سایه مناسبات پاکستان و ایالات متحده بر افغانستان
۱۴ آذر (قوس) ۱۳۹۹ – ۴/ ۱۲/ ۲۰۲۰
“چشم اندازی از واشنگتن”
مایکل کوگلمن
با مطرح شدنِ این سوال که انتظار می رود روابط پاکستان و ایالات متحده در دوران ریاست جمهوریِ رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا، جو بایدن چگونه پیش رود، ممکن است کسی معتقد باشد که “هیچ چیز تغییری نمی کند و شرایط همچون قبل است”. در واقع باید گفت، بایدن و ترامپ در غالب موارد چندان اتفاق نظر ندارند، اما پاکستان یک مورد نادر از همگرایی است. اولویت ها برای بایدن هم مانند ترامپ، کمک و همراهی اسلام آباد با مذاکرات صلح در افغانستان و تلاش های مداوم آن برای از بین بردن شبکه های تروریستی در داخل کشور است.
در همین راستا از یک سو می توان گفت، محرک های همکاری میان آمریکا و پاکستان–همچون گفتگوهای صلح افغانستان، تجارت دوجانبه، برخی اهداف مشترک ضد تروریسم (CT)- دست نخورده باقی مانده اند. و از سوی دیگر نیز محدودیت های موجود –همچون رقابت ایالات متحده و چین، مشارکت ایالات متحده و هند- نیز به همین ترتیب است. با این حال می توان گفت، حتی در میان انتظاراتی از تداوم سیاست های پیشین، بایدن مسیر دیگری را برای روابط پاکستان و ایالات متحده آغاز خواهد کرد. این امر بدین دلیل است که تجارب وی با پاکستان و دیدگاه های گسترده تر او در زمینه سیاست خارجی به طور مشخص با دیدگاه های دونالد ترامپ متفاوت است.
تاکنون هیچ رئیس جمهور آمریكایی با این میزان آگاهی و شناختِ بایدن از پاكستان روی کار نیامده و منصوب نشده است. وی قانون متمرکز بر پاکستان را تدوین کرده، چندین بار با رهبران نظامی و غیرنظامی این کشور ملاقات داشته و روابط عمیقی برقرار کرده و مستقیما بهترین و بدترین دوره ها از پیشینه ی اخیر رابطه با پاکستان را تجربه کرده است. وی حتی نشان افتخار غیرنظامی پاکستان موسوم به هلال پاکستان را نیز دریافت کرده است.
می توان گفت بایدن به عنوان باهوش ترین و کاردان ترین رئیس جمهور در سیاست خارجی ایالات متحده از زمان جورج دبلیو بوش، به این مقام و منصب وارد خواهد شد و یک دستور کار سیاست خارجی را پیش خواهد برد که کاملا مخالف با برنامه ترامپ است. تمرکز وی بر بازگرداندن رهبری ایالات متحده و احیای مجدد و تجدید قوایِ دموکراسی و حقوق خواهد بود.
بر این اساس می توان گفت، روابط پاکستان و ایالات متحده در زمان بایدن می تواند به طور قابل توجهی تقویت شود- و یا بالعکس رو به وخامت رفته و بسیار بدتر شود. طبق یک سناریوی خوش بینانه، در آینده دو طرف همچنان درگیر صلح در افغانستان خواهند بود، اسلام آباد همچنان درمسیر تضعیف زیرساخت های تروریستی پیش می رود، و تجارت دوجانبه نیز بیشتر رشد می کند. بایدن ممکن است بخش هایی از مذاکرات استراتژیک که طی سال های اوباما آغاز شده بود را، بازگردانده و زنده کند.
امکان آن وجود دارد که این روابط به واسطه ی سه حرکتِ سیاست خارجی ایالات متحده، ترقی و جهشِ دیگری داشته باشد. بایدن امیدوار است که بتواند از شدتِ رابطه زهرآگین و سمیِ واشنگتن با پکن بکاهد؛ به همین منظور وی از پیگیری و دنبال کردنِ همکاری هایی در برخی زمینه ها، همچون در حیطه ی مسائل مرتبط باتغییرات آب و هوایی و یا بهداشت و سلامت حمایت می کند. وی قصد دارد مجددا به توافق هسته ای ایران بپیوندد و همچنین او نسبت به ترامپ دررابطه با طرح مسائل حقوق بشری با هند بیشتر تمایل خواهد داشت.
اما بدبینانه ترین سناریو این است که دولت بایدن تا زمانی که پیشرفتی کافی در حیطه ی تلاش های صلح افغانستان ایجاد نشود، از بسط و گسترش روابط با پاکستان پا پس می کشد. چنانچه روند صلح متزلزل شده و برهم بخورد، و واشنگتن براین باور باشد که اسلام آباد دلیل آن است، این رابطه می تواند دستخوش تغییر گردد.
علاوه بر این، تعمیق مشارکت امنیتی ایالات متحده و هند به این معنی است که کاخ سفید بایدن به احتمال زیاد انتقادات خود را نسبت به هند در کشمیر محدود و دعاوی و دادخواهی در مورد اقدامات اسلام آباد علیه گروه های تروریستی متوجه در هند را که ادعا می شود در خاک این کشور می باشند، تشدید می کند. ممکن است اقدامات بیشتری که سال ها اوباما بیان می کرد را باز گرداند.
نیازی به گفتن نیست که بایدن همکاری های ایالات متحده و هند را اولا به عنوان مشارکت اهداف ضد تروریسم، و دوما به عنوان تلاش برای مقابله با چین تنظیم و در نظر گرفته است. بر همین اساس اسلام آباد از بیمِ تقویتِ روابط ایالات متحده و هند، تلاش خود را خواهد کرد تا اعتماد بایدن را در مورد مسئله تروریسم تحت حمایت هند به دست آورد. لیکن بایدن مانند پیشینیان خود، این مسئله را به عنوانِ موضوعی می بیند که مستقیما منافع ایالات متحده را تهدید نمی کند، در نتیجه انفصال و قطع ارتباط با اولویت های تهدیدات تروریستی که مدتهاست این رابطه را به خود آلوده ساخته است را شدت می بخشد.
با همه صحبت هایی که به نظر بر دوستیِ بایدن با پاکستان اشاره دارد، باید گفت که بایدن شخصیتِ ساده لوح و قابل کشفی نیست. وی گفتگوهای پیچیده و ژرفی با سران اطلاعاتی و ارتش پاکستان و دررابطه با سیاست های این کشور در قبال شبه نظامیان داشته است. وی پاکستان را عامل اصلی شورش طالبان افغانستان دانسته است. زمانی که بایدن به حامد کرزی گفت که پاکستان ۵۰ برابر مهمتر از افغانستان است، این گفته ی وی به عنوان یک تعارف سیاسی نبود. بلکه–با توجه به سیاست های ناپایدار، تروریسم ادعا شده، سلاح های هسته ای و سیاست های مشکل ساز در افغانستان- او به جدی بودن تهدید پاکستان برای آمریکا اشاره داشت.
به هر روی، از زمان این اظهار نظر بایدن در سال ۲۰۰۹ تا کنون، پاکستان تغییر کرده است و سوال مطرح شده این است که آیا نظرات بایدن نیز از آن زمان تا کنون تغییر کرده است یا خیر؟ پاسخ این سوال هرچه باشد به شکل گیری مسیر این رابطه کمک خواهد کرد.
در هر صورت باید گفت، روابط پاکستان و ایالات متحده در حال نزدیک شدن به نقطه عطف خود می باشد. این رابطه مدتهاست که در واشنگتن از دریچه و لنزِ افغانستان مشاهده می شود. اما با توجه به این نکته که نیروهای آمریکایی به سمت خروج از افغانستان در حال پیشروی هستند، این امر به پایه و اساسِ جدیدی نیاز دارد. با توجه سیاست های گسترده آسیاییِ بایدن که به احتمالِ زیاد حول مقابله با چین می چرخد، به نظر می رسد پاکستان از خطرات دور می باشد.
بدین ترتیب می توان گفت همچنان فرصت برای پی ریزیِ طرحِ نوینی از روابط به عنوان یک مشارکت خالص بر اصول اساسی، اما در نهایت مبارک تر برای طرفین از طریقِ : تامین همکاری بیشتر در فضاهای بدون تنش مانند آموزش، فناوری اطلاعات و انرژی پاک؛ با پیگریِ و دنبال کردنِ قویتر مسائل از طریق کانال های غیر رسمی مانند جوامع تجاری و دیاسپورا؛ و با سبک کردن و تحفیفِ انتظارات غیر واقعی در مورد همکاری های امنیتی از دوش طرفین؛ وجود دارد. بررسی مجدد و واسنجیِ این روابط به این ترتیب باعث می شود که پاکستان برای آمریکایِ تحت ریاست جممهوریِ بایدن مهم باقی بماند – اما ین بار به دلایل راست و درست.
منبع: www.dawn.com