اندیشکده چتم هاوس و نگاه این اندیشکده به افغانستان(۳)
۱۱ مهر(میزان)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۱۰/۳
چتم هاوس یک مرکز مستقل در حوزه سیاست گذاری در جهان است که چنانکه خود این موسسه آورده است، ماموریت دارد به دولت ها و جوامع کمک کند تا جهانی امن، مرفه و عادلانه را بسازند. در همین راستا، این اندیشکده ماموریت خود را از طریق گفت و گو، تحلیل وایده هایی مبتنی بر راه حل و با توانمندسازی نسل بعدی برای ساختن دنیایی بهتر به پیش می برد. این اندیشکده در گرامیداشت یکصدمین سالگرد تاسیس خود را سازمانی تاثیرگذار و ایده محور و با پیشینه تحقیقات مستقل و گفت و گوهای قابل اعتماد معرفی کرد که در یک قرن گذشته درک متقابل بین ملت ها را از طریق ایده ها، بحث ها و تحلیل های دقیق تقویت کرده اند. از طرف دیگر، این مرکز برای دومین قرن خود اهدافی مانند گسترش صلح در میان جوامع، رسیدن به رشدی عادلانه و پایدار در کنار شکل دهی به روش های حکمرانی پاسخگو را ترسیم کرده است.
باتوجه به اهداف این سازمان،چتم هاوس مطالعات خود را با تقسیم بندی موضوعی و جغرافیایی انجام می دهد. به طوری که موضوعات مورد پوشش چتم هاوس شامل مسائل امنیتی و دفاعی، تجارت و اقتصاد، محیط زیست، سلامت، نهادها، قدرت های بزرگ، قانون و سیاست، جامعه و تکنولوژی است. در تقسیم بندی جغرافیایی مطالعه مناطق آفریقا، امریکا، آسیا و اقیانوسیه، اروپا، شمال افریقا و خاورمیانه و اوراسیا و روسیه در دستور کار این مرکز قرار دارد. در ذیل این تقسیم بندی، چتم هاوس افغانستان را که زیر مجموعه منطقه آسیا و اقیانوسیه می شود را نیز در دستور کار مطالعاتی خود قرارداده است. به طوری که در بخش افغانستان، این اندیشکده تحقیقات خود را با هدف بازسازی جامعه و ساختارهای سیاسی آن و نقش رو به رشد آن در امور منطقه ای و بین المللی انجام می دهد. تحقیقات چتم هاوس طیفی از موضوعات ازجمله طالبان و اوضاع سیاسی داخلی، اقتصاد، توسعه پس از جنگ، حقوق زنان افغان و نقش کشور در امور منطقه ای و بین المللی و نفوذ قدرت های بزرگ مانند ایالات متحده، روسیه و چین را بررسی می کند.
علاوه بر این موارد، کارشناسان وپژوهشگرانی مسائل و تحولات منطقه آسیا و اقیانوسیه که در ذیل این دسته بندی آمده است را مورد مطالعه قرار می دهند. در همین راستا تعدادی از این کارشناسان مسئولیت تجزیه و تحلیل مسائل افغانستان را برعهده دارند که تحلیل های آنها در این مرکز منتشر شده است که در زیر برای آشنایی بیشتر بخش افغانستان معرفی آنها آمده است.
حمید حکیمی: حمید حکیمی همکار برنامه آسیا و اقیانوسیه و برنامه اروپا در چتم هاوس است. او همچنین از اعضای ارشد مرکز آسیای جنوبی شورای آتلانتیک است. حمید حکیمی بیش از یک دهه تجربه در زمینه مشاوره ترسیم خط مشی ها، طراحی تحقیق، تجزیه و تحلیل، مدیریت پروژه دارد. در چتم هاوس تحقیقات او بر روی سیاست و جامعه افغانستان و پاکستان، اقتصاد سیاسی، دولت سازی و موسسات در جنوب آسیا، ادغام منطقه ای و ارتباط بین مناطق جنوب آسیا و آسیای مرکزی، جامعه مدنی، محیط زیست، سیاست های مهاجرت و امنیت متمرکز است.
دکتر گرت پرایس: گرت از سال ۲۰۰۴ تحقیقات در مورد طیف وسیعی از مسائل اقتصادی و سیاسی را که آسیای جنوبی را تحت تاثیر قرار می دهد را هدایت و سازماندهی کرده است. او همچنین به مدت شش سال رئیس برنامه آسیا در چتم هاوس بود. پیش از این نیز به عنوان تحلیلگر در واحد اطلاعات اکونومیست و با تمرکز بر آسیای جنوبی کار کرده است و پیش از آن نیز تحلیلگر آسیای جنوبی در گروه کنترل ریسک بوده است.
دام روزالیند مارسدن: دام روزالیند مارسدن نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای سودان از سپتامبر ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ بود. قبل از پیوستن به اتحادیه اروپا، او سابقه ای طولانی در دستگاه دیپلماسی بریتانیا داشت. ازجمله پست هایی را به عنوان سرکنسول در بصره، سفیر بریتانیا در سودان و سفیر بریتانیا در افغانستان داشته است.
این اندیشکده در یکی از اخرین مطالب خود به قلم حمید حکیمی و گرت پرایس در بخش افغانستان، وضعیت این کشور در یک سال گذشته را مورد مطالعه قرار داده است که در ادامه ترجمه آن آورده شده است.
افغانستان یک سال پس از حکومت طالبان
یک سال پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، وضعیت اسفبار افغان ها رو به بدتر شدن است. به طوری که وضعیت اقتصادی وخیم ، نرخ سوتغذیه در حال افزایش، حقوق زنان محدود، مهاجرت ها و جا به جایی های داخلی همچنان ادامه دارد و سیستم مراقبت های بهداشتی در حال فروپاشی است. چنانچه که گمان می رود نرخ مرگ و میر مادران در حال حاضرچهاربرابر شده است. این در حالی است که از زمان به دست گرفتن قدرت، طالبان ادعا می کنند که به کنترل کامل اراضی دست یافته اند، امنیت را برقرار کرده و «جزایر قدرت نامشروع» را حذف کرده اند. با این حال، در حالی که امنیت فیزیکی با برخی از اقدامات بهبود یافته است، اما حضور داعش در برخی از استان ها و حملات قابل توجه علیه شیعیان و سایر اقلیت ها(که توسط داعش انجام می شود) افزایش یافته است که مبین این نکته است هنوز امنیت از افغانستان بسیار فاصله دارد. علاوه بر این، کشتار هدفمند حامیان و اعضای بلندپایه طالبان توسط داعش که ادعا می شود به تقلید از تاکتیک های طالبان است بر ماهیت شریرانه درگیری جاری تاکید می کند.
از طرف دیگر، غرب به رهبری ایالات متحده امیدوار بود که تهدید آنها به کاهش حمایت مالی در تأثیرگذاری بر رفتار طالبان کمک کند، به ویژه برای اطمینان از اینکه از حقوق زنان محافظت شود و تروریست های بین المللی در افغانستان پناه نگیرند. اما این در حالی است که مطالبه حقوق زنان به سادگی نادیده گرفته شد و تقاضای قطع ارتباط با تروریسم بین المللی تنها به صورت لفظی ارائه شد.در این میان، کشته شدن اخیر ایمن الظواهری رهبر القاعده در حمله هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده توجه بین المللی را به ناتوانی یا عدم تمایل طالبان و یا هم شاید هردو برای گسستن از القاعده جلب کرد و این واقعیت که الظواهری در قلب محله دیپلماتیک و مرفه در کابل در خانه ای زندگی می کرد که بنابر گزارش ها متعلق به یک مقام ارشد طالبان بود، هشدارهای قبلی سازمان ملل مبنی بر نزدیک ماندن طالبان و القاعده را تایید می کند.
اقتصاد در حمایت از زندگی
هزینه فاجعه بار اقتصادی تسلط طالبان، عمیق ترین تاثیر را بر مردم عادی افغانستان داشته است. بیکاری انبوه، فروپاشی بازار مسکن و افزایش نرخ سوءتغذیه تنها بخشی از بسیاری از نشانه های ملموس یک فاجعه اقتصادی است. اما طالبان چیزی را به ارث بردند که در بهترین حالت یک دولت ضعیف بود. حتی قبل از حوادث ماه اوت سال گذشته، افغانستان در چند شاخص اجتماعی-اقتصادی مانند شاخص توسعه انسانی، در پایین ترین رتبه قرار داشت. مخارج دولت در پروژه های انکشافی نیز در سال های اخیر کاهش یافته بود.زیرا با پیش بینی حملات گسترده طالبان، هزینه ها به سمت امنیت تغییر کرده بود.
اما در یک سال گذشته اقتصاد افغانستان تنها در حمایت از زندگی بوده است. تحریم های فلج کننده علیه رهبران ارشد طالبان، بخش بانکی را فلج کرده و افغانستان را از تعامل با سیستم مالی بین المللی و نهادهای آن بازداشته است. ارزش پول این کشور، افغانی، به شدت کاهش یافته و هزینه واردات را افزایش داده و تورم و بحران، هزینه زندگی را تشدید کرده است. موسسات دولتی غیرنظامی که قبلا بزرگترین کارفرماهای کشور بودند، اکنون قادر به پرداخت حقوق حتی به تعداد پرسنل کاهش یافته باقی مانده نیستند. بدتر از آن بخش زراعت افغانستان نیز تحت تاثیر خشکسالی و بلایای طبیعی مانند سیل ناگهانی و زلزله در ژوئن ۲۰۲۲ قرار گرفته است.
طالبان چگونه حکومت می کند؟
طالبان عمدتاً از طریق بقایای ساختارها و موسسات دولتی که به ارث رسیده کار می کند. به استثنای نهادهایی که منحل کرده است. مانند: وزارت امور زنان، کمیسیون های مستقل حقوق بشر افغانستان، دفاتر اختصاص یافته به مدیریت امور پارلمانی مجلس.
پس از انتقال سیاسی و نظامی در سال ۲۰۱۴ زمانی که اکثر نیروهای آمریکایی و ناتو افغانستان را ترک کردند و حکومت وحدت ملی تشکیل شد، طالبان تاکیتک های خود را در مناطق روستایی که در آن نفوذ داشتند، پیاده کردند. به طوری که یکی از جنبه های کلیدی این تغییر مداخله در مکانیسم های حل اختلاف محلی مانند حل و فصل اختلافات زمین بود. از زمان به دست گیری قدرت، طالبان همچنان بر رویکردی سختگیرانه در مورد مسائل عدالت و حل اختلافات تکیه کرده است. با این حال، هیچ مدرکی دال بر اینکه رژیم دارای قانون جزایی، قوه قضائیه کارآمد است یا راهنمایی های لازم برای ارائه به تعداد معدودی از قضات باقی مانده در افغانستان ، وجود ندارد. مسائل روزمره در مورد حاکمیت قانون بیشتر در مورد «اخلاق» است. چنانچه که طالبان وزارت معاونت و فضلیت خود را برای نظارت بر این امور بازگردانده است.
همچنین، رژیم فعلی که در سپتامبر ۲۰۲۱ اعلام شد، قرار است یک دولت موقت باشد. اما هیچ جدول زمانی یا روشنی در مورد انتقال بالقوه به یک تنظیم دائمی تر وجود ندارد. این در حالی است که بسیار مهم است که اگر شکاف های ظاهری در میان طالبان تشدید شود، بسیار بعید خواهد بود که انتقال به یک دولت فراگیرتر انجام شود.با این وجود، تاریخ اخیر افغانستان یادآوری های دردناکی است. در سال ۱۹۹۲ جناح های مجاهدین پس از ایجاد یک دولت موقت، نتوانستند یک حکومت گسترده ایجاد کنند منجر به جنگ داخلی وحشیانه شد که در نهایت راه را برای قدرت گرفتن طالبان در سال ۱۹۹۶ هموار کرد.
تعامل منطقه ای
بازیگران منطقه ای و همسایگان افغانستان تلاش کرده اند با طالبان درگیر شوند. چندین کشور مانند پاکستان، ایران، چین و روسیه سفارت های خود را برای فعال کردن کانال های تعامل فعال با رژیم طالبان بدون اینکه به رسمیت شناخته شود، بازنگه داشته اند. کشتن ظواهری و ناکامی طالبان در نشان دادن قطع رابطه با القاعده، بدون شک کار را برای بازیگران منطقه ای دشوارتر می کند و احتمال تنش بیشتر بین رژیم و جهان خارج را افزایش می دهد. تسلط طالبان بر افغانستان بر وضعیت امنیتی همسایگان آن نیز تاثیر می گذارد. به طوری که نزدیک ترین متحد طالبان، پاکستان با افزایش فعالیت تحریک طالبان پاکستان، یک گروه شورشی متحد با طالبان افغانستان مواجه است.
از اوت ۲۰۲۱ تمرکز اصلی طالبان بر حفظ وحدت داخلی بوده و بعید است که این امر در کوتاه مدت تغییر کند. پرداخت حقوق به جنگجویان و سربازان، حفظ هماهنگی بین تندروها و عناصر عملگراتر و اطمینان از حفظ کنترل ارضی در مرکز حکومت طالباندر همین راستاست.از سمت دیگر، در پس زمینه فروپاشی اقتصادی، طالبان به دنبال دریافت سهمی از هر کمکی است که به کشور وارد می شود. (در مقابل) استراتژی غرب برای مشروط کردن کمک-درخواست از طالبان برای تعدیل رفتار خود در مورد حقوق زنان و سایر موضوعات در ازای دریافت بودجه- آشکارا شکست خورده است. برای غرب ضروری است که مکانیسم هایی را ایجاد کند که از مجازات مردم افغانستان به دلیل تسلط طالبان جلوگیری کند، در حالی که به طور رسمی دولت واقعی طالبان را تایید نمی کند.
در نهایت، تاریخ افغانستان در نیم قرن گذشته نشان می دهد که جبهه های جایگزین مقاومت در برابر رژیم در قدرت، زمان زیادی طول نمی کشد تا ظهور کنند. همچنین نشان دهنده تمایل بازیگران خارجی به حمایت از نمایندگان خود در افغانستان است. اما حتی اگر کشور دوباره وارد درگیری آشکار نشود، در کوتاه مدت هیچ پایانی برای رنج مردم افغانستان متصور نیست.