۲۳ دی (جدی) ۱۳۹۹ – ۱۲/ ۱/ ۲۰۲۱
سفرهای متعدد شخصیت های رسمی و غیررسمی افغانستان به پاکستان؛ بخشی از مصاحبه با دکتر جعفر حق پناه، استاد دانشگاه تهران و مسئول میز افغانستان در انجمن علوم سیاسی ایران
در دور اول مذاکرات صلح و با به بن بست کشیده شدن و وقفه ی ایجاد شده در مذاکرات صلح میان افغانان در اکتبر ۲۰۲۰، مقامات و شخصیت های رسمی و غیر رسمی افغانستان هریک به نوبه ی خود برای گشایش مجدد باب مذاکرات و شاید توانمند نشان دادن خود نسبت به دیگری در این جریان، سفرهای منطقه ای و دیدار با مقامات کشورهای همسایه را آغاز کردند.
چنانچه در ابتدا شاهد تلاش های اشرف غنی و عبدالله عبدالله و پیشی گرفتنِ دکتر عبدالله در این رقابتِ سیاسی و سفرهای منطقه ای او به پاکستان، هند و ایران و کشورهای دیگر جهت تقویت اجماع منطقه ای برای مذاکرات صلح بودیم.
اما پس از آن همچنین شاهد فعال گرایی شخصیت های دیگری چون گلبدین حکمتیار و پیوستن وی به این عرصه هستیم.
گرچه پیش از این دررابطه با سفرهای اخیر رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان بحث و گمانه زنی هایی مختلفی مطرح شده بود، لیکن با سفر گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان به پاکستان (در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۰)، موجِ واکنش های جدیدی دررابطه با تلاش ها و اقداماتِ به ظاهر مستقلِ چهره های مختلف درراستای مذاکرات صلح افغانستان ایجاد شده است.
در ادامه اشاره ای مختصر به بحث و بررسی این موضوع با دکتر جعفر حق پناه استاد دانشگاه تهران و مسئول میز افغانستان در انجمن علوم سیاسی ایران خواهیم داشت:
۱- انتظار می رفت دیدارهای مقامات رسمی دولت افغانستان در جهت تسهیل و تسریع مذاکرات تاثیرگذار بوده و یا آتش جنگ را در افغانستان تا حدی فروکش کند. با این حال چرا این سفرها تغییری در وضعیت فعلی کشور و روند مذاکرات به وجود نیاورد؟ به طور کلی این دست سفرهای می توانند نقش موثری در کاهش خشونت ها و برقراری آتش بس در افغانستان داشته باشند؟
این تلقی که سفرها و مذاکرات مقابل دوکشور می تواند به کاهش تنش ها و برقراری آتش بس توسط طالبان منجر شود عمدتا انتظار یکسویه مقامات کابل بود. اما تجربه گذشته پاکستان و مروری بر سابقه عملکرد این کشور در قبال همسایه شمال خود طی یه دهه گذشته نشان می دهد که این کشور حال در دوران ضعف و انفعال پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ هم دست از جان طالب های خود بر نداشت و پس از فطرتی چهار پنج ساله باردیگر طالبان را احیا نمود.
حال که با قدرت یابی روز افزون طالبان ایام بیش از پیش به کام ژنرال های پاکستانی است بعید به نظر میرسد که آنها این مزیت نسبی و سلاح برنده خود را بر زمین بگذارند.
۲- پس از دکتر عبدالله، گلبدین حکمتیار با هدف تلاش برای صلح به دعوت اسلام آباد به این کشور رفت. او از مخالفان قبلی دولت و مخالف جدی تشکیل شورای مصالحه ملی بود. با این حال هدف اصلی پاکستان از دعوت حکمتیار به پاکستان (و یا پس از آن دعوت میررحمان رحمانی، رئیس مجلس نمایندگان افغانستان و به طور کلی دعوت از مقامات رسمی و غیر رسیم افغانستان) چه بود؟
در علت یابی و پیامد شناسی افزایش ملاقات ها و سفر های مقامات پاکستانی و افغانستان به پایتخت های دو کشور طی ماه های اخیر میتوان به درپیش بودن مذاکرات صلح با طالبان در دوحه قطر و رسیدن آن به مراحلی تعیین کننده اشاره کرد.
هر چند طراح اصلی روند مذاکرات آمریکا بود و هنوز هم می کوشد سکاندار بماند اما در بخش های عملیاتی مربوط و مرتبط به آینده روابط طالبان با دولت مرکزی پر واضح به نظر می رسد که حرف اول را اسلام آباد میزند و نه واشنگتن. از این رو هر دو طرف می کوشند در خصوص مواردی مانند برقراری اتش بس و پیشبرد مذاکرات بین افغانستانی ها با یکدیگر گفتگو کنند.
این مساله تنها مقامات دولتی درکشور را در بر نمی گیرد و بزرگان و سران جربان ها وگروه های سیاسی مانند حکمتیار را نیز شامل میشود.
در عین حال تعدد و تنوع این سفرها بویژه از سوی افرادی مانند دکتر عبدالله که قبلا مخالف و منتقد جدی رفتار پاکستان بودند کمابیش نشان دهنده موضع و دست برتر اسلام آباد در برابر کابل نیز هست که تبعا میتواند بر روی زمین معادله قدرت را به نفع طالبان تغییر دهد.
۴- فعال گرایی اخیر پاکستان را در کنار دیگر کشورهای منطقه چطور می بینید؟ به طور کلی هدف اسلام آباد مشارکت برای اجماعی منطقه ای است؟
به تجربه معلوم شده که پاکستان چندان تمایلی به مشارکت در ترتیبات و توافقات منطقه ای برای حل و فصل مسائل افغانستان نبوده و نیست و بیشتر با فرصت شناسی و هشیارانه، موقعیت و داشته های خود را به قیمت گزاف به سایر دولت های ذینفع از آمریکا گرفته تا چین و عربستان و امارت فروخته است.
در خصوص ایران نیز شاهد رایزنی و همکاری حداقل رهبران اسلام آباد با تهران در همه سالهای تدوام این بحران بوده ایم. دور از انتظار به نظر میرسد که این راهبرد کلان پاکستان به یکباره دچار چرخش و تحول جدی شده باشد.
۵- پیش بینی شما از آینده مذاکرات و نقش دولت پاکستان در آن چیست؟ نهایتاٌ مذاکرات به کدام سو خواهد رفت؟
پاکستان برای سناریوی محتمل تداوم وضعیت موجود و فرسایشی شدن منابع میان طالبان و دولت مرکزی آمادگی کامل دارد و این وضعیت را مطلوب خود میداند که نهایتا به افزایش نفوذ این کشور و داشتن دست بالا در هر گونه ابتکار عمل بعدی و تعامل با سایر کنش گران بین المللی و منطقه ای و گروه ها و کنش گران سیاسی در داخل افغانستان منجر می شود.
با وجود اصالت و پایگاه اجتماعی نیرومند طالبان در برخی ولایات افغانستان نگرش پاکستان به این گروه ابزاری است و این کشور در صورت نیاز به تداوم آشوب و ناامنی همزمان با الحاق طالبان به گفتگوهای صلح و حال رسیدن به برخی توافق ها پاکستان قادر به اجرای پلان بی و استفاده از سایر گروه های هرج و مرج طلب هست.
البته دراین روند این کشور دچار محدودیت هایی هم هست و برخی عدم قطعیت ها از جمله نامشخص بودن راهبرد دولت جدید در آمریکا برابری جو بایدن در غرب آسیا و در افغانستان می تواند طرح های پاکستان در افغانستان را دچار چالش و تغییر نماید.