زمان و جغرافیای زندگی زرتشت (۸)
۱۶ مرداد (اسد) ۱۴۰۲ – ۷/ ۸/ ۲۰۲۳
مطلب حاضر در قالب مجموعه ای از موضوعِ «اسطورههای اوستایی در شاهنامه»، هشتمین بخش از سلسله مطالب نگاشته شده توسط یعقوب یسنا، منتقد، نویسنده و نظریه پرداز اهل افغانستان می باشد که به صورت سلسله وار در سایت تحلیلی کلکین منتشر می شود.
در قسمت پیش از این سری مطالب، نگاهی به کتاب اوستا (کتاب زرتشت) و زبان اوستایی داشتیم و در راستایِ مطلب مطروحۀ گذشته، اکنون به بررسی زمان و جغرافیای زندگی زرتشت، پیامبر دین زرتشتی، خواهیم پرداخت.
زندگی زرتشت، پیامبر دین زرتشتی، در ابهامي از افسانه قرار دارد. این افسانهای شدن زندگی زرتشت چندان قابل تعجب نیست، زیرا زندگی شخصیتهای بزرگ حتا شخصیتهای خیلی تاریخی بنابر بزرگنمایی پیروان آنها افسانهای میشود.
افسانه نوعی از روایت استکه در هر زمان و مکان میتواند واقعیتی را افسانوی روایت کند. زندگی موسا، عیسا، بودا و… از چنین روایت افسانهای و اسطورهای برخوردار است. این گونه برخورد با روایت زندگی شخصیتهای بزرگ به نوعی مینوی و قدسی نشان دادن زندگی آنان است تا تفاوتی باشد بین زندگی بزرگان و مردم.
شواهدیکه در بارهی زمان و موقعیت جغرافیای زبان اوستا ارایه شد، میتواند شواهد احتمالی بر زمان و جغرافیای زندگی زرتشت نیز باشد.
دو نظر در بارهي خاستگاه زبان اوستایی و جغرافیای زندگی زرتشت وجود دارد. نظر اکثر پژوهشگران و شرقشناسان این استکه زبان اوستایی یکی از زبانهای ایرانی شرقی است و زرتشت در آسیای میانه، کنار آمو دریا یا بلخ زندگی میکرده است. اما نظر خیلی ضعیف -که چندان شواهدی در ارتباط این نظر وجود ندارد- این استکه زبان اوستایی و جغرافیای زندگی زرتشت در ایران غربی (قلمروی ماد) بوده است.
در بارهي زمان زندگی زرتشت دیدگاههای متفاوت ارایه شده که از ۶۰۰۰ سال پ. م. تا به قرن ۶ پ. م. را دربر میگیرد.
نخستین مورخی که از زرتشت نام برده و به زمان زندگی زرتشت اشاره داشته، خسانتوس (۴۶۵: ۴۲۵) پ. م. میباشد. کتاب خسانتوس از دست رفته است. نیکولاوس مورخ یونانی که یک قرن پیش از میلاد میزیسته در بارهي دین مزدیسنا با استناد به کتاب خسانتوس مطالبی را ذکر کرده است.
دیوژنس لتریوس حدود ۲۱۰ م. مطالبی از خسناتوس ذکر کرده، مینویسد: زرتشت ۶۰۰ سال پیش از لشکرکشی خشایار شاه به یونان زندگی میکرده است. خشایار بهار سال ۴۸۰ پ. م. به یونان لشکر کشید. بنابراین زمان زندگی زرتشت حدود ۱۰۸۰ پ. م. است.
قابل یادآوری استکه در یک دستنویس دیوژنس لتریوس ۶۰۰ سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه و در دو دستنویس دیگر، ۶۰۰۰ سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به یونان نوشته شده است (۲۶: ۱۴۳). پس از خسانتوس، کتزیاس، طبیب اردشیر دوم (۴۴۰- ۳۵۸) پ. م. در کتاب پرسیکا (persika) یادی از زرتشت کرده است. این کتاب نابود شده است.
در یادداشتهای دیودروس سیکولوس به نقل از کتاب پرسیکا زرتشت پادشاه بلخ و رقیب پادشاه آشور (نینوس و زنش سمیرامیس) دانسته شده که زرتشت در حملهی نینوس به بلخ کشته شده است. نام پادشاه بلخ در کتاب دیودروس «اوخسیارتس» (oxyartes) آمده است. پورداود احتمال میدهد که در کتاب پرسیکا این نام از زرتشت بوده باشد. جنگ نینوس با پادشاه بلخ سال ۱۲۰۰ پ. م. رخ داده است (۲۶: ۱۴۹). بنابراین روایت، زندگی زرتشت پادشاه بلخ، نیمهی دوم قرن سیزدهم پ. م. بوده است.
افلاتون زرتشت را موسس آیین مغ دانسته و حواشیای را که بعدها الکی بیادس به یکی از کتابهای منسوب به افلاتون نوشته، زندگی زرتشت را ۶۰۰۰ سال پیش از مرگ افلاتون ذکر کرده است (۲۶: ۱۵۲).
پلینیوس (۲۳- ۷۹) م. در کتابش مینویسد که ارسطو زمان زندگی زرتشت را ۶۰۰۰ سال پیش از مرگ افلاتون دانسته است. بعد مینویسد که هرمیپوس، زندگی زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروی گفته است. مؤرخان دیگر حدود ۶۰۰۰ پ. م. تا دورهي پادشاهی گشتاسب، پدر داریوش (قرن ۶ پ. م) را ذکر کردهاند (۲۶: ۱۶۶).
تاریخ سنتی دین زرتشتی زمان ظهور زرتشت را ۲۷۲ سال پیش از مرگ اسکندر میداند (۲۶: ۱۶۵). بنابراین تاریخ زرتشت به سال ۵۹۵ پ. م. به پیامبری مبعوث شده است. تاریخ سنتی دین زرتشتی نزدیکترین تاریخ، قرن ۶ پ. م. و مورخان یونانی دورترین تاریخ، ۶۰۰۰ پ. م. تا آغاز هزارهي اول (۱۰۸۰) پ. م. را در بارهي زمان زندگی زرتشت ذکر و ثبت کردهاند.
پژوهشگران معاصر بنابر برداشت از اشارات به وقایع و جغرافیا در اوستا زندگی زرتشت را پایان هزارهي دوم و آغاز هزارهي اول پ. م. دانستهاند (۴۵: ۵). بنابراین تاریخ سنتی دین زرتشتی و احتمال برخیها به اینکه زمان زندگی زرتشت را آخر قرن ۷ و آغاز قرن ۶ پ. م. میدانند، چندان دقیق نمینماید. در صورتیکه این دریافت پژوهشگران (زندگی زرتشت را از نیمهی هزارهي دوم تا آغاز هزارهي اول پ. م.) را بپذیریم (۲۵: سیزده)، این نظر رد میشود که زرتشت در ری به دنیا آمده است. زیرا آریاییها در نیمهی هزارهي دوم پ. م. و بعدتر از آن به غرب ایران (پارس) نرسیده بودند (۲۹: ۳۶). این نظر که زرتشت همعصر پدر داریوش بوده پذیرفتنی نیست؛ برای اینکه زرتشت بیشتر از پنج قرن با پدر داریوش فاصله دارد. ویشتاسب پدر داریوش و کویویشتاسب (کیگشتاسب) فرمانروای دین پذیرفتار زمان زرتشت دو شخص جدا استند. اگر این دو نام یک شخص میبود و زرتشت در زمان پدر داریوش میزیست، باید در سنگ نبشتههای داریوش از ویشتاسب به نام کویویشتاسب یاد میشد. هیچ باورکردنی نیستکه در این سنگ نبشتهها از زرتشت یادی نمیشد (۲۵: سیزده).
از شواهدی که پژوهشگران ارایه کردهاند، میتوان در بارهي زمان زندگی زرتشت، نیمهی هزارهی دوم تا آغاز هزارهي اول پ. م. را پذیرفت و در بارهي جغرافیای زندگی زرتشت این گفتهی ف. التهایم پذیرفتنيتر است: «نشیم زرتشترا در کرانههای اکسوس (آمودریا= جیحون) بوده است و دینی که به نام اوست از آنجا برخاسته است» (۱۵: ۶۲).
اگر بنابر روایتهاییکه در بارهی زمان، جغرافیای زندگی و شخصیت زرتشت ارایه شد، در بارهی کیستی زرتشت ابراز نظر شود، این نظر میتواند در بارهی کیستی زرتشت مستدلتر باشد که زرتشت شاه بلخ بوده و در جنگ با پادشاه آشور کشته شده است. استدلالیکه میتواند در بارهی این نظر مطرح شود، این استکه مبنای واقعی و تاریخی دارد و تنها در این روایت، سخن از یک شخصیت تاریخی استکه به زرتشت اشاره دارد.
شخصیتها و رویدادهای اساطیری معمولا خاستگاه واقعی دارند، اما بنابر اندیشه و بیان اساطیری انسان باستان با بینش اساطیری روایت شده و دچار جابجایی شخصیتی، فشردهسازی داستانی و… میشوند. زندگی زرتشت و هر شخصیتی در دوران باستان و حتا شخصیتهای تاریخی هزار سال پیش دچار روایت اساطیری شدهاند.
اما این پرسش پیش میآید که زرتشت شاه چگونه تبدیل به زرتشت پیامبر شده است. دو نظر را برای این پرسش میتوان درنظر گرفت: شخصیتهای دوران اساطیری معمولا به برداشت و باور پیروانش قدسی و فراطبیعی اند و همزمان شاه، رییس قبیله و پیامبر بودهاند. سلیمان همزمان شاه و پیامبر بود. زرتشت نیز شاه، پیامبر و شاعر بوده است. در نظر دوم میتوان بینش اساطیری انسان باستان را درنظر گرفتکه شخصیت یک فرد در قبیله یا در جمع پیروانش پس از مرگ او دچار روایت اساطیری و ماوراطبیعی میشد، طوریکه شخصیت عیسا، بودا و… شده است. این روایت اساطیری و ماوراطبیعی همچنان توسط نسلهای بعدی پیروان شاخ و برگ بیشتر داده میشدند و تکامل میکرد.