آیا اسلام آباد قبله گاه طالبان است؟ نگاهی به مناسبات بین پاکستان-طالبان
طالبان در اسلام آباد
۷ بهمن(دلو)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۱/۲۶
از حمایت تا انکار: نقش دوگانه اسلام آباد در قبالِ طالبان
طالبان در اسلام آباد
در طی جنگ داخلی افغانستان در دهه ی ۱۹۹۰، پاکستان حامیِ اصلیِ طالبان بود. این کشور به عنوانِ یکی از سه کشوری بود که طالبان را از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۱ به عنوان حکومت قانونی و مشروعِ افغانستان به رسمیت شناخت. اما از زمانِ سرنگونیِ گروه طالبان در سال ۲۰۰۱؛ مقاماتِ دولت های غربی و همچنین مقامات افغانستان، کشور پاکستان و به ویژه تشکیلاتِ نظامیِ آن را به حمایت و پناه دادنِ طالبان متهم کرده اند. چنانچه طبق گزارشی منتشر شده از سوی وزارت دفاع آمریکا در ماه مه ۲۰۲۰، چنین عنوان شد که پاکستان به آن دست از شبه نظامیان طالبان، از جمله شبکه ی حقانی پناه می دهند که می توانند در داخل افغانستان حملاتی را برنامه ریزی و صورت دهند. گزارش مذکور چنین عنوان کرده است که هدف استراتژیکِ اسلام آباد، “کاهشِ شیوع و گستردگیِ بی ثباتی در قلمرو خود می باشد.”
با این حال پاکستان همواره این دست اتهامات را رد کرده و اذعان داشته است که در مبارزه با گروه های تروریستی ای که از مرزهای افغانستان عبور و به داخل پاکستان سرازیر می شوند، خود این کشور نیز متحمل خسارت های انسانی و مالی بوده است. در همین رابطه به گفته ی اشلی جی تلیس، یکی از اعضای ارشد بنیاد کارنگی در واشنگتن، پاکستان در این وهله طالبان را به عنوان ابزاری در جهتِ کنترل گزینه های پیش رویِ افغانستان “در اینکه با چه کسانی متحد و با چه کسانی شریک خواهد شد” می نگرد. تلیس براین باور است که “پاکستان به رهبری طالبان در پاکستان پناه داده، و به مدافع روند صلحِ طالبان تبدیل شده است”، وی همچنین می افزاید که سهم پاکستان در سطح عملیاتی و کاربردی ناچیز است چراکه طالبان منابعِ خود را برای ادامه ی فعالیت هایشان دارند. وی همچنین معتقد است که پاکستان امیدوار است با کنترل طالبان یا حضوری چشمگیر در دولت جدید کابل بتواند به اسلام آباد در جهتِ دور نگاه داشتنِ هندی ها کمک کند(Noorzai,2020).
چرا طالبان گزینه بهتری برای اسلام اباد است؟
همانطور که گفته شد، در جریان حاکمیت طالبان بر افغانستان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ پاکستان از جمله سه کشوری بود که دولت طالبان را به رسمیت شناخت. اسلام آباد از حامیان اصلی طالبان و به اعتقاد بسیاری، محل تولد و زادگاه این گروه بود. چنانکه افراسیاب ختک سناتور پیشین پاکستان در این رابطه معتقد است که:« پاکستان به بهانه عمق استراتژیک خود در افغانستان از طالبان حمایت می کند». این کشور همواره مورد اتهام سیاستمداران افغان در حمایت گروه طالبان قرار گرفته اند. به گونه ای که آنها به روش های گوناگون درصدد نشان دادن نقش پررنگ پاکستان در تقویت طالبان و تشدید جنگ افغانستان بودند و تا حدی هم موفق شدند. چنانکه باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ اعلام کرد که مطلع است که پاکستان بی سروصدا به طالبان کمک می کند. اوباما افزود: دولت آمریکا مدت هاست چنین رفتاری را از یک متحد ادعایی تحمل کرده است که از او با میلیاردها دلار کمک نظامی و اقتصادی حمایت می کند. همچنین در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ کمک های یک میلیارد دلاری آمریکا به پاکستان قطع شد.
درحقیقت، نقش بی بدیل پاکستان بر طالبان بر کسی پوشیده نیست. این کشور با حمایت از طالبان در خاک خود و پناه دادن به آنها از نفوذ قابل توجهی بر طالبان برخوردار هستند. علی رغم اینکه که بارها از سوی گروه طالبان رد شده است. اما واقعیت ها از اهرم فشار اسلام آباد بر طالبان سخن می گویند. چنانکه در دیدارهای رهبران طالبان با مقامات افغان در طی سال های گذشته بدون اجازه اسلام اباد تبعاتی چون تحریم، فشار و زندانی برای رهبران این گروه به همراه داشت.
به عبارت دیگر، روابط پاکستان و طالبان ماحصل دو ترس پنهان در سیاست پاکستان نسبت به افغانستان است. نخست، ترس از محاصره توسط هند و دوم ترس از نادیده انگاری پاکستان در سیاست افغانستان در مناطق پشتون نشین. در حقیقت، پاکستان توانایی استقرار نیرو در مرزهای شرقی و غربی خود را ندارد و بدین ترتیب به دنبال یک متحد استراتژیک در افغانستان که مخالف هند باشد، است. ترس دوم، در هویت ملی گرایانه و اسلامی پاکستان و حساسیت آن در برابر هویت های قوم گرایانه و جنبش های جدایی طلبانه نهفته است که تهدیدی علیه وحدت و یکپارچگی این کشور تلقی می شود. ادعای سرزمینی افغانستان بر مناطق پشتون نشین پاکستان و تداوم عدم پذیرش خط دیورند به عنوان مرز بین المللی، این ترس را در میان جامعه امنیتی پاکستان تقویت می کند.
به عبارت دقیق تر، دستگاه امنیتی پاکستان از یک دولت ملی در افغانستان که موضوع حاکمیت ارضی پشتونستان را در سطح جهانی بیشتر مطرح کند و به تحریک گروه های سیاسی پشتون در پاکستان به منظور حمایت از جنبش های تجزیه طلبانه بپردازد، ترس دارد. به همین جهت، طالبان به عنوان یک نیروی اسلام گرایای رادیکال که ارتباط نزدیکتری با پاکستان دارد، تهدید کمتری در هردو جبهه را نشان می دهد(Batooh,2020).
موانع موجود در روابط بین پاکستان و طالبان
رابطه بین طالبان و پاکستان خالی از مشکل نبوده است. به طور مثال، در رابطه با اهداف پاکستان در افغانستان مثال های نقضی در همکاری طالبان وجود دارد. به طوری که، طالبان در زمان حاکمیت خود خط دیورند را به رسمیت نشناخته و هویت ناسیونالیسم قومی در این گروه وجود دارد. از طرف دیگر، تغییر نگاه طالبان به کشورهای منطقه از جمله هند در طی بیست سال گذشته و تلاش های این گروه برای استقلال از پاکستان(مانند تغیراتی که در سطح رهبری این گروه به وجود آمده) این خوشبینی پاکستان را در معرض تهدید قرار داده است.همچنین، قدرت گیری مجدد طالبان در کابل احتمال هایی مبنی بر قدرت گیری گروه های افراطی دینی را تقویت کرده است. مسئله ای که منجر به حمایت این گروه از گروه های افراطی در پاکستان که برای این کشور مزاحمت هایی را ایجاد کرده است، می باشد.
چنانکه، در این میان برخی از کارشناسان سیاسی براین باورند که حمایتِ اذعان شده ی پاکستان از طالبان، برای خود این کشور بی ریسک و خطر نیست. چراکه به گفته ی آنها، گروه طالبان به خوبی در آینده می تواند از شبه نظامیان اسلام گرایِ جنگ طلب ضدپاکستان حمایت کند. طبق گفته ی ماروین وینباوم، مدیر مطالعات افغانستان و پاکستان در موسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن به صدای آمریکا، یک حکومت آتیِ طالبان در افغانستان می تواند با پناه دادن به گروهِ “تحریک طالبان پاکستان” که عمدتا از سال ۲۰۰۷ پاکستان را هدف قرار داده اند، خاتمه یابد. به گفته سازمان ملل ۶۰۰۰ تا ۶۵۰۰ شبه نظامی پاکستانی به عنوان جنگجویان خارجی در افغانستان در حال فعالیت هستند و گفته می شود که اکثر این شبه نظامیان به گروهِ تحریک طالبان پاکستان، یعنی گروهی که از سوی ایالات متحده به عنوان یک گروه تروریستی مشخص شده اند، وابسته هستند. به گفته ی وینباوم، وی براین باور است که برخلافِ دهه ی ۱۹۹۰ که پاکستان قصد داشت طالبانِ افغانستان را به طور کامل کنترل کند، در حال حاضر پاکستان خواستارِ آن است تا آن دسته از طالبانی که به پاکستان اعتماد داشته و مطمئن هستند، به عنوان بخشی از قدرت قرار گیرند؛ اما خواهان آن نیست تا شاهدِ تسلط و کنترلِ طالبان بر دولت افغانستان باشد(Noorzai,2020).
سایه توافق نامه دوحه بر مناسبات بین پاکستان و طالبان در اسلام آباد
توافق بین ایالات متحده و طالبان روندی را آغاز کرد که به طور بالقوه می تواند صلح را در افغانستان به وجود بیاورد. این توافق نامه تحت فشار بازیگرانی قرار گرفت که احساس می کردند با مداخله دولت های خارجی در افغانستان به حاشیه رانده می شوند و یا هم از نظر سیاسی ضرر می کنند. در این میان نقش پاکستان به عنوان یکی از مهمره های اصلی مذاکرات بسیار مهم است. چنانکه حضور وزیر امور خارجه پاکستان در دوحه هنگام مراسم امضای توافق نامه و همچنین گفت و گو با طالبان و ایالات متحده در همه نشست های مهم، رابطه این گروه با این کشور را برجسته می کند. چنانکه زمانی که خبرنگاری در مراسم امضای این توافق نامه در مورد نقش اسلام آباد سوال پرسید، قریشی گفت:«که این مسئله بدون پاکستان اتفاق نمی افتاد(jamal,2020).
توافق نامه دوحه بین طالبان و آمریکا منجر به خوشحالی پاکستان شد. چرا که برای این کشور دو دستاورد داشت: نخست، با امضای این توافقنامه در حضور وزیر خارجه پاکستان منجر به احیای وضعیت فراموش شده پاکستان به عنوان متحد منطقه ای امریکا و تقویت نقش پاکستان در روند صلح افغانستان شد. و دوم، درهای توزیع قدرت در افغانستان باز شد که احتمالا طالبان نیز در آن نقش مهمی دارد. چرا که طالبان بازیگر اصلی طرفدار پاکستان در افغانستان است و اسلام آباد نقش آنها را در تامین منافع سیاسی و امنیتی پاکستان در منطقه مهم می داند.
شکنندگی رابطه طالبان و پاکستان در آستانه ورود این گروه به قدرت سیاسی در کشور؟
اما پس از امضای توافق نامه در ماه فوریه بین طالبان و پاکستان، این گروه در تلاش است از زیر سایه پاکستان بیرون بیاید و مشروعیت سیاسی خود را تقویت کند. گویا هدف اصلی رهبران این گروه برداشتن برچسب«عنصر نیابتی پاکستان» از روی طالبان است. رهبران طالبان علی رغم اینکه همواره در پی دست یابی به استقلال استراتژیک بوده اند اما خواسته های پاکستان را برای حفظ حمایت این کشور از خود، پذیرفته اند. پاکستان خواهان احیای امارت طالبان نیست بلکه ترجیح می دهند این گروه در افغانستان تبدیل به نیروی سیاسی جریان اصلی و در معامله فعلی قدرت افغانستان شامل شود. اما انتصاب هایی در گروه طالبان مانند ملایعقوب پسر ملاعمر به عنوان رئیس کمیسیون نظامی طالبان و جانشین چندین فرمانده ارشد این گروه، نیز به هدف به حداقل رساندن وابستگی طالبان به پاکستان است. یعقوب از نسل جوان طالبان است که وابستگی به حمایت پاکستان را با خود به همراه ندارد. به همین ترتیب، تصمیم طاابان مبنی بر پخش کردن اعضای شورای رهبری کویته در افغانستان، قطر و پاکستان بخشی از تلاش های وسیع تر این گروه برای کاهش وابستگی به پاکستان است.
به عبارت دیگر،وقتی نفوذ سیاسی یک عنصر نیابتی افزایش یابد و به استقلال مالی برسد، رابطه حامی-مشتری تغییر میکند. رابطه حامی-مشتری پاکستان و طالبان با پیروزیهای نظامی طالبان که باعث گسترش قلمرو و نفوذ سیاسی و افزایش استقلال مالی این گروه شد، شروع به تغییر کرد. اهرم فشار اصلی پاکستان بر طالبان، پناهگاههای این گروه در خاک پاکستان بود که با گسترش قلمرو طالبان در افغانستان، ضعیف شد. افزایش کنترل ارضی به طالبان امکان داد تا مخفیگاههای بیشتری در افغانستان و وابستگی کمتری به پاکستان داشته باشد. علاوه براین، گشایش دفتر طالبان در قطر این گروه را قادر ساخت تا روابط خود را متنوع و با کشورهایی همچون چین، روسیه و ایران، در منطقه ارتباط برقرار کند.
تصمیم اخیر پاکستان مبنی بر وضع تحریم بر طالبان و شبکه حقانی، تلاشی برای تقویت چهره پاکستان و کاستن از فشارهای جامعه جهانی بر اسلامآباد بهدلیل روابطش با طالبان است. نتیجه مذاکرات صلح بینالافغانی هرچه باشد، نفوذ پاکستان بر طالبان همچنان رو به زوال خواهد بود. پس از مذاکرات، ایالات متحده انتظار دارد که پاکستان و افغانستان توافقنامهای را امضا کنند که تضمین کند خاکشان در آینده علیه یکدیگر استفاده نخواهد شد. چنین توافقی مستلزم پایان تحرکات مرزی طالبان از پاکستان به افغانستان خواهد بود. اکنون پاکستان فرصت دارد تا سیاست محدودنگرانه و امنیتیمحور خود در قبال افغانستان را بازنگری و یک رویکرد آیندهنگر و جامعتر تنظیم کند(عبدالباسط،۱۳۹۹). با این حال روابط بین پاکستان و طالبان دچار تغییراتی شده و هنوز مشخص نیست که پاکستان تا چه میزان به عنوان اهرم فشاری بر طالبان عمل خواهد کرد.
منابع
۱٫عبدالباسط(۱۳۹۹)،«مذاکرات بین الافغانی و آینده رابطه پاکستان و طالبان»، مترجم،جلیل پژواک، اطلاعات روز، قابل دسترس در: https://www.etilaatroz.com/107708/talks-between-afghans-and-future-of-pakistan-taliban-relations/.
۲٫Batool,Fizza,(2020), “THE FUTURE OF PAKISTAN-TALIBAN TIES IN AFGHANISTAN”, https://southasianvoices.org/the-future-of-pakistan-taliban-tiesin-afghanistan/#:~:text=The%20signing%20of%20the%20Doha,a%20double%20cause%20for%20celebration.
۳٫Jamal,Umair,(2020), “What Has Pakistan Gained From the US-Taliban Pace Deal?”, https://thediplomat.com/2020/03/what-has-pakistan-gained-from-the-us-taliban-peace-deal/.
۴٫Noorzai, Rosha, (2020), “Pakistan Sees Taliban as Buffer to India in Future Afghanistan”, https://www.voanews.com/extremism-watch/pakistan-sees-taliban-buffer-india-future-afghanistan-experts-say.