سر تیتر خبرهامجلهنخستین خبرهایادداشت ها

امیر شیرعلی خان؛ بنیان‌گذار تجدد در افغانستان(۱۳)

۸ ثور (اردیبهشت) ۱۴۰۱– ۲۸/ ۴/ ۲۰۲۲

امیر شیرعلی خان در اواخر سال(۱۸۶۸) بعد از شکست دادن امیر اعظم خان و عبدالرحمن خان در شش‌گاو مجدداً وارد کابل شد و بر تخت سلطنت نشست. وقایع و اوضاع دوره سلطنت او را سه موضوع مهم تشکیل می‌ دهد. معرفی تمدن جدید در افغانستان، نفاق خانوادگی در خانواده شاه و مشکلات سیاسی که زاده دو دولت امپریالیست روسیه و انگلیس بود، که منجر به تعرض دوم انگلیس بر افغانستان گردید.

مشکلات سیاسی امیر شیرعلی خان و تجاوز دوم انگلیس بر افغانستان

امیر شیرعلی خان بعد از آن که در سال(۱۸۹۸) مجدداً برتخت سلطنت نشست دولت هند بریتانوی را توسط نماینده سیاسی (عطامحمد سدوزائی) دولت در کابل را از کامیابی خود آگاه ساخت. و آمادگی خود را برای برقراری روابط دوستانه بیان نمود، دولت هند بریتانوی که اوضاع افغانستان را قرین آرامش یافته بود. از طرفی هم بنابر کشمکش‌های سیاسی احزاب لیبرال و محافظه کار در لندن و قیام ملی سال(۱۸۵۷) هند موجب شد؛ که افغانستان را موقتاً تحت فشار قرار ندهند. ھمان بود که سلطنت امیرشیرعلی خان به رسمیت شناخته شد و ویسرای هند (لارنس) امیر را دعوت به کنفرانس امباله کرد. که به هند برود و با او ملاقات کند.  و دوستی دیرینه تجدید و غبار بیگانگی وسؤتفاھم رفع گردد، انگلیس‌ها به خطای گذشته خود اعتراف نموده به امیرشیرعلی خان وعده دادند که نه تنها آرزومند است، که دست دوستی را به افغانستان پیش کند؛ بلکه حاضراست بنیان سلطنت وی را محکم کند. و برای اثبات قول خویش دوازده هزار تفنگ و شش لک روپیه را خودسرانه به امیر ارسال کردند. امیرشیرعلی خان این دعوت را پذیرفت و در بهارسال(۱۸۶۹)، یعقوب خان را به کابل گماشت. و با سید نور محمد شاه فوشنجی و شاهزاده عبدلله و همراهان دیگر خود با یک صدویک سوار عازم امباله شد. و از طرف انگلیس پذیرایی پرحرارت و باشکوهی از وی به عمل آمد و جمیع راجاگان، نوابان، والیان و بزرگان هندی نیز به همین منظور در امباله واقع، و در شمال دهلی جمع شده بودند.

کنفرانس امباله

در مارچ (۱۸۶۹) امیر شیرعلی خان در کنفرانس امباله به دولت انگلیس پشنهاد کرد که:

  1. معاهدات سال(۱۸۵۵) پشاور و سال(۱۸۵۷) جمرود که دست و پای افغانستان را در مقابل انگلیس بسته است. به صورت یک جانبه و بسیار نامساوی عقد گردیده است. باید این قرراداد میان افغانستان و هند بریتانوی دوجانبه شود.
  2. تخت و تاج افغانستان در خاندان امیرتوسط انگلیس به رسمیت شناخته شود.
  3. یک وجه امدادی معین سالانه به افغانستان مقرر گردد.
  4. در مواقع ضروری برای دفع دشمن خارجی، بریتانیا اسلحه و پول بدهد.

همه پیشنهادات امیرشیرعلی خان، رد شد و کنفرانس امباله به ناکامی انجامید، زیرا در این فرصت حزب لیبرال بریتانیا تحت سرکردگی گلادستون روی کار شد. و برنامه آن ها برای پیشروی روسیه در آسیای جنوبی یعنی صفحات شمال افغانستان را یک امر طبیعی دانسته و به آن بی اعتنایی نشان دادند. (ازهر،۲۰۱۴)

نفاق خانوادگی و دشمنی یعقوب خان

امیر شیرعلی خان در بازگشت خود به کابل پسرکوچک خویش شاهزاده عبدلله را ولیعهد کرد. و محمد یعقوب خان فرزند بزرگش، از کابل فراری شد. و در هرات بنای شورش را گذاشت. انگلیس‌ ها رفتار امیر را در مقابل پسرش یعقوب خان مناسب ندانسته به امیر توصیه کردند؛ که با یعقوب خان از در مهربانی پیش آید، این امرکه مداخله صریح و مسقیم انگلیس در امور داخلی افغانستان بود شیرعلی خان را سخت متاثر ساخت.

مسئله دیگری که باعث تیره شدن روابط میان افغانستان و هند بریتانوی شد، مسئله حکمیت سیستان در قسمت تقسیم آب دریای هلمند و فرستادن هدایای انگلیس به خان واخان بدون امر و اجازه امیر، اجازه ندادن کرنیل بیکروفورست نمایندگان انگلیس برای عبور از افغانستان  بود.

کنفرانس سمله

در سال (۱۸۶۰) وقتی که روس ها پیشروی در آسیای مرکزی را از سر گرفتند، یک عده از رجال سیاسی بریتانیا از موضوع حفاظت از متصرفات آن کشور را در هند مطرح نمودند. نخستین شخصی که این مسئله را به صورت جدی مطرح نمود، سر هنری راولنسن بود که در جنگ اول افغان و انگلیس شرکت داشت. وی طی یادداشتی در سال (۱۸۶۸) پیشروی روس ها در آسیای مرکزی را مطرح نمود و به حکومت انگلیس پیشنهاد داد تا در ضمن سایر تدابیر دفاعی، شهر کویته را که در آن وقت در تصرف خان قلات بود، اشغال نماید. حکومت گیلدستن نقل یادداشت او را به حکومت هند ارسال نمود تا از مجرای دیپلماسی نیت پیشروی های روسیه در آسیای مرکزی را برای خود روشن کند.

در عین حال آنها با درنظرداشت پیشروی مرتب روسیه آهسته آهسته به این نتیجه می رسیدند که برای کنترل اوضاع در افغانستان و کشورهای ماورای آن، به تأسیس سفارت در کابل بپردازند. لارد نارت بروک نایب السلطنه هند در اواخر سال (۱۸۷۲)  به امیرشیرعلی خان اطلاع داد که می خواهد با وارد مذاکره شود. سید محمد نور شاه از جانب امیر برای این کار گماشته شد و در سمله با مأمورین هند مذاکره کرد. مذاکرات به کندی پیش می رفت زیرا نظرات دو طرف از هم دور بود. انگلیسی ها بر مسئله تأسیس سفارت در کابل اصرار داشتند، افغانستان سعی داشت سندی مبنی بر تضمین پادشاهی این کشور برا شخص امیر و ولایت عهدی پسر او از ایشان به دست اورد و علاوه بر آن دولت مذکور تعهد کند که در صورت تعرض روسیه بر افغانستان به هر میزانی که امیر تقاضا نماید، کمک بدهد. هرچند هیچکدام از طرفین نتوانستند منظور خود را تماماً به طرف مقابل بقبولانند، اما در پایان کار به یک تفاهمنامه با یکدیگر رسیدند که به شکل نامه از طرف نایب السلطنه هند خطاب به امیر شیرعلی خان سپرده شد (فرهنگ، ۱۳۹۰: ۳۸۱-۳۸۳).

کنفرانس پشاور ۳۰ ژانویه ۱۸۷۷

از روز اول آغاز مذاکرات پشاور هدف نماینده بریتانیا این بود که امیر شیرعلی خان را در مقام یک شخص تقاضا کننده قرار دهد؛ که از تعهدات و قراردادهای سابق دولت هند بریتانوی راضی نبوده و آرزوی یک قرارداد جدید را دارد. زیرا وایسرای هند فقط با ایجاد چنین حالت و روحیه می‌توانستند مطالبی را که شیرعلی خان از آن خوف و تنفر داشت به حیث شرط عمده و اساس کنفرانس دانسته آن را برامیر بقبولانند .

وایسرای جدید می‌خواست امیر شیرعلی خان را با انصراف از امتیازاتی وادار نماید؛ که وایسراهای سابق آن را قبول کرده بودند، و در عین حال حاضر نبودند؛ آن چه را وایسرای گذشته رد کرده بودند فی الواقع قبول کند.

کنفرانس پشاور مدت ۲ روز به طول انجامید، در این کنفرانس از طرف افغانستان سید نور محمد شاه و از جانب هند بریتانوی سرلویس پیلی روسای هیئت بودند. در این کنفرانس نماینده بریتانیا کوشش کرد، تا تقرر افسران بریتانوی را در افغانستان بر سیدنور محمدشاه بقبولاند. ولی سیدنور محمدشاه با مسئله مخالفت کرد. و در این موضوع بر احکام معاھدات ( ۱۸۵۵ و ۱۸۵۷ ) اشاره نمود. و بر وعده‌های لاردمایو اشاره کرد. و چنین بیان نمود: که “اجازه می‌خواھم به صداقت تمام و به صورت دوستانه به شما خاطر نشان سازم که  اساس در اثر ترتیبات عاقلانه مشاورین و وزرای علیا حضرت ملکه انگلستان، در جریان سال های ماضی گذاشته شده و از طرف علیا حضرت ملکه تصویب گردیده بود، به جای خود باقی است‌. حکومت افغانستان یقین دارد که حکومت بریتانیا از روی وفا به عهد بر این اساس ثابت و پایدار خواهد بود. وایسرای یک تلگرام عاجل به سرلویس پیلی فرستاد و هدایت داد فوراً کنفرانس را به دلیل این که اساس مذاکرات ازطرف افغانستان قبول نشده خاتمه بدهد. به آن هم سیدنور محمدشاه کوشید از انسداد کنفرانس که ازطرف لاردلتن رخ داده بود جلوگیری کند. ولی در این میان سیدنور محمد شاه سیاست مدار صادق، مجرب و آگاه مریض شد و در پشاور فوت کرد. ( ۲۶ مارس ۱۸۷۷ ) امیر شیرعلی خان برای این که مذاکرات قطع نشود. حبیب لله خان وردک را برای ادامه مذاکرات به پشاور اعزام کرد مگر لویس پیلی انسداد کنفرانس را که توسط وایسرای تلگرام شده بود. قاطع دانست و ورود نماینده شیرعلی خان را بی لزوم شمرد.(ازهر، ۲۰۱۴)

آغاز تعرض انگلیس بر افغانستان

با ورود استالیتوف نماینده روسیه به دربار شیرعلی خان اوضاع میان دولت افغانستان و ھندبریتانوی تیره تر شد. در تاریخ ۱۴ اگست وایسرا مکتوبی به نام امیرفرستاد و اطلاع داد که سفیر بریتانیا سرنیول چمبرلین(Sir Neville Chamberlain)به کابل فرستاده می شود. سفیر مذکور بلافاصله با والاحضرت ملاقات نموده، راجع به مسایل مهم مربوط به حوادث اخیر کابل و ممالک هم سرحد افغانستان مذاکره می‌کند. و از امیر خواهش کرد که به صورت فوری هیئت بریتانوی را به دربار خود بپذیرد. امیر شیرعلی خان در جواب این نوشت فعلاً از بابت وفات پسرخود شاهزاده عبدلله اندوهناک است. و فرصت فکر کردن بر این مسئله را ندارد چند روز برایش مهلت داده شود تا فکر کند. و در ضمن بیان کرد که نماینده روسیه با اجازه او به کابل آمده است نه با زور و تهدید.

وایسرا بدون درنظرگرفتن آداب رسمی و عدالت، امر حرکت هیئت خود راکه نقشه آن قبلاً طرح شده بود به سرکردگی چمبرلین صادرکرد. ھئیت مذکور یک هفته قبل از ختم مراسم سوگواری شاهزاده عبدلله به طرف علی مسجد (دره خیبر) رفتند. ولی توسط مامورین شیرعلی خان در آن جا متوقف گردیدند. وایسرا اگاه شد و این وضیعت را به عنوان تحقیر دولت بریتانیا در جریده‌ها نشر کردند. و سپس پیشنهاد نمود که فوراً اعلان جنگ صادر، و قوای بریتانیا در افغانستان داخل شود.

همان بود که در ۲۱ نوامبر سال (۱۸۷۸) عساکر بریتانوی به منظور عملی کردن پیشروی از سه راه یعنی خیبر، کرم وبولان به افغانستان حمله کردند. امیرشیرعلی خان بدون اینکه از عساکر منظم و مجهز که برای چنین روزی آموزش دیده بودند کارگیرد. یعقوب خان را از حبس رها کرده به تخت سلطنت نشاند. و خود از کابل با کمک روسیه به مزار شریف رهسپار گردید. و با دولت روسیه تزاری تماس گرفت ولی جواب مثبت حاصل نکرد بالاخره به اثر این فشارهای روحی مریض شده و در سال (۱۸۷۹م) چشم از جهان پوشید و در مزار شریف به خاک سپرده شد.(استانکزی، ۲۰۲۱)

معرفی تمدن جدید در افغانستان

دوره دوم حکومت شیر علی خان از دوره های خوب و درخشان در تاریخ افغانستان است. زیرا او برای اولین بار توانست اصلاحاتی را در افغانستان بیاورد که افغانستان را به طور نسبی در مسیر پیشرفت و نوسازی قرار دهد. از  شیر علی خان به عنوان بنیان‌گذار تجدد در افغانستان یاد می‌کنند.

جنگ داخلی در افغانستان با گام های عظیم روسیه در آسیای مرکزی مصادف و همزمان گشته، و در نتیجۀ این پیشروی و جاه طلبی برای اولین بار با افغانستان مجاور شد. قابل درک است که امیر شیرعلی خان می ترسید افغانستان احتمالا هدف بعدی روسیه باشد. برای جلوگیری از این خطر، او تلاش کرد تا دولت خود را در داخل کشور تحکیم بخشیده و حمایت دولت هند بریتانیا را نیز به دست آورد. ابتدا، در ۱۲ نوامبر ۱۸۶۸، دستور اخراج سید جمال الدین افغانی (۱۸۳۰-۱۸۹۷) را از طریق قندهار و کویته به هند صادر کرد.

سید جمال الدین افغانی به عنوان محرک و پیشروِ جهان اسلام، به گونه ای مصمم در مخالفت با سلطه اروپا بر کشورهای مسلمان و تلاش برای احیای اسلام، از جنبش پان اسلامی و همچنین سرنگونی حاکمان مستبد و خودکامۀ مسلمان حمایت می کرد. با این حال، امیر شیرعلی خان وی را متهم کرد که «… این شخص برای خود هدفی دارد» و در نتیجه ادامه اقامت او در افغانستان می تواند «برای کشور خطرآفرین باشد». دوم و مهمتر از آن، در اوایل سال ۱۸۶۹، امیر به طور رسمی از هند دیدار و در آمبالا با فرماندار کل و نایب السلطنه هند، لرد مایو (Lord Mayo) که به خوبی از او استقبال کرد، جلساتی برگزار کرد؛ اما ترس خود از روسیه را مطرح نکرد. با این حال، لرد مایو به او (امیر شیرعلی خان) اسلحه داد، ضمن آنکه امیر علاوه بر این، “… بسیاری از صنعتگران هندی (مسلمان) و درجه داران بازنشسته ارتش هند” و همچنین “تعداد کارگری را برای آموزش نیروها و افرادش” با خود به افغانستان آورد.

بدين ترتیب می توان گفت اصلاحاتي كه امير انجام داد در سفرش به هند آغاز شد. اصلاحات امیر ابعاد زیادی داشت و ارتش بیشترین توجه او را به خود جلب کرد. چنانکه امیر در اواخر سلطنت ده ساله خود ارتش منظم بزرگی را سازماندهی کرد. بنابراین، او نخستین فرمانروای افغانستان بود که چنین کرد، در حالی که پیشینیان او عمدتا بر ارتش نامنظم و افراد سرشناس و مهم این سرزمین تکیه داشتند. بر اساس مدل و الگوی بریتانیا، ارتش منظمی متشکل از ۵۶۱۷۳ سرباز در ۴۲ هنگ سواره نظام، ۷۳ پیاده نظام و ۴۸ توپخانه/آتشبار گروه بندی شد. امیر کابل را به یک شهر نظامی تبدیل کرده بود که «… همه جا صدای فریاد، رژه نظامی و شیپورها به گوش می رسید». امیر شیرعلی همچنین با ترغیب شاهزادگان سلطنتی به خدمت در ارتش، تلاش کرد ارتش را عمومیت بخشد. وی «… طایفه سلطنتی محمدزائی ها را نصیحت می کرد که به زندگی رزمی و سخت مشغول باشند، ضمن آن که به اشراف می گفت که از آسایش و ناز و نعمت بکاهند و آتشگاه و خانه خود را به خوبی محافظت کنند». با این حال محمدزائی ها و اشراف علاقه چندانی به خدمت سربازی نشان نمی دادند. امیر برای تربیت افسران مشغول در علوم نظامی/جنگی، دانشکده نظامی تأسیس کرد که در آن ریاضیات، جغرافیا، نقشه خوانی و استراتژی تدریس می شد. کتابچه های آموزشی به پشتو ترجمه شد که در آن عناوین فرماندهی و نظامی و نیز احکام و فرامینی صادر گردید. این کلمات دستوری هنوز مورد استفاده قرار می گیرند.

از آنجایی که غلجایی ها و وردک های پشتو زبان و افراد سرشناس آنها بر ارتش تسلط و مناصب عالی غیر نظامی و نظامی را در اختیار داشتند؛ اصلاح زبان ضروری گردید. شیرعلی خان همچنین برای رهایی کشور از انزوا و زمینه سازی برای شکوفایی، ایجاد یک پایگاه دریایی را در نظر گرفت. وی همچنین با ایجاد یک شورای دولتی دوازده نفره مرکب از رهبران مدنی و افسران نظامی که خود آنها را انتخاب کرد، اصلاحات اداری-اجرایی را ارائه کرد.

پس از احمد شاه درانی، امیر شیرعلی اولین حاکم افغان بود که این اقدام را اجرایی کرد، اما شورای او تنه مشورتی بود. به علاوه، گرچه این شورا به گونه ‌ای طراحی شده بود که در سال ‌های آخر سلطنت او دائمی باشد، اما خبری از آن نبود. در عوض، امیر با مشورت چند مشاور معتمد دربار سلطنتی و قوه اجرایی حکومت پسر کوچکتر سردار عبدالله جان به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد. علی رغمِ همۀ این اقدامات، اما امیر از روی “مصلحت” کاری برای لغو برده داری انجام نداد و برده داری در مقیاس کوچک در افغانستان انجام می شد. اقدامات دیگر شامل ایجاد خدمات پستی، و راه اندازی چاپخانه چاپ سنگی/ دستگاه چاپ لیتوگرافی بود که در آن شمس النهار، اولین نشریه رسمی در افغانستان منتشر می شد. همچنین در روندِ ضربِ سکه، سکه هایی حاوی این آیات ضرب می شدند: «به عنایت/لطف خالق جاویدان، پول شیرعلی گردش یافت» و «به لطف و محبت فراوان پادشاه بهشت، امیر شیرعلی مانند ماه روشن و کامل، سکه ضرب کرد». یا همچنین استفاده از اسامی فرمانروایانی با صفات و هویت ناشناس هستند مانند صاحب الزمان یا صاحب الملک (ارباب سرزمین) رواج یافت. همچنین استفاده از کلمه “افغان” روی سکه های او مهم بود.” علاوه بر این، برای اولین بار دولت وی یک مدرسه به همراه یک دانشکده نظامی افتتاح کرد.

به هرروی، با وجودِ اعمال اصلاحات، دولت هنوز قادر به حکومت مستقیم بر کل کشور نبود. تنها شهرها، شهرک ‌ها و مناطق وابسته به آنها و همچنین مناطقی را که گروه ‌هایی از نیروها در آن مستقر بودند، تحت کنترل قرار داشت. جوامع قبیله ‌ای، به ‌ویژه مناطق مرزی، مانند گذشته خود اداره می ‌شدند و امور آنها توسط بزرگان عمدتا از طریق جرگه ‌ها مطابق با شریعت و پشتونوالی حل و فصل می‌ شد. در مواردی که اختلافات بین افراد و قبایل حل نشده بود، طرفین درگیری اغلب به خشونت متوسل می شدند.

بنابراین، در این جوامع خودمختار روستایی، هرج و مرج و نظم در کنار هم وجود داشت، و دولت تنها زمانی مداخله می کرد که نظم عمومی مختل شود. در دولت جدید برآمده از این اصلاحات مهمترین نیرو خود امیر بود. تاریخ، کنوانسیون‌ های اجتماعی و اسلام وفاداری/بیعت به او را تایید می‌کرد، اما پیوندهای بین او و رعایایش همچنان شخصی بود تا نهادی/سازمانی. بنابراین، بیعت با جانشین او به طور خودکار انتقال نمی یافت؛ در عوض، جانشین باید آن را فرماندهی می کرد، و لحظه ای که امیر سلطنت به هر دلیلی ناپدید شد، نیروهای قدرتمند آماده بودند تا خودشان را مطرح سازند. در میان این نیروها، جاه طلبی شخصی از همه مهمتر بود، در حالی که نیروهای منطقه گرایی و قبیله گرایی همچنان قوی بودند، برای اولین بار تمرکزگرایی و مدرنیسم در سطح وسیعی شروع به فعالیت کرده بودند. همانطور که پیشتراشاره شد، مهمترین ابزار قدرت در دست دولت ارتش بود. با این حال، خود ارتش در امتداد خطوط قبیله ای و منطقه ای سازماندهی شده بود. به هرروی، امیر شیرعلی خان اولین حاکم افغان بود که کشور یا به طور خاص دولت را بر اساس خطوط نسبتا مدرن سازماندهی (یا سازماندهی مجدد) کرد. او جنبش بسیار مهمی را آغاز کرد که جانشینانش آن را تقویت کردند. پس شایسته است که او را یک حاکم روشنفکر و بینا توصیف کنیم و همچنین او را با “آغاز افغانستان جدید” مرتبط دانیم، همانطور که برخی از مورخان انجام داده اند. (کاکر، ۲۰۰۶: ۱۵-۲۲)

به طور کلی اصالاحات امیر شیرعلی خان را می توان به موارد زیر خلاصه کرد:

  1. تشکیل دولت فراگیرملی: برای اولین بار از همه اقوام و مردم افغانستان در حکومت شیر علی خان حضور پیدا کرد.
  2. تشکیل کابینه و هیئت وزیران : شیر علی خان یک شورای ۱۲ نفره‌ای را بوجود آورد و هر کدام را در یک وزارت منسوب کرد. امیر بخشی از  صلاحیت خود را  به این شورا واگذار نمود و در تمام امور با شورا مشورت می‌کرد.( یعنی انتقال از سیستم مطلقه به سیستم مشروطه).
  3. تشکیل یک اردوی منظم و مدرن: شیر علی خان یک اردوی ۶۰ هزار نفری با یونیفورم مخصوص و رتبه های مخصوص تشکیل داد و این اردو به شکل مسلکی توسط معلمان هندی آموزش داده می‌شد.
  4. ساخت دو مکتب به شیوه مدرن یکی ملکی و دیگری نظامی.
  5. تاسیس اولین مطبعه در بالاحصار کابل
  6. انتشار  جریده شمس النهار
  7. ایجاد کارخانه تفنگ و توپ سازی که در این کارخانه ماهیانه یک عدد توپ و مقداری تفنگ و باروت    تولید می‌گردید.
  8. ایجاد خدمات پستی ومخابره

اصلاحات حقوقی

امير شيرعلي خان با وضع يک سلسله مقررات حقوقي نيز در زمینه ملکي و نظامي نیز ایجاد کرد. که به گفته برخي از محققين تعداد زيادي از اين مقررات گم شده است. اما طوري که معلوم است در اين دوره بود که مطبعه و چاپ وارد افغانستان گرديده که اين امر خود در نشر قوانين کمک نمود و قوانين و مقررات اين دوره شامل فتوا، تعليمات‌نامه‌ها و قانون مي‌شوند، که مهم‌ترین آن‌ها عبارت اند از:

  1. فتواي امير يا تشريح الجرايم:- اين مجموعه که در ۴۱ باب تدوين شده بود؛ جرايم تعزيري تنظيم گرديده، که شامل جرايمی مانند شورش و بغاوت در برابر دولت، توهين و حقارت شاه، فرار از محاربه، جعل، رشوت، استعمال مواد مخدر و ساير موارد جرايم تعزيري،
  2. قانون نامه عسکري: اين مقررات که در ۷۹ صفحه در مطبعه شمس النهار چاپ گرديده بود، شامل امور تشکيل و تنظيم عسکري بود، ناگفته نماند که در اين دوره قواي عسکري علاوه بر آن‌که با يونيفورم (دريشي) ملبس شدند، رتب عسکري نيز به زبان پشتو طبق همين قانون تثبيت گرديد و اين مقررات بیشتر از انگليسي به بشتوو دري ترجمه شده بودند
  3. قانون بودجه: اين قانون که در نوع خود نخستين قانون بودجه در کشور شناخته مي‌شود، در مطبعه شمس النهار چاپ گرديده بود.
  4. ذخيره الملوک: اين قواعد که متمم قانون بودجه بود و امور مالي را تدوين مي‌نمود، نيز در مطبعه شمس النهار چاپ شده بود.

جمع بندی

امیر شیرعلی خان پایه‌های یک نظام مدرن را در افغانستان بر اساس خواسته‌های زمانه بنا نهاد. اما تلاش های او با عوامل داخلی و خارجی متعددی خنثی شد. و به حکومت او پایان داد و ملت بار دیگر با استعمار انگلیس در جنگ قرار گرفت. به هر صورت اگر بتوان شیرعلی خان را به عنوان مصلحی برای افغانستان معرفی کرد، اصلاحات اجرایی وی در بخش های مختلف کشور به ویژه آموزش خود نقطه عطفی در پیشرفت و ارتقای اجتماعی محسوب می شود.

منابع:

  1. ازهر، (۲۰۱۴)،”دوره دوم امارت امیر شیرعلی خان”، کتابخانه ازهر، https://azharaf.wordpress.com/2014/11/06
  2. استانکزی، نصرالله(۲۰۲۱)،” نگاهی به نظام حقوق عصر امیرشیرعلی خان”. https://armanemili.com
  3. فرهنگ، میرمحمدصدیق (۱۳۹۰)، افغانستان در پنج قرن اخیر، تهران: عرفان

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا