منار جام: از نماد شکوه امپراتوری غوریان تا قربانی غارت و جنگ(۱)
۱۴ حمل (فروردین)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۴/۳
تجربه دهه ها خشونت در افغانستان و تاثیر آن بر زندگی شهروندان این کشور منجر به آن شده که سایر جنبه های زندگی مانند فرهنگ و هنر در افغانستان مغفول و یا هم چنان که باید به آن پرداخته نشود. این در حالی است که این کشور از فرهنگی غنی و تمدنی کهن برخوردار است. به طوری که یک نمونه آن را می توان در بقایای امپراتوری غوریان به ویژه منار جام یافت. منار جام با ۲۰۶ فوت ارتفاع دومین منار باستانی بلند جهان پس از منار قطب در دهلی است. این برج با طرح های استادانه ای پوشیده شده است. این منار که یکی از ویژگی های معماری اسلامی است، برای اذان استفاده می شده، در استان غور در مرکز افغانستان و در محل تلاقی رودخانه های جمیرود و هریرود قرار دارد که در سال ۱۱۹۴ توسط سلطان غیاث الدین محمد و از چهار میل استوانه ای ساخته شده از آجر پخته تشکیل شده است. نتیجه این امر یک سازه چشمگیر است که از دره ای متروک و شهری که زمانی که آن را احاطه کرده بود و اکنون مدفون شده بیرون آمده که برای باستان شناسان جذابیت خلق کرده است. گفته می شود که ساخت این بنا از منار مشابه ای در هند الگوبرداری شده است. (Boissoneault,2016).
منار جام، نماد معماری برجسته دوره اسلامی
منار جام با ارتفاع ۶۵ متر، سازه ای زیبا و سربه فلک کشیده است که قدمت آن به قرن ۱۲ باز می گردد. این منار در ارتفاع ۱۹۰۰ متری از سطح دریا و دور از هر شهری در داخل دره ای ناهموار در امتداد رودخانه هریرود و در محل اتصال آن به رودخانه جمرود در حدود ۲۱۵ کیلومتری شرق هرات قرار دارد که محل قرارگیری آن احتمالاً شهر باستانی فیروزکوه بوده که گمان می رود پایتخت تابستانی سلسله غوریان بوده است. بقایای اطراف نیز شامل گروهی از سنگ ها با کتیبه های عبری مربوط به قرن یازدهم برروی تپه کوشک است. منار در سال ۲۰۰۲ در فهرست میراث فرهنگی جهانی در یونسکو ثبت شد که این برج را به عنوان « یکی از معدود بناهای تاریخی به خوبی حفظ شده که نشان دهنده خلاقیت هنری استثنایی و تسلط بر مهندسی سازه آن زمان است»، توصیف کردند. همچنین کارشناسان این ساختار را از دیدگاه هنر برجسته توصیف می کنند که عناصر تحولات پیشین در منطقه را به شیوه ای استثنایی درهم می آمیزد و تاثیر قوی بر معماری بعدی در منطقه گذاشته است.
از طرف دیگر، این سازه سربه فلک کشیده و برازنده نمونه برجسته ای از معماری و تزیینات دوره اسلامی در آسیای مرکزی و نقش مهمی در گسترش بیشتر آنها تا شبه قاره هند و فراتر از آن داشته است که نشان می دهد منار جام و بقایای باستان شناسی مرتبط با آن گواهی استثنایی بر قدرت و کیفیت تمدن غوری است که در قرن های ۱۲ و ۱۳ بر منطقه تسلط داشتند.
علاوه بر این، این مناره نقطه اوج معماری آجری در آن دوره است. به طوری که در گردن بخش اول، نواری از متن کوفی، نام غیاث الدین را با رنگ فیروزه ای لعاب دار به عنوان تنها رنگ روی مناره نوشته شده است. شفت های دوم و سوم در تزیینات خود مهار بیشتری دارند و توسط یک گالری فانوس نهایی با قوس های نوک تیز پوشانده شده اند. همچنین، این منار از نوارهای متناوب خط کوفی و نسخی، نقوش هندسی و آیاتی از قرآن(سوره مریم) تشکیل شده است. همانطور که آمد یونسکو منار جام را به همراه دو سایت باستانی دیگر که شامل یک قبرستان یهودیان و یک آب انبار است، در فهرست میراث جهانی قرار داد که می توان به حقایقی تاریخی دست یافت. به طور مثال، گورستان یهودیان حاکی از حضور یک جامعه یهودی ساکن در مجاورت منار جام و مخزن آب نقش حیاتی آب را که در بقا و شکوفایی سلسله غوریان بازی کرد را نشان می دهد. اما نکته مهم این است که منار جام و بقایای باستان شناسی که آن را احاطه کرده اند گواه بر امپراتوری کوتاه مدت اما تاثیرگذار غوری است که به منطقه وسیعی از غرب و مرکز آسیا تسلط داشت.
با این وجود، علی رغم اهمیت تاریخی و معماری این بنا، برای قرن ها منار گم و فراموش شده بود تا اینکه در سال ۱۸۸۶ توسط سر توماس هولدیچ، که برای کمیسیون مرزی افغانستان کار می کرد، دوباره کشف شد. سپس کار باستان شناسان فرانسوی آندره ماریک و ویت سرانجام در سال ۱۹۵۷ توجه جهانیان را به این منار جلب کرد. هربرگ در دهه ۱۹۷۰، قبل از تهاجم شوروی در سال ۱۹۷۹، بازرسی های محدودی را در اطراف این مکان انجام داد.
منار جام و قطب منار: تاریخی مشابه در جغرافیایی متفاوت
همانطور که آمد گفته می شود منار جام با الگوبرداری از قطب منار در هند ساخته شده است. درواقع، نزدیک به ۱۵۰۰ کیلومتری جنوب شرقی دهلی، یکی از نمادترین بناهای تاریخی هند، قطب منار است. قطب منار که توسط سلسله غوریان در اواخر دهه ۱۱۹۰ پس از میلاد ساخته شد، یکی از اولین بناهای معماری فرهنگ ایرانی در شبه قاره هند است. اما این دو برج توسط غوریان با هدف نشان دادن پیروزی سلسله غوریان در هند ساخته شد اما تضاد بزرگ بین این دو مناره این است که یکی در وسط یک کلان شهر بزرگ مدرن و دیگری در دره ای متروک اما زیبا قرار دارد که منجر می شود پیوند بین آنها در گذر زمان معلق شود.
دهه های اواخر قرن دوزادهم تحت رهبری نظامی توانمند محمد غوری و برادر بزرگترش غیاث الدین محمد، شاهد اوج امپراتوری غوری بود. غوریان جای غزنویان را در افغانستان گرفتند و در نهایت پس از شکست پریتویرج چاوهان در دومین نبرد سرنوشت ساز تارین(۱۱۹۲) دهلی را تصرف کردند. ساخت منار جام به سرپرستی برادر بزرگ غوری، غیاث الدین محمد به پایان رسید. رابطه این دو برادر از این جهت منحصر به فرد بود که امپراتوری غوریان را با هم فتح کردند و اداره کردند. به طوری که درحالی که غیاث الدین بیشتر از محل اقامت خود در فیروزکوه مراقب مرزهای غربی بود، محمد غوری تلاش های خود را در شرق، در هند متمرکز کرد. بنابراین، همزمان با ساخت برج باشکوه پیروزی در افغانستان، ساخت قطب منار در دهلی آغاز شد. برخلاف منار جام، ساخت قطب منار به دلیل ناآرامی های سیاسی بسیار بیشتر طول کشید اما به طور کلی ساخت و ساز با نظارت ژنرالِ محمد غوری، قطب الدین ایبک آغاز شد.
با این وجود، این دو منار از نظر عناصر معماری و هنری اشتراک زیادی دارند. قرار بود هردو درحالی که آنها هدفی مذهبی داشتند و به موذن ها اجازه اذان گفتند می دادند، نماد قدرت غوری ها باشند. آنها همچنین نمادهای جهانی بودند. یعنی نمادهای پادشاهی و مشروعیت حاکمیت سلسله غوریان.درواقع، ترکیب این منارها در خدمت این اهداف دو گانه بود. از طرف دیگر، کتیبه های کوفی پیچیده ای که به دور هردوی آنها می پیچد، نه تنها تقوای برادران غوری را به نمایش می گذارد، بلکه الوهیتی را که فتوحات و حکومت آنها را تایید می کرد، نشان می دهد. طرح های هندسی شگفت انگیزی که منارها را می پوشانند بر ماهیت زیباشناختی پادشاهی غوری تاکید می کند و ایمانی را نشان می دهند که بر الگوهای ظریف به جای تصاویر برای نمادگرایی مذهبی تاکید داشتند.
اما اگر این شباهت های تاریخی و معماری ارتباط نزدیکی را بین این دو بنای تاریخی در ابتدا ایجاد کرد، زندگی پس از مرگ در این بناها آنها باعث شد که این ارتباط بین این دو مکان بعید به نظر برسد. به طوری که منار قطب در شهری که برای نزدیک به یک هزاره به یک محور سیاسی کلیدی در شبه قاره هند تبدیل شد و حتی در زمان حاضر نیز همچنان باقی مانده است، به یک مرکز اصلی تبدیل شد. حفاظت از این منار در طول قرن ها توسط دهلی انجام شده اما منار جام به سرنوشت غم انگیزی دچار شد. حمله ناگهانی قدرت نظامی مغول در آغاز قرن سیزدهم میلادی منجر به ویرانی فیروکوه شد. ارتش مغول به رهبری پسر چنگیزخان شهر آباد را غارت کرد و با خاک یکسان کرد. این درحالی بود که زنده ماندن منار جام یک معجزه بود. معجزه ای که احتمالا به دلیل کاربرد آن به عنوان برج دیده بانی برای سربازان مغول بود. به عبارت دقیق تر، منار جام که به جای مانده از یک شهر زمانی باشکوه باقی مانده بود با سرایت درگیری مدرن باعث برهم زدن وجود آرام آن شد. جنگ هایی که پس از حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ رخ داد، خسارات قابل توجهی به منار جام و اطراف آن وارد کرد. درحالی که در سال های اخیر کارهای زیادی برای حفظ آن انجام شده است، اما نوسانات کنونی در وضعیت سیاسی افغانستان، آینده نامعلومی را نشان می دهد(Hada,Ranvijay,2021).
از طرفی دیگر، این منطقه به دلیل مجاورت با رودخانه هریرود و جمرود در معرض خطر فرسایش، نفوذ آب و سیل قرار دارد. تهدید دیگر زلزله های مکرر است که در منطقه رخ می دهد. در ۱۷ ژانویه ۲۰۲۲ زمین لرزه ای باعث سقوط آجر از برج شد و اکنون در معرض خطر ریزش بیشتر است. بی ثباتی در منطقه و جنگ مناره جام را نیز معرض خطر قرار داده است. درواقع، یکی از پیشنهادات و اولویت های اصلی برای حفاظت از برج، ارتقای امنیت است. زیرا غارت محوطه های باستانی امری عادی است. باتوجه به درگیری در منطقه -از زمان اشغال شوروی در سال ۱۹۷۹ و ادامه با مداخله نیروهای آمریکایی در قرن بیست و یکم- کار باستان شناسی کمی در این منطقه صورت گرفت و این منطقه بیشتر قربانی غارت های گسترده شد. به طور کلی، از زمان ساخت مناره در حدود هشتصد سال پیش تاکنون هیچ بازسازی یا مرمت گسترده ای در این منطقه صورت نگرفته است. تنها بقایای باستان شناسی در سال ۱۹۵۷ زمانی که بقایای آن برای اولین بار توسط باستان شناسان کشف شد، بررسی و ثبت شد. بررسی ها و مطالعات بعدی تنها به اقدامات پیشگیرانه ساده برای تثبیت پایه مناره منجر شده است.
درنهایت باید گفت که اصالت مجموعه مناره جام و بقایای اطراف آن هیچگاه مورد تردید قرار نگرفته است. مناره همیشه به عنوان یک شاهکار اصیل معماری و تزئینی توسط متخصصان شناخته شده است. کتیبه های به یاد ماندنی کوفی آن گواه منشأ دور و باشکوه سازندگان آن و نیز شواهدی بر قدمت اولیه آن است.
منابع
Boissoneault,Lorraine(2016), “Afghanistan’s Ancient and Beautiful Minaret of Jam”, https://daily.jstor.org/afghanistans-minaret-of-jam/
Hada,Ranvijay(2021), “The Tale of the Two Minars: The Qutb Minar and the Minaret of Jam”, [https:// peepultree.world/livehistoryindia/story/monuments/minaret-of-jam](blocked)