سر تیتر خبرهامجلهنخستین خبرهایادداشت ها

صدارت شاه محمود خان: از تعدیل فضای اجتماعی-سیاسی تا بازگشت به تنش و تقابل عمومی (۲۱)

۲۳ تیر (سرطان) ۱۴۰۱ – ۱۴/ ۷/ ۲۰۲۲

سردار شاه محمود خان از می ۱۹۴۶ تا ۷ سپتامبر ۱۹۵۳ در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه، صدراعظم افغانستان بود. او برادر نادرخان، -کسی که حبیب الله کلکانی (ملقب به بچۀ سقا) را برکنار کرد- و عموی محمد ظاهرشاه بود. دو برادر دیگر سردار شاه محمود خان، سردار محمد هاشم خان و سردار شاه ولی خان هستند. گرچه پس از مرگ نادرشاه، فرزند ۱۹ ساله اش محمد ظاهر به سلطنت رسید، اما عملا کشور را عموهای وی اداره می کردند؛ با این حال به باور بسیاری، شاه محمودخان صدراعظمی به نسبت میانه رو تر از هاشم خان بود. چنانکه شاه محمود انتخابات و مطبوعات نسبتا آزاد را تأیید نمود و در دورۀ وی به اصطلاح «پارلمان لیبرال» نیز از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ فعالیت داشت؛ از این رو به گفتۀ برخی روایات به او لقب «پدر دموکراسی» داده شد.

این انتخابات نسبتا آزاد تحت صدرات شاه محمود، در پاسخ به جنبش جوانانی عمدتا از طبقه متوسط و خواهان اصلاحات بود. با این حال، در انتخابات ۱۹۵۲، این سیاست به جریاناتی از روند کنترل شدید بازگشت. همچنین در زمان صدرات وی، پس از استقلال هند از بریتانیا، دولت پاکستان تشکیل شد. دراین زمان افغان ‌ها معتقد بودند که باید به پشتون‌ های ساکن در مناطق مرزی حق انتخاب داده شود که یا به افغانستان بپیوندند یا یک کشور مستقل تشکیل دهند، که مسئله پشتونستان از همان ابتدای امر منجر به تنش روابط با پاکستان شد.

فراز و فرود اجرایی سازی اقدامات لیبرال از سوی شاه محمود خان

به روایت میرمحمد صدیق فرهنگ، شاه محمود خان کوچکترین پسر سردار محمد یوسف خان در سال ۱۸۸۶ میلادی در دیره دون متولد و در سنه ۱۹۰۰ با خانواده اش به کابل آمد و در دربار امیر حبیب الله خان مانند سایر برادرانش صاحب رتبه و عنوان شد. در جنگ استقلال در محاذ پیوار در برابر نیروی بریتانیا با موفقیت مقابله کرد. راجع به نقش او در دوره شاهی محمد نادرشاه و صدرات محمدهاشم خان، وی در بین برادران، وظیفه حفظ امنیت و سرکوب مخالفان را برعهده داشت و این کار را با شدت و قساوتی که حتی برای حفاظت پادشاهی هم بی لزوم بود انجام داد.

اما پس از احراز مقام صدرات، روش ملایم تری را در پیش گرفت و گامی چند در جهت تبدیل اصول دولت خودکامه به دولت مشروطه برداشت. اما چون اعتقاد راسخ به این اصول نداشت، به زودی مردد شد و دوباره درصدد سلب آزادی ها برآمد و دروازه زندان را به روی مشروطه خواهان باز کرد. معذالک زندان سیاسی در دورۀ او با زندان سیاسی قبل و بعداز او تفاوت داشت و طرز ادارۀ عصری تر و متمدن تر نمایندگی می کرد.‌ (فرهنگ، ۱۳۹۰: ۷۳۳)

شاه محمود که برای نقشش در ادارۀ کشور به عنوان صدراعظمی مترقی و لیبرال به سرعت محبوبیت پیدا کرد، نظام سیاسی را باز و تغییراتی دموکراتیک را به ارمغان آورد. در این زمان، محمد ظاهرشاه، که ۳۲ ساله بود و تا کنون بیشتر در قالبِ پادشاهی نمادین و تشریفاتی نمود می کرد نیز، شروع به ایفای نقشی فعال در سیاست افغانستان کرد.

اما نخستین سیاست رسمی دولتی شاه محمود خان، آزادی بسیاری از زندانیان سیاسی از جمله اعضای خانواده غلام چرخی و همچنین دانشجویانی بود که به دلیل حمله به سفارت بریتانیا در سال ۱۹۳۳ زندانی شده بودند. از دیگر تغییرات مهم در دوران صدرات شاه محمود خان، امکان برگزاری انتخابات نسبتا آزاد و ایجاد پارلمان دموکراتیک جدید در سال ۱۹۴۹ بود. (AKRAMI, 2014: 75) به زودی پارلمان لیبرال جدید قوانینی را برای مجاز شمردن آزادی مطبوعات تصویب کرد که منجر به ایجاد چندین روزنامه گردید. سه روزنامه اصلی، یعنی وطن؛ انگار؛ و ندای خلق همگی با سلطنت مخالف بودند و آشکارا از سیاست‌ های آن انتقاد می کردند.

علاوه بر این، یک حزب ملی دموکراتیک جدید نیز تأسیس شد که اعضای آن نیز به شدت مخالف سلطنت ظاهرشاه بودند. به هرروی دولت با دستگیری معترضان و توقیف سه روزنامه که از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۲ منتشر می شدند، فورا به این تحولات واکنش نشان داد. با این حال، سلطنت نتوانست به طور کامل ظهور این جنبش دموکراتیک جدید را متوقف کند.

پارلمان جدید گروهی متشکل از ۳۰ دانشجو در دانشگاه کابل را برانگیخت تا اتحادیه ای دانشجویی تشکیل داده و همچنان انتقادات علیه دولت را ادامه دهند. در حالی که آنها در ابتدا نادیده گرفته شدند، گستردگی و نفوذ این گروه به سرعت رشد کرد و دولت از ترس اینکه این گروه به وضعیت موجود آسیب برساند، در واکنش به آن یک حزب سیاسی طرفدار دولت تشکیل داد. اما این سیاست نیز شکست خورد و حتی کارمندان دولت که تشویق به پیوستن به حزب شدند نیز علاقه چندانی نشان ندادند.

سرکوب گروه‌ های لیبرال توسط دولت، نهضت «ویش زلمیان» (جوانان بیدار) را نیز به «اخوت سیاسی» برجستۀ دیگری واداشت. اما مخالفت ها و حملات در مطبوعات علیه دولت ادامه یافت و “دسته جات روزافزونی به جزم گرایی و تعصب مذهبی به عنوان اصلی ترین نهاد بازدارنده پیشرفت افغانستان اشاره می کردند”. (AKRAMI, 2014: 76) سرانجام دولت مستاصل شده، به ارتش دستور داد اتحادیه دانشجویی را منحل کند و اعضای آن نیز مجبور به فرار به پاکستان شدند.

علاوه بر این، دولت با بستن تمام روزنامه‌ های غیردولتی و دستگیری بیش از بیست و پنج رهبر سیاسی لیبرال از جمله رهبران ویش زلمیان، سرکوب تمام جنبش ‌های «لیبرال» را آغاز کرد. در حالی که زندان‌ ها از مخالفان لیبرال پر می ‌شد، تنها کسانی که موافقت می کردند مشارکت و حضور در جنبش ‌های ضد دولتی را پایان خواهند داد، متعاقبا آزاد می شدند. به طور خلاصه، این آزمایش در قالبِ به اصطلاح «پارلمانی لیبرال» که در سال ۱۹۴۹ آغاز شده بود، در نهایت تا سال ۱۹۵۲ شکست خورد. (AKRAMI, 2014: 77)

شاه محمود و گام هایی در مسیر دموکراسی و فضای باز سیاسی

با آمدن شاه محمود خان به صحنه، یک رشته دگرگونی ها در طرز اداره پدیدار گردید که به شکستن یخ ها در پایان زمستان سرد و طولانی شباهت داشت. همان گونه که اشاره شد، صدراعظم جدید در مرحله اول به رها نمودن زندانیان سیاسی اقدام و برخی از زندانیان مذکور را به کارهای دولتی مقرر کرد.

 در این ضمن محمد انور بسمل، شاعر و نویسنده مشروطه خواه به عنوان رئیس موسسه مرستون (دارالمساکین) تعیین شد و برای عبدالعزیز خان وکیل سابق قندهار موقع داده شد که به آن شهر رفته و از جانب انجمن شهر به صفت رئیس بلدیه انتخاب شود. در همین حین شاه و صدراعظم شروع کردند به این که در بیانیه هایشان از دموکراسی صحبت کرده و اصلاحاتی را در این جهت به مردم وعده دهند.

 در قدم نخست، در سال ۱۹۴۷ قانون جدید بلدیه ها بر مبنای انتخابات سری و کتبی به تصویب رسید و سال بعد در کابل و سایر شهرها در محل تطبیق گذاشته شد. اقدام مهم دیگری که در این وقت صورت گرفت، پایان گرفتن تسلط انحصاری زبان پشتو در معارف و ورود مجدد زبان دری در مکاتب بود که به پیشنهاد و کوشش نجیب الله خان وزیر آن وزارت عملی شد. چنین فیصله شد که از نگاه زبان تدریس کشور به دو ساحه پشتو زبان و دری زبان تقسیم گردد و در هر یک تدریس به زبان معمول کشور در آن صورت گیرد.

 در سال ۱۹۴۹ چون موقع انتخابات شورا فرا رسید، حکومت از مداخله در آن به طوری که در عصر صدراعظم گذشته معمول بود، خودداری نمود و در شهر کابل به پیشنهاد سید قاسم رشتیا رئیس مستقل مطبوعات، ریاست بلدیه را مامور ساخت تا انتخاب دو نفر وکیل را برای مجلس شورا بر نمونه انتخابات بلدی به گونه کتبی و سری اجرا نماید. انتشار این خبر شوق و هیجان زایدالوصفی را در بین مردم، به ویژه قشر جوان و روشنفکر که از اختناق طولانی به جان رسیده و چنین تحولی را تقاضا داشت، ایجاد نمود.

در بحبوحه انتخابات هرچند دکتر عبدالرحمان محمودی آزادی خواه رک گوی و تندرو محاکمه و محکوم به زندان شد، اما پیش از انتخابات رهایی یافت و همراه با میر غلام محمد غبار آزادی خواه با سابقه با اکثریت قابل ملاحظه تقریبا چهارده هزار رای در برابر شش هزار رای از شهر کابل به عضویت شورا انتخاب شد.

 تا اینجای کار در فضای اعتماد بین حکومت و مردم پیش می رفت و فکر می شد که مسئله ریاست شورا هم در چنین هوا و فضا بدون مداخله دولت به رای آزاد وکلاء حل خواهد شد؛ اما درست در چنین وقتی حکومت از اقبال عامه به کاندیدهای آزادی خواه خصوصا در شهر کابل گرفتار خوف و هراس شد و برای آنکه تسلط خود را بر شورا به کلی از دست نداده باشد، عبدالهادی خان داوودی را که به عنوان سرمنشی شاه کار می کرد، از ده سبز به کالت رساند و نامزد ریاست شورا ساخت.

 این پیش آمد فضای اعتمادی که به آن اشاره شد را مجددا با بدگمانی متقابل مکدر ساخت و وکلاء با بی میلی به ریاست عبدالهادی خان تن در دادند. به هرروی، در داخل مجلس وکلاء به زودی در سه دسته صف بندی نمودند و هر چند قسمت بیشتر وقت شورا به کشمکش در بین سه گروه سپری شد، اما مجلس موفق شد که در سال ۱۹۵۰ قانون مطبوعات را که برای جراید غیر دولتی اجازه انتشار و آزادی محدود می داد، به تصویب برساند و حکومت را وارد ساخت تا بیگار را کاهش داده و حواله غله را به تدریج از بین بردارد.

پس از انتشار قانون مطبوعات، جراید غیر دولتی انگار، ندای خلق، وطن، نیلاب، وُلُس و آینه در کابل و جریده اتوم در میمنه بر اساس احکام قانون مذکور تاسیس شد. هم زمان با تاسیس جراید آزاد یا اندکی پیش از آن، یک تعداد حلقه های سیاسی به شکل هسته احزاب نیز توسط روشنفکران در نقاط مختلف کشور به خصوص در کابل و سمت مشرقی و قندهار بنیان گذاری شد.

از نظر قدمت تاریخی اولین حلقه ای که به میان آمد، “ویش زلمیان” بود که در تاسیس آن نویسندگان پشتو زبان چون گل پاچا الفت، قیام الدین خادم، عبدالرئوف بینوا، فیض محمد انگار، غلام حسین صافی، نور محمد تره کی و حاجی محمد انور اچکزایی سهم داشتند. جرایدِ انگار و وُلُس یکی بعُد از دیگر سخنگوی این جمعیت بود. حلقه دوم اما در محور جریده وطن تشکیل شد و بنیان گذاران آن میرغلام محمد غبار، سرور جویا، براتعلی تاج، عبدالحی عزیز، فتح محمد خان، نورالحق خان و میرمحمد صدیق فرهنگ بودند. از نظر مناسبات با قوه حاکمه، ویش زلمیان یا بعضی از اعضای آن با محمد داوود خان وابستگی داشتند، در حالی که دو جمعیت دیگر از این ناحیه مستقل بودند.

همچنین جمعیت نیمه سری و نیمه علنی دیگری با عنوان اتحادیه آزادی پشتونستان پی ریزی شد که رهبر ظاهری آن غلام حیدر خان عدالت، اما بنیان گذار واقعی آن محمد داود خان بود. هم زمان و موازی با این جمعیت ها، محصلان پوهنتون و مکاتب عالی پایتخت نیز اتحادیه محصلین را تاسیس نموده بر دولت فشار اوردند تا آن را به رسمیت بشناسد. ( فرهنگ، ۱۳۹۰: ۷۱۸-۷۲۲)

به طور کل، در رابطه با تاثیر این جنبش های سیاسی در کشور غلام محمد غبار چنین نقل کرده است که، روی هم رفته فعالیت احزاب سیاسی، جراید حزبی، اتحادیه محصلین، اپوزیسیون پارلمانی، و تظاهرات انتخاباتی ظرف چند سال محدود از ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ (از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱) تاثیر عظیمی در اذهان و نفوذ مردم در رژیم سیاسی و در سیستم اقتصادی و اجتماعی افغانستان نمود.

خواسته های آزدی خواهی و دموکراسی در کشور، زیر این تاثیر وسعت یافت و همچنان قوه های ملی و دموکراسی در حیات عامه فعال گردید، راه افکار جدید جدید در مناسبات اجتماعی باز شد. همچنین در محافل روشنفکران ایدیولوژی های متنوع و نوین معاصر مطرح گردید، و به این ترتیب در حیات سیاسی داخلی افغانستان تطور و تحولی ایجاد شد. این تحول منحصر به پایتخت نبود بلکه دایره شعاع آن تا ولایات دور دست کشور کشیده می شد.

این نهضت سیاسی در افغانستان، الغای امتیاز و انحصار سیاسی خانواده حکمران کشور و ابطال امتیاز و انحصار اقتصادی سرمایه بزرگ را می خواستند. لغو رژیم آریستوکراسی و اولیگارشی و آزادی و مساوات عمومی را طلب می کردند. این جنبش از منافع دهقان، پیشه ور، کارگر، و مامور پایین رتبه سخن می راند و در سیاست خارجی بی طرفی مثبت کشور را شعار می داد. از آن جمله برای اولین بار جریده وطن از تقویه جهان سوم و از سیاست عدم انسلاک فعال سخن گفت.

 گرچه سلطنت تمام این جنبش ها را معدوم کرد ولی قادر نبود تاثیر آن ها را از جامعه افغانی محو و مملکت را به حالت جامد و ساکت سابق برگرداند. این است که شاه محمود خان برای همیشه سقوط کرد. در هر حال، شاه محمود خان که در ساحه های اصلاحات و رفورم و اداره جدید شکست خورده رود، در سپتامبر ۱۹۵۳ موظف به استعفا گردید و بالاخره شش سال بعد در سال ۱۹۵۹ با یک حمله قلبی در ولایت بغلان بمرد. (غبار، ۱۳۹۰: ۲۸۷)

سیاست خارجی افغانستان در سایۀ صدارت شاه محمود خان

افغانستان که قبلا در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۴ عضویت جامعه ملل را پذیرفته بود، اکنون در نوامبر ۱۹۴۶ عضو سازمان ملل گردید. اما دررابطه با سایر مناسبات افغانستان در این دوران می توان گفت، حکومت شاه محمود در اوایل ظهور خود، موافقتنامه مسائل سرحدی را در تابستان ۱۹۴۶ با اتحاد شوروی امضا نمود و در آپریل۱۹۴۷ موافقتنامه مبادله مخابرات را با دولت مذکور تصدیق کرد.

در همین سال هیئتی افغانی به غرض روشن کردن سرحدات خشکه مملکتین به تاشکند عزیمت کردند. یک سال بعد در سپتامبر ۱۹۴۸پروتکل تحدید سرحد بین دولتین امضا شد. همچنین روابط تجاری افغانستان و شوروی توسط موافقتنامه های مبادله اموال و تادیات سال های ۱۹۴۷ و ۱۹۵۰ تنظیم گردید و به این صورت مناسبات همجواری به شکل خاموش و آرام ادامه یافت.

از دیگر سو، پیشتر در ۲۶ مارچ ۱۹۳۶ افغانستان با ایالات متحده آمریکا روابط سیاسی برقرار کرده و در جولای ۱۹۴۲ نمایندگی دولت آمریکا در کابل افتتاح شد. اما حکومت شاه محمود در مارچ ۱۹۴۶قرارداد پروژه هلمند را با کمپانی آمریکایی موریسن کندوسن امضا کرد. در سال ۱۹۴۸ نیز ارتقاب نمایندگان سیاسی ایالات متحده و افغانستن در پایتخت های یکدیگر پذیرفته شد.

در سال ۱۹۴۹ نیز بانک واردات و صادرات ایالات متحده قرضه ای بیست و یک میلیون دلاری به افغانستان پرداخت کرد و حکومت شاه محمود خان در آپریل ۱۹۵۰ قرارداد موریسن را تجدید نمود. حکومت شاه محمود خان در فوریه ۱۹۵۱ موافقتنامه همکاری اقتصادی و تکنیکی نیز با ایالات متحده و بر اساس «نقطه چهار» ترومن امضا کرد. در ژانویه ۱۹۵۲ نیز موافقتنامه امنیت مشترک بین طرفین امضا شد. همچنین در ژوئن ۱۹۵۳ موافقتنامه پروژوی همکاری تکنیکی بین دولتین به امضا رسید.

اما دررابطه با روابط انگلیس و افغانستان می توان گفت یک سال پیش از ختم جنگ جهانی دوم شکل کهنه خود را از دست داده بود و دورۀ جدید دیپلماسی در کشور آغاز شده بود. در سال ۱۹۴۴ لیسه غازی کابل به دست معلمین انگلیسی سپرده شد و هم متخصصین انگلیسی در شعب رادیو کابل، فابریکه نساجی و غیره گماشته شدند و دولت انگلیس پس از ترک گفتن هندوستان در ۱۹۴۸ به ارتقای نمایندگان دولتین از وزارت مختاری به سویه سفارت کبری موافقت نمود. البته تمامی این روابط جدید، ساختمان ظاهری مناسبات انگلیس و افغانستان را تشکیل می داد اما روح مناسبات محرمانه بین دولت انگلیس و سلطنت افغانستان که ریشه نیم قرنه داشت، کماکان زنده و موثر و فعال اما به شکل غیر مرئی بود.

 همچنین حکومت شاه محمود خان در ۱۹۴۷ معاهده ای با دولت سوئدن بست و در سال ۱۹۴۹ نیز پروتکل هوایی با حکومت ایران امضا کرد. در سال ۱۹۵۰ نمایندگی سیاسی کوامنتانگ را در کابل مسدود و در ژانویه همین سال جمهوریت مردم چین را به رسمیت شناخت. همچنین در همین سال معاهده مودت را با دوست جمهوری هندوستان امضا و قراردادهای مودت با حکومت های اردن، لبنان، اندوزی و سوریه را عقد کرد. نماینگان سیاسی افغانستان و دولت مصر نیز در کاببل و قاهره به درجۀ سفیر کبیر ارتقا یافتند.

در این میانه از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰ بین افغانستان و حکومت ایران بر سر موضوع آب هلمند مشاجره دوام داشت و کمیسیون میانجی دول ایالات متحده و کانادا و چیلی از حل قاطع قضیه عاجز ماندند. حکومت افغانستان هم هیات فرهنگی ایران (به ریاست علی اصغر حکمت) را در سال ۱۹۴۷ در کابل دوستانه پذیرفت و هم در سال ۱۹۵۱ ضدقرارداد کمپانی نفت از موفق ایران حمایت نمود. (غبار، ۱۳۹۴: ۲۳۹-۲۴۱)

خانواده سلطنتی نادرشاه و مسئله پشتونستان

اما پس از سال ۱۹۴۷، مسئله پشتونستان به نقطه کانونی حکومت و سیاست های خارجی افغانستان تبدیل شد، اما برای اعضای خانواده سلطنتی این موضوعی “شخصی و همچنین ملی” بود. این خانواده تعهد عاطفی عمیقی به آن داشتند، زیرا پدربزرگ ظاهر شاه، سردار سلطان محمد خان، برادر امیر دوست محمد خان، آخرین حکمرانی افغان پیشاور را داشت، زمانی که سیک ها او را در سال ۱۸۳۴ تحت رهبری رنجیت سینگ بیرون راندند. با پذیرش حکومت سیک ها توسط سردار سلطان محمد، پیشاور به طور کامل از قلب افغانستان جدا و پایتخت هند بریتانیایی (و بعداً پاکستان) شد.

مسئله پشتونستان نیز نقش به سزایی در جنگ قدرت با خاندان سلطنتی داشت. داوود، پسر عموی شاه از این مسئله بر ضد سردار شاه محمود خان، صدراعظم وقت، استفاده کرد. شاه محمود در طول جنگ جهانی دوم، با دولت هند بریتانیایی همکاری نزدیک داشت و به آرام کردن قبایل در مرز افغانستان و جلوگیری از پیوستن آنها به خیزش ‌های پشتون در هند بریتانیا کمک کرد. بدین خاطر از نظر اکثر اعضای جوان خانواده سلطنتی، محمود شانس کمی برای اجرای سیاست پشتونستان داشت.

 بنابراین داود برای جانشینی عموی خود نیاز به تقویت و ترویج موضوع پشتونستان داشت. بدین ترتیب داود و حامیانش سعی کردند این موضوع را به عنوان مهمترین مسئله ملی به تصویر بکشند. شاه محمود در سال ۱۹۴۶ به لندن سفر کرد، اما درخواست او برای بازگرداندن پشتونستان به افغانستان، یا هرگونه مذاکره در این مورد رد شد، زیرا نایب السلطنه هند، لرد لوئیس مونت باتن، پشتونستان را “نقطه خطر بزرگ در هند” می دانست و اینکه این موضوع داخلی هند بود. این رد شکست عمیقی برای نسل قدیمی خاندان سلطنتی بود و موقعیت داود را تقویت کرد.

 حمایت هند و اتحاد جماهیر شوروی از موضوع پشتونستان نیز موقعیت شاه محمود را تقویت کرد، زیرا این موضوع جنبه بین المللی به خود گرفت. با این وجود، اعضای خاندان سلطنتی به درجات مختلف از مسئله پشتونستان حمایت کردند و پشتونستان را به عنوان اساس دیدگاه ها و مانورهای سیاسی خود پذیرفتند. این موضوع نیرویی محرک برای ناسیونالیسم پشتون و وسیله ای برای تحکیم قدرت خاندان سلطنتی بود.  (Bezhan, 2014: 199-200)

اما آنگونه که میرمحمد صدیق فرهنگ در این رابطه شرح داده است، تحول مهمی که در دوره صدارت شاه محمود خان در صحنه سیاست جهانی رخ داد، آغاز عملیه آزادی مستعمرات کشورهای غربی و در قدم اول، نیم قاره هند بود. با آغاز جنگ دوم جهانی و اوج گیری مخالفت عامه در هند، انگلیسی ها برای اولین بار مسئله آزادی این کشور را به طور جدی مورد مطالعه قرار دادند و در سال ۱۹۴۲ سِر استیفر دکرپس، از رهبران حزب کارگر را که از هواخواهان آزادی هند بود جهت گفتگو با رهبران ملی به آن کشور فرستاند.

این زمانی بود که بایستی زمامداران افغانستان مسئله حقوق ضایع شده این کشور را نه تنها تنها با مقامات انگلیس، بلکه با احزار کنگره و مسلم لیگ که هر یک به نحوی در راه آزادی هند کار می کردند مطرح می ساختند و در مذاکرات آینده جابی برای خود دست و پا می کردند. اما ایشان به هر دلیل که بود در آن زمان خاموشی اختیار کردند. همچنان، وقتی که در پایان جنگ دولت انگلیس دوباره به این موضوع رجوع نموده هیات کابینه را به هند فرستاد و بعد از آن تا وقتی که در سال ۱۹۴۷ لرد لوی مونت باتن طرح تقسیم هند را به دو کشور اعلام کرد، حکومت افغانستان حیثیت تماشابین را حفظ نمود.

در این زمان بود که در اثر اعتراض بعضی از روشنفکران بر ضایع شدن حقوق افغانستان، دستگاه حکومت دوباره به حرکت آمده توسط یادداشت مورخ جون ۱۹۴۷ موضوع سرنوست پشتون ها را در ماورای خط دیورند به سفارت بریتانیا در کابل تذکر داد. اما اکنون قانون آزادی هند از پارلمان بریتانیا گزارش یافته و مقرر شده بود تا آینده ولایت سرحد شمال مغرب توسط رفراندوم یا همه پرسی از مردم مبنی بر شرکت ولایتشان به یکی از دو مینیون پاکستان یا هند تعیین شود و قدرت سیاسی در نیم قاره در ۱۵ آگوست همان سال به دو دولت جدید انتقال یابد.

به عبارت دیگر، موضوع به قدری پیش رفته بود که به بررسی ادعای افغانستان برای مقامات بریتانیا ناممکن و برای دولت نوتشکیل پاکستان دشوار بود. بنابراین اولی در عقب معاهدات قبلی در بین دو کشور و دومی در عقب نظریه حق جانشینی پنهان شده، ادعای افغانستان را رد کردند. به هرروی در نتیجه اشتباه زمامداران هر دو کشور، مناسبات افغانستان با همسایه جدید ان پاکستان از آغاز کار بر مبنای بی اعتمادی بنا یافت و مخالفت نماینده افغانستان با شرکت پاکستان در ملل متحد در سپتامبر سال ۱۹۴۷، بدبینی را بین دو کشور شدت بخشید.

 هر چند در اواخر سال مذکور نجیب الله خان وزیر معارف افغانستان به کراچی رفته با مقامات پاکستانی از حمله محمدعلی جناح رئیس دولت پاکستان در این باره نذاکره کرد و جناح وعده داد که در وضع نیمه آزاد قبائلیان تغییری روی نخواهر داد، اما اختلاف اصلی در بین دو کشور به جا ماند و چون در ماه مارچ سال ۱۹۴۹ حکومت پاکستان مناطق قبایل نشین را جزئ لایتجزی پاکستان خواند، حکومت افغانستان این ادعا را نقض وعده محمدعلی جناح شمرد و بر آن اعتراض کرد.

متعاقب آن در ماه جون همان سال، هواپیماهای پاکستان عمدا یا سهوا بر قریه مغلگی در ولایت سمت جنوبی افغاتستان بمباران کرده ۲۳ نفر را به قتل رساند. به هرروی متعاقبا شاهد هستیم که تلاش های داوود خان جهت کسب قدرت با این موضوع گره خورد و وی نه تنها با این عنوان شاه محمود خان را از صحنه خارج نمود، بلکه موضوع پشونستان را بهانه برقراری یک دوره جدید دیکتاتوری در کشور ساخت. (فرهنگ، ۱۳۹۰: ۷۲۴ -۷۲۷)

جمع بندی

در کل می توان گفت آنگونه که غلام محمد غبار توصیف کرده است، تشدید بحران اقتصادی کشور در دوران جنگ جهانی، عامل عمده اقدامات اصلاحی دولت شاه محمد خان بود. این وضع خراب اقتصادی توام با اختناق سیاسی باعث نارضایتی عمیق مردم گردیده بود، چنانکه قیام های مسلح دهقانی و قبایلی در سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ نشانه آن بود. از دیگر سو، قوت روز افزون کشورهای سوسیالیستی و آزادی روز افزون کشورهای مستعمره با پیروزی جنبش های دموکراتیک و آزادی خواهانه در کشورهای زیادی و تضعیف ممالک استعماری به شمول دولت انگلیس باعث می گردید تا سیاست داخلی و خارجی دولت افغانستان تعدیل گردد.

با همه این اوصاف و در نتیجۀ فضای نسبتا آزاد سیاسی اجتماعیِ وقت، بازهم روندِ جریانات سیاسی به نارضایتی و بی اعتمادی عامه مردم منجر شد و در نتیجه در سپتامبر ۱۹۵۳ شاهد تغییری درونی در خانواده نادرشاه بودیم. چنانچه در اطلاعیه ای رادیویی اعلام شد که شاه محمود، صدراعظم، که ده سال این سمت را بر عهده داشت، به دلایل صحی استعفا داده و داود خان به عنوان صدراعظم جدید جایگزین وی شد. به هرروی باید گفت شاه محمود که آخرین برادر بود، در زمان صدارت خود ثبات بلندمدتی را احیا کرده بود. اگرچه شاه محمود لیبرال و طرفدار پیشرفت بود، اما محتاط پیش رفته و سیاست‌ های محافظه ‌کارانه پنهانی را دنبال می ‌کرد.

 درهر صورت، با وجود اینکه دوره سلطنت شاه محمود با ثبات و صلح همراه بود، پیشرفت اقتصادی کند بود و مردم به طور فزاینده ای از دولت ناامید شده بودند. بنابراین گرچه شاه محمود در ابتدای صدارت خود در پی کسب وجاهت و اتخاذ رویکردی میانه رو تر از هاشم خان و اعمال اقداماتی لیبرال گام برداشت، لیکن در نتیجۀ فعالیت های کلوب ملی و کشمکشی که در شورا بین وکلای اصلاح طلب و محافظه کار رخ داد، اوضاع مجددا رو به تنش رفته، و متعاقبا رشته حوادثی رخ داد که فضای سیاسی را مجددا به سمت بدبینی و بی اعتمادی سوق داد.

منابع:

– غبار، میر غلام محمد، (۱۳۹۴)، “افغانستان در مسیر تاریخ”، انتشارات بین المللی سرو سعادت، جلد دوم

– فرهنگ، میر محمد صدیق، (۱۳۹۰)، «افغانستان در پنج قرن اخیر»، نشر تهران، محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی (عرفان)

– AKRAMI, RAHIMULLAH, (2014), “REVISITING AFGHANISTAN’S MODERN POLITICAL HISTORY: THE ROLE OF ETHNIC INCLUSION ON REGIME STABILITY”, A thesis submitted in partial fulfillment of the requirements for the degree of Master of Arts

– Bezhan, Faridullah, (2014), “The Pashtunistan Issue and Politics in Afghanistan, 1947-1952, Middle East Journal, Vol 68, No.2, pp. 197-209

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا