سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرها

سیاست «موفقِ» پاکستان در افغانستان: به چه قیمتی؟

۲۴ دی (جدی) ۱۴۰۱ – ۱۴/ ۱/ ۲۰۲۳

امتیاز گل

امتیاز گل که مسئولیت مرکز مستقل تحقیقات و مطالعات امنیتی اسلام آباد را بر عهده دارد، در مطلب حاضر به تبیین روندی نادرست از پیشبرد سیاستی تحت عنوان “سیاست موفق پاکستان در قبال افغانستان” از سوی اسلام آباد پرداخته و ذیل آن نیز تبعاتِ منفی ناشی از اتخاذ چنین رویکردهایی را بررسی می کند. به باور نویسنده، با درنظر گرفتن مسائل حائز اهمیتی چون رشد تعاملات بین المللی و سرمایه گذاری های قابل توجه، تفکراتی واهی از سیاست موفق پاکستان در رابطه با افغانستان، آنهم از گذشته تا امروز، مسیری صرفا انحرافی بوده و بهای آن را مردم خواهند پرداخت. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

موضعی از انکار و یا تصورات رویاپردازانه گاها می تواند توانایی تحلیل انتقادی را مختل و مخدوش سازد و غالبا یکی از پیامدهای بارز این جریان، جنون میل به برتری انگاری و خودبزرگ بینی نابجا و یا اتخاذ استراتژی های نادرست و انحرافی است. اما پیامد بسیار مهلک ‌تر ناشی از این دست رویکردها، پرداخت بها و هزینه ‌های حیثیتی از سوی افراد و ملت ‌ها می باشد.

نمونه بارز این دست تفکراتِ واهی، سیاست پاکستان در افغانستان و اثرگذاریِ تضعیف کنندۀ آن بوده است. سیاستی که در پی القای این باور بنا شده که این کشور (پاکستان) در ابتدا با موفقیت و کامیابی به جریانِ بیرون راندن نیروهای روسیه شوروی از افغانستان کمک کرده و پس از آن نیز با ایالات متحده و متحدان آن در جنگ علیه تروریسم همکاری و مشارکت نموده است؛ مأموریتی که ایالات متحده در اواخر آگوست ۲۰۲۱ و پیش از موعد آن را خاتمه داد. اما آنگونه که شاهد بودیم، این جریان به بازگشت میزبانان سابق القاعده یعنی طالبان منجر شد؛ گروهی که ظاهراً اکنون میزبان گروه هایی چون تحریک طالبان پاکستان (TTP)، جنبش اسلامی ازبکستان (IMU)، دولت اسلامی ولایت خراسان (IS-K)، داعش، احرار الهند، القاعده و غیره هستند. رهبری ارشد تحریک طالبان پاکستان مطمئناً در کابل و سایر بخش ‌های افغانستان مامن گزیده است؛ و توسط ستیزه جویان حافظ گل بهادر (جنگ ‌سالار سابق وزیرستان شمالی) نیز پشتیبانی می ‌شود.

اما سوال اصلی اینجاست که پاکستان به چه قیمتی به این درک و باور رسیده است که بایستی در جریان شکست روسیه و سپس «تروریست ‌هایی» که ایالات متحده مجددا آنها را از طریق فرآیند دوحه به قدرت رساند، نقش داشته باشد؟

باید اشاره کرد که حامیانِ سیاستِ موفقِ پاکستان در قبال افغانستان، به ندرت دررابطه با این مسئله دست به خودکاوی و کنکاش زده اند که قرار گرفتن پاکستان در فهرست خاکستری «گروه ویژه اقدام مالی» (FATF) در ژوئن سال ۲۰۱۸ ناشی از یک سیاست معیوب امنیت-محورِ قدیمی و عاری از ملاحظاتی با درنظر گرفتن واکنش جهانی بود. این سیاست تنها بر حمایت از گروه های شبه نظامی در داخل و خارج از پاکستان متمرکز و متمایل گردیده و به آرمان کشمیر که به معنای حمایت «دیپلماتیک، اخلاقی و سیاسی» از مبارزان آزادی بود، گره خورده است. اما این سیاستگذاران در درک اهمیت ارتباطات بین المللی روزافزون هند در هزاره جدید ناکام بوده اند؛ به ویژه پس از ربودن هواپیمای  IC۸۱۴ خطوط هوایی هند به قندهار در دسامبر ۱۹۹۹ توسط شبه نظامیانی که پس از آزادی از زندان های هند نهایتا سر از پاکستان درآوردند. بدین ترتیب می توان گفت، سیاستمدارانِ پاکستانیِ حامیِ سیاست موفق هند در افغانستان، مدام پیامدهای سنگین از مماشات و سازش شبه نظامیان خصوصی را نادیده گرفته اند؛ موردی که هند با موفقیت به عنوان ابزار سیاست خارجی پاکستان پیش بینی کرد.

در همین راستا می توان گفت که سیاست پاکستان در قبال افغانستان به طور کلی در رویکرد قرن نوزدهمی و در سیاست هایی واکنشی، بدبینانه و امنیت محور ثابت و ساکن مانده است. در مقابل اما، سایر کشورها در سایر نقاط جهان سیاستی را دنبال می کنند که اقتصاد را کلید حفظ، بهبود و گسترش روابط در نظر می گیرد.

بروکراسی افسارگسیخته و استثمارگرِ این کشور به واسطۀ سرشتی سطحی و کوته فکر جهت اعمال نفوذ و فشار شدید -و همچنین برای مهار فساد در داخل پاکستان-، به معنای واقعی کلمه مانعی برای سرمایه گذاری تاجران و سرمایه گذاران بزرگ افغان بوده است. بدین ترتیب پس از سقوط کابل به دست طالبان در آگوست ۲۰۲۱؛ سرمایه‌گذاری ‌های بالقوه از سوی افغان ها به ارزش صدها میلیون دلار غالبا به امارات و ترکیه سرازیر شد. صدها میلیون دلار -هم به صورت نقدی و هم از طریق کانال های بانکی- از طریق پاکستان ترانزیت شد و بدین ترتیب پاکستان در جذب و تشویق تاجران افغان برای سرمایه گذاری و سپردن وجوه مالی خود در این کشور ناکام ماند.

هیئت درآمد فدرال پاکستان (FBR) و آژانس های امنیتی غالبا بر مکانیسم هایی در مسیر بررسی و رسیدگی به تجارت غیرقانونی کالا و ارز تکیه و تمرکز دارند؛ اما این جریان نه تنها به روند تجارت تاجران اصلی و حقیقیِ افغان صدمه زده بلکه نهایتا خود پاکستان را از درآمدهای قانونی محروم می سازد.

رسیدگی و ادارۀ افراد و محموله های تجاری در تورخم -جایی که نزدیک به هفت نهاد فدرال و ایالتی مانند وزارت اطلاعات، امنیت، کشور، بازرگانی، دارایی فعالیت می کنند-؛ یک نمونه کلاسیک از مواردیست که نشان می ‌دهد چگونه مقامات بدین طریق بذر کینه و خصومتی دیرین را در میان افغان ‌ها پاشیده و به جریانی افراطی از اختلاس و سوء استفاده دامن زده اند که، همه اینها بهای مالی و حیثیتی/اعتباری برای کشور پاکستان در بر دارد.

اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است؛ اگر سیاست پاکستان، این کشور را به وضعیت افغانستان، سودان و بسیاری دیگر از کشورهای آفریقایی آسیب دیده تنزل و تقلیل داده است، چطور می توان سیاست پاکستان در قبال افغانستان را موفقیت آمیز و کامیاب خواند؟

به واقع این چه موفقیتیست که با گذشت بیش از دهه ها میزبانی از افغان ها، کشور پاکستان همچنان در ارائۀ قانون پناهندگی برای کمک به تابعیت افغان های جوان متولد شده در پاکستان و همچنین تشویق سرمایه گذاری ناتوان مانده است؟ در حالی که اجرایی سازی و اعمالِ این دست اقدامات می توانست قطعاً نفرت و بیزاری را که اکثر افغان ‌ها از پاکستان ابراز می‌ دارند، به حداقل ‌رساند.

چرا این سیاست نتوانسته قوانینی از تابعیت/پناهندگی را تدوین و آنها را با آنچه در کشورهای دیگر انجام می شود در جهت بهره مندی از پتانسیل منابع انسانی و سرمایه هماهنگ کند؟ اگر ترکیه، مالزی و امارات قادر به جذب سرمایه‌گذاری ‌هایی از سوی افغان ها بوده اند، چرا پاکستان نتواند این کار را انجام دهد؟

گرچه بر سر این موضوع اجماع نظر و توافق وجود دارد که، مسائل ژئوپلیتیک نیز نقش خود را در دامن زدن به مشکلات بین افغان ها و پاکستانی ها داشته اند؛ اما سیاست های کشور پاکستان نیز خود نشانگر بزرگترین محرک های تخریب گر و تباه کننده در این رابطه هستند. مهم است توجه داشته باشیم که یک رویکرد بروکراتیک غیرنوآورانه، تنبیهی و یا واکنشی نه تنها مشکلات دوجانبه فی مابین را دوچندان می کند، بلکه همچنین پاکستان را به دلیل روایات منفی ناشی از سیاست های منسوخ شدۀ اش در خارج از کشور در موضع و مسیر نامطلوبی قرار خواهد داد.

شایان ذکر است، بروکراسی مدنی و نظامی یا فاقد چشم اندازی برای رشد و سرمایه گذاری بوده و یا -با طرح ریزی در جهت منافع شخصی- فرصت های تجاری و سرمایه گذاری واقعی را تضعیف و تخریب می کند.

لازم به یادآوریم که روس ‌های شوروی و نیروهای غربی به رهبری ایالات متحده افغانستان را با خفت و خواری ترک کردند. پاکستان نیز به دلیل منافع چندگانه در این جریان دخیل بوده و نقش داشته است. اما پیامدهای ناخواسته یا اغماض شده از این مشارکت با ایالات متحده و غرب، پیامدهای فاجعه بار اجتماعی-سیاسی و اقتصادی – هم در داخل و هم در خارج- را در پی داشته است.

امروزه نیز دستگاه های اطلاعاتی هند و ایالات متحده همراه با یکدیگر و با موفقیت پاکستان را به عنوان کشوری بی ثبات و یا غیرقابل اعتماد معرفی کرده اند که برای مدت طولانی زمینه سازِ فرصت هایی برای تعداد زیادی از بازیگران غیردولتی افغانستان و پاکستان بود.

نهایتا باید گفت قرار گرفتن پاکستان در فهرست خاکستری گروه ویژه اقدام مالی و نظارت های بین المللی سفت و سخت تر بر این کشور، نتیجه ای منطقی از این مماشات با شبه نظامیان خصوصی و حمایت سیاسی-اجتماعی از آنها بوده و حصول بهبودی و جبران مافاتِ ناشی از دردسری که چنین سیاست های بی پروا و کوته بینانه ای در تمام این سال ها بر پاکستان تحمیل کرده است، طبیعتا زمان می طلبد.

منبع: tribune.com

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا