفته ایم و می­دانیم جمهوریت حقیقی برابری می ­آورد، طالب نمی تواند ما را تبدیل به سنگ و چوب کند. طالب نمی تواند جلوی اعتراض ما را بگیرد. شاید طالب خیابان را از ما بگیرد اما قصه ما فراتر از خیابان های افغانستان رفته است. ما با کوله باری از حرف و حدیثمان به دنیا یادآور خواهیم شد که حقوق بشر نمی تواند شعار تو خالی باشد. هر کس مسئول است پای حرفش بماند. قصه ما برای خواب نیست، ما برای بیداری حکایت می کنیم. ما گوش دنیا را با صدای مان کر می کنیم. من یقین دارم که راه درازی پیش رو داریم، فصل ها فراوانی را در مبارزه خواهیم گذراند، تنها چیزی که الان می دانم این است که نباید سکوت کنیم.

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا