زندگی زن افغان در برزخ هویت
نام فیلم: پنج عصر
کارگردان: سمیرا مخملباف
تهیهکننده:سیامک علاقه مند
سال تولید:۱۳۸۲
زبان: فارسی
مدت زبان:۱۰۵ دقیقه
کشور تولیده کننده:ایران و فرانسه
بازیگران: عاقله رضایی، عبدالغنی یوسفزی،مرضیه امیری
پنج عصر فیلمی به کارگردانی سمیرا مخلملباف است که در سال ۲۰۰۳ در کابل پس از سقوط طالبان ساخته شد. پس از فیلم های سیب و تخته سیاه سومین فیلم بلند مخملباف است. این فیلم روایت نقره دختری است که سودای رئیس جمهور شدن را در جامعه سنت زده و مردسالار افغانستان در سر می پروراند. او مدام در فیلم حال تلاش برای کسب اطلاعات از رئیسان جمهور زن در جهان است. سوالی که مکرراً از مهاجرینی که از پاکستان برگشتهاند می پرسد که رئیس جمهور آنجا زن است یا مرد؟ این فیلم حکایت تقابل اما نه مستقیم دو دنیای سنتی (پدر) و مدرن(دختر )است.«پنج عصر» موفق به دریافت جایزه هیات داوران جشنواره کن در سال ۲۰۰۳ شد و همچنین جایزه کلیسای جهانی را نیز دریافت کرد.
سمیرا مخملباف متولد ۲۶ بهمن ۱۳۵۸ در تهران است. پدر او محسن مخملباف نیز از کارگردان است. از ۸ سالگی کار با دوربین را شروع کرد. اولین بازی او در فیلمی با نام بایسکل ران با کارگردانی محسن مخملباف بود. سیب اولین ساخته سمیرا است که موفق به حضور در صد جشنواره بین المللی و اکران در ۳۰ کشور جهان شد . همچنین این فیلم جوایز متعدد بین المللی را نیز نصیب خود کرد. سال ۱۹۹۹ دومین فیلم او ساخته شد با نام تخته سیاه.این اثر نیز دستاورهای بزرگی برای این کارگردان جوان داشت. سمیرا به واسطه سن کم اما حضور پررنگ در عرصه سینما در سال ۱۹۹۸ و در سن ۱۸ سالگی به عنوان جوانترین کارگردان جهان در بخش رسمی فستیوال کن معرفی شد. همچنین او مجدد در سال ۲۰۰۰ توانست عنوان جوانترین کارگردان را به دست بیارد. سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ برای سمیرا نیز سالی پرافتخار برای او بود. او در این سالها از سوی گاردین جزو چهل فیلمساز برتر معاصر جهان شناخته شد. مخملباف به خاطر فیلم های خود جوایز بسیاری را نصیب خود کرده است.«جام ساترلند» از جشنواره فیلم لندن،جایزه منتقدین بین المللی از جشنواره فیلم لوکارلو، جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره فیلم تسالونیکی یونان،جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره فیلم سائوپائولو برزیل،جایزه ویژه هیئت داوران از جشنواره مستقل آرژانتین،جایزه منتقدین از جشنواره سینمای مستقل،آرژانتین و جایزه تماشاگران از جشنواره سینمای مستقل آرژانتین برای فیلم سیب.
او برای فیلم تخته سیاه نیز جوایز متعددی همچون جایزه هیئت داوران از جشنواره فیلم کن فرانسه ،جایزه مدال فدریکو فلینی از یونسکو فرانسه،جایزه فرانسوا تروفو از جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا ،جایزه شهردار جیفونی از جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا ،جایزه صلح از یونسکو فرانسه در سال ۲۰۰۰ و جایزه بزرگ از موسسه فیلم آمریکا را دریافت کرد. فیلم پنج عصر او نیز توانست جایزه هایی مثل،جایزه هیئت داوان کن،جایزه بزرگ کلیساهای جهان،جایزه طاووس طلایی برای بهترین فیلم در بخش مسابقه سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم هند و جایزه سینمای جوان در بخش مسابقه پرده نقره ای هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم سنگاپور ۲۰۰۴ را گرفت.وی در جشنواره های مهمی چون کن، ونیز و برلین به عنوان داور حضور یافته است.
جامعه افغانستان به نظام مردسالار و سنتی معروف است. فرهنگی که به اصل نابرابری جنسیتی شاید نه در قانون اما در عرف به شدت پایبند هستند. جامعه ای که به زنان همواره اجازه اندک رشد را میدهند. این نوع نگاه به ویژه در دوران طالبان و سالهای اولیه پس از طالبان به شدت احساس میشد. در این دوران زنان افغان علاوه بر خانه در جامعه و سیاست نیز مورد تبعیض قرار می گرفتند. چنانکه در فیلم هم شاهد جدال نقره در برابر همصنفیهایش برای متقاعد کردن آنها به پذیرفتن این امر که یک زن هم می تواند رئیس جمهور شود،هستیم. و یا اینکه او مدام از مهاجرینی که از پاکستان برگشته اند میپرسد که رئیس جمهور آنجا زن است یا مرد؟ و مردم با بی تفاوتی به پرسش او پاسخ می گویند.
سمیرا مخملباف بعداز سرنگونی طالبان به افغانستان سفر می کند. مشاهده او از افغانستان پس از طالبان منجر به تولید فیلم«پنج عصر » می شود. فیلمی که حکایت گر زندگی خانوادهای افغان پس از سقوط رژیم طالبان در کابل -که عنواناش برگرفته از شعری از فدریکو گارسیا لورکا شاعر پرآوازه اسپانیایی- است. درست زمانی که در افغانستان تلاشها برای ایجاد یک حکومت جدید با رئیس دولت جدید در جریان بود.
خانم مخملباف در مورد چرایی پرداختن به این داستان می گوید که : افغانستان قبل از ۱۱ سپتامبر فراموش شده بود. اما حالا در معرض دید جهانیان است و رسانه باید صدای مردم این کشور باشد. مخملباف در این فیلم قصد قضاوت کردن کسی را ندارد. پدر داستان به واسطه اعتقاداتش،قضاوت نمیشود.داستانهای شخصیت او خوب یا بد نیستند. فیلم های او واقعی هستند و پنج عصر نیزدر همین سبک ساخته شده است. او در این فیلم نیز سعی کرد آنچه را دیده است بدون سانسور یا واردکردن قضاوت خود به نمایش بگذارد. این نکته به خوبی در برخورد پدر و دختر دیده می شود. با آنکه این دو به دو دنیای متفاوت فکر می کنند اما نسبت به یکدیگر مهربان،دلسوز و همراه هستند. این فیلم با سمبل و نشانه ساخته شده است. کفش های سفید،چتر،موسیقی و حتی پخش تلاوت آیات قرآن کریم در فیلم. نقره به خوبی در این فیلم در دو جهان متفاوت در رفت و آمد است و ایماها و اشاره ها او را همراهی می کنند. در فیلم نشان داده می شود که چگونه هنگامی پس از ختم مکتب و عوض کردن کفش های سفید با پخش تلاوت آیه های قرآن وارد دنیای سنتی و اعتقادی پدر می شود. و این نشان از گیرماندن جامعه افغانستان در بین دو هویت متفاوت است. اما با این حال هم نقره تلاش چندانی برای مقابله با افکار پدر ندارد. داستان با بلاتکلیفی نقره و خانواده اش و در پی جست و جوی مکانی جدید برای زندگی پایان می یابد.
به فیلم در کنار نکات مثبت نقدهایی نیز وارد است.نخست آنکه هرچند نام فیلم برگرفته از شعر لورکا شاعر اسپانیایی است. اما هیچ اشاره ای به نام در تیتراژ فیلم نشده است. همچنین در بخشی از فیلم شاعر جوان برای کمک به نقره در رسیدن به آرزویش، شعری را برای او در بین گاوها و گوسفندها در قصر دارالامان می خواند و به اومیگوید که رئیس جمهورها اول در بین گاوها و گوسفندها سخنرانی می کنند سپس برای مردم حالا یک شعر برایت آوردم. این شعر رو یه شاعر اسپانیایی برای مرگ یک گاو گفته.گاو و گوسفندها این شعر را خیلی دوست دارند. اما این درحالی است که این شعر در سوگ از دست دادن دوست شاعر اسپانیایی سروده شده است. در نهایت فیلم پنج عصر،نمایشی از وضعیت مردم افغانستان در دو برهه مهم زمانی و حساس این کشور است که چگونه مردم را در رنج بلاتکلیفی گذاشته است.