سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

طرح حکومت موقت: عبرت گرفتن از گذشته یا ایده ای برای آینده؟

۲۵ فروردین(حمل)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۴/۱۴

طرح حکومت موقت: عبرت گرفتن از گذشته یا ایده ای برای آینده؟

حکومت موقت در افغانستان

پس از دو دهه منازعه  در افغانستان و تغییر معادلات سیاسی و نظامی در جبهه جنگ اکنون همه طرف های درگیر به این نتیجه رسیده اند که جنگ افغانستان باید از طریق گزینه سیاسی حل شود و راه حل نظامی منجر به تشدید خشونت خواهد شد. در نتیجه پس از سال ها تلاش برای مذاکره، گفت و گوهای رسمی بین دولت افغانستان و طالبان در ماه سپتامبر در دوحه قطر آغاز شد. اما این گفت و گوها، علی رغم خوشبینی های ایجاد شده منجر به وخیم تر شدن اوضاع امنیتی و سیاسی کشور شد و بیشتر از قبل جدایی بین گروه های سیاسی کشور را موجب شد. در این میان، یکی از بحث های جدی و کلیدی این گفت و گوها اختلاف بر سر تشکیل نوع حکومت آینده کشور است. بسیاری از گروه ها و افراد دخیل در روند مذاکرات به صورت رسمی یا غیر رسمی «طرح ایجاد حکومت موقت» را مطرح کرده اند که همواره با مخالفت شدید دولت و ارگ ریاست جمهوری مواجه است.

 بنابراین، همانگونه که روزنامه اطلاعات روز در یادداشتی در این باره نوشته است:«این نخستین بار نیست که در بحران های سیاسی کشور ایجاد حکومت موقت مطرح می شود. تجربه سیاسی کشور نشان می دهد که در بن بست های سیاسی ایجاد حکومت موقت نخستین گزینه بوده است. به عبارت دیگر،ایجاد و تشکیل حکومت گاهی از مجراهای قانونی و دموکراتیک آن ممکن نمی‌باشد. از این‌رو، کشورها برای این‌که مرحله‌ی بحران سیاسی، جنگ داخلی و حکومت‌های خودکامه‌ی گذشته را ترک بگویند و به آینده‌ی روشن دست یابند، تن به تشکیل حکومت موقت می‌دهند».

حکومت موقت: تنها گزینه برون رفت از بحران سیاسی در تاریخ افغانستان؟

اولین طرح تشکیل حکومت موقت از سوی حکومت دکتر نجیب الله در اواخر دهه شصت پیشنهاد شد. زمانی که اختلافات جدی بین حکومت کمونیستی دکتر نجیب و مجاهدین خلق شد. بر اساس این طرح باید یک حکومت موقت متشکل از مقام های برحال حکومت دکتر نجیب و مجاهدین روی کار می آمد. دکتر نجیب الله حکومت های محلی و برخی از سمت های نظامی در حکومت مرکزی را به مجاهدین پیشنهاد کرد. طرحی که از سوی مجاهدین رد شد. دومین طرح، در دلو(بهمن)۱۳۶۷ توسط گورباچف مطرح شد. در این طرح آمده بود که یک آتش بس سراسری برقرار شود، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد به افغانستان بیایند و یک حکومت موقت ائتلافی ایجاد شود.

ابتکار سوم، ایجاد حکومت موقت توسط مجاهدین در پاکستان در آستانه خروج نیروهای شوروی از افغانستان بود. وقتی شوروی ها بیرون می شدند، کشورهای حامی مجاهدین به رهبران آنها فشار آوردند تا یک حکومت موقت تشکیل دهند. کشورهای حامی مجاهدین به رهبران آنها فشار آوردند تا یک حکومت موقت تشکیل دهند. در ۱۳۶۷ شورای متشکل از نمایندگان هفت تنظیم جهادی سنی مذهب در پاکستان یک حکومت موقت تشکیل دادند. که باور زلمی خلیلزاد در آن زمان، این حکومت موقت ناکام بود.

اما چهارمین طرح تشکیل حکومت موقت زیر نظر جامعه بین المللی بود. این حکومت به باور پیشنهاد کنندگان آن، باید از تکنوکرات های غیرجانب دار تشکیل می شد و ریاست آن را هم محمد ظاهر، شاه پیشین به دوش  می گرفت. اما در این طرح، به صورت روشن از سازمان ملل متحد خواسته نشده بود که چنین حکومتی را تشکیل دهد یا در برگزاری انتخابات کمک کند. تشکیل یک حکومت موقت زیر نظر جامعه جهانی در آن زمان بین شوروی و ایالات متحده مورد بحث قرار گرفته بود. در  در شهریور ۱۳۶۸ شوروی و آمریکا به این نتیجه رسیدند که برای یافتن حل سیاسی ضرور است که یک حکومت انتقالی در افغانستان روی کار بیاید. این دو قدرت بزرگ در آن زمان توافق کردند که افغانستان باید از طریق برگزاری یک انتخابات آزاد صاحب حکومت مورد قبول مردم کشور باشد. اما مسکو و واشنگتن روی کار شیوه دوره انتقالی به توافق نرسیدند. ایالات متحده به استعفای نجیب تاکید داشت و می خواست او نقشی در دوره انتقالی نداشته باشند اما اتحاد شوروی به تشکیل حکومت موقت متشکل از مقام های بر حال اصرار داشت. امریکا وشوروی در سال ۱۳۶۹ بر سر اصول توافق کردند که یک حکومت موقت مورد حمایت سازمان ملل متحد در افغانستان روی کار بیاید اما جناح تندرو لینیست در حکومت اتحاد شوروی در ان زمان به تطبیق این طرح علاقه نشان ندادند.

بالاخره، در سال ۱۳۸۰ در «نشست سازمان ملل در مورد افغانستان» در بن شرکت کنندگان به تشکیل حکومت موقت ائتلافی توافق کردند(صدر،۱۳۹۷). در نهایت، نخستین حکومت موقت پس از طالبان با ریاست حامد کرزی طالبان تشکیل شد. این حکومت با هدف ایجاد نظم و ثبات سیاسی در برون رفت  بحران کشور ایجاد شد.

 دولت موقت حامد کرزی

در تاریخ ۱ جدی ۱۳۸۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۰۱)، هنگامی که اداره ی موقت افغانستان مطابق با موافقت نامه بن آغاز شد، مشروعیت دولت توسط کودتاهای نظامی، تلاش هایی برای تحول و تغییرِ جامعه با زور، و تصرف بخش هایی از دولت توسط فرماندهان مسلح، و گروگان گیری افغانستان توسط تروریست های بین المللی آسیب دیده بود. آزار و شکنجه، قتل، و دستگیری، تعداد برخی از مدیران و تکنوکرات های ماهر را کاهش و ظرفیت دولت را تضعیف کرده بود. در نتیجه، قاعده اسلحه جایگزین حاکمیت قانون شده بود. از ثور ۱۳۵۷ (آوریل ۱۹۷۸) تا زمان امضای توافق نامه بن در درگیری ۱۴ قوس ۱۳۸۰ (۵ دسامبر ۲۰۰۱) بیش از یک میلیون افغان کشته شدند که بیشتر آنها غیرنظامی بودند؛ بیش از یک میلیون افغان یتیم، مجروح یا معلول شدند؛ یک سوم مردم به کشورهای دیگر پناهنده و بسیاری دیگر از خانه های خود آواره شدند؛ روستاهایی که بیشتر مردم در آن زندگی می کردند ویران شده بودند؛ بسیاری از زمین های کشاورزی و مراتع استخراج و بنابراین بی حاصل بودند؛ بیشتر زیرساخت های اساسی از جمله جاده ها، پل ها، سیستم های آبیاری و خطوط برق از بین رفته بود؛ افغان ها قادر به استفاده از بسیاری از مدارس و درمانگاه نبودند و یک نسل یا بیشتر شانس تحصیل را از دست داده بودند. در حالی که کشورهای همسایه کشت خشخاش را حذف کردند، قاچاقچیان بین المللی برای شروع تولید با دارندگان قدرت در افغانستان معامله می کردند. در نتیجه این عوامل بی ثبات کننده ، توانایی اکثر افغان ها برای عملکرد موثر، محافظت از خود و مشارکت سیاسی تضعیف شد. در نتیجه، در سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱)، دولت موظف شد به طور همزمان همه این چالش ها را مرتفع سازد. (IMF, 2006: 6)

همان طور که کرزی نیز اذعان کرد: “هنگامی که دولت موقت تاسیس شد، سیستم دولت در یک وضعیت کاملا نابسامان به سر می برد. زیرساخت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور کاملا از بین رفته بود. بخش های مختلف کشور توسط جناح های مختلف مسلح اداره می شد و سبک های خاص خود در اداره ی مناطق را داشتند. سیستم اداره [ملی] برچیده شد. جاده ها در وضعیت بدی قرار داشتند. هیچ خدمات بهداشتی وجود نداشت و وضعیت سیستم آموزشی بیشترین نگرانی را دربرداشت. خزانه دولت خالی بود و اعتبارات و دارایی های عمومی ارزش خود را از دست داده بودند. در چنین وضعیت نگران کننده ای، دولت موقت رهبری سیاسی را در دست گرفت.” مطابق با موافقت نامه بن، اداره موقت افغانستان به رهبری رئیس وقت کرزی، با راه اندازی “پروسه بن” در اول جدی ۱۳۸۰ (۲۲ دسامبر ۲۰۰۱) در کابل افتتاح شد. شرایط پروسه بن شامل تشکیل لویه جرگه اضطراری ظرف شش ماه پس از تحلیف مقام موقت برای انتخاب رئیس یک دولت انتقالی؛ تدوین قانون اساسی جدید و تصویب آن در لویه جرگه قانون اساسی؛ و برگزاری انتخابات ملی بر اساس قانون اساسی برای انتخاب یک دولت کاملا نماینده بود. دولت با کمک جامعه بین المللی و به ویژه نقش مهم سازمان ملل متحد، همه این معیارها را برآورده کرد. انتخابات ریاست جمهوری که در تاریخ ۲۷ میزان ۱۳۸۳ (۱۹ اکتبر ۲۰۰۴) برگزار شد و انتخابات مجلس عوام از شورای ملی و شوراهای ولایتی در ۲۸ سنبله ۱۳۸۴ (۱۹ سپتامبر ۲۰۰۵) آخرین تعهدات افغانستان را طبق توافق نامه بن محقق ساخت (IMF, 2006: 7).

 آیا حکومت موقت در افغانستان نتیجه بخش است؟

 بنابراین، ایجاد نخستین حکومت موقت با مداخله‌ی جامعه‌ی جهانی در افغانستانِ پس از طالبان نیز تجربه‌ی تقریباً موفقی بوده است.(هرچند کاستی ها و نقص های این حکومت منجر به گیر کردن افغانستان در باتلاق بحران های سیاسی شد) از این رو، برخی اعتقاد دارند تا دوباره روی ایجاد حکومت موقت در افغانستان برای برون‌رفت از بحران کنونی بحث‌های صورت گیرد، اما آن‌گونه که جسیکا پیمبو استدلال می‌کند: افغانستان نتوانست پس از ایجاد حکومت موقت، اقتدار مرکزی را به گونه‌ی درست آن احیا کند و این سبب شد تا افغانستان دوباره بی‌ثبات شود. در ضمن، آنتنیو دونی معتقد است که مشروعیت دولت در افغانستان اغلب مورد منازعه است. چون اِعمال قدرت و انتقال قدرت بیشتر به کابل و حاشیه‌های آن محدود می‌باشد و توقعات مردم در محلات همواره موضوع حاشیه‌ای بوده تا اصلی. در عین حال، مهم‌ترین مسئله برای سیاسیون افغانستان برگزاری انتخابات است تا مسایل کلان دیگر، و هربار برای آن‌ها این موضوع، مسئله‌ساز بوده است.

با بررسی تطبیقی-تحلیلی دولت موقت در افغانستان به این نتیجه می‌رسیم که در شرایط کنونی گزینه حکومت موقت برگشت به زمانی است که در افغانستان نظام و دولتی وجود نداشت و هرج‌ومرج همه جا را فرا گرفته بود. مردم در وضعیت بلاتکلیفی قرار داشتند و برای سروسامان‌دادن به زندگی اجتماعی باید ساختاری شکل می‌گرفت که منابع را در راستای پیشرفت کشور استفاده کند.تجربه‌‌ی حکومت موقت در سال ۲۰۰۱ میلادی در افغانستان هرچند با موفقیت‌هایی همراه بوده است، اما نباید فراموش کنیم که در آن شرایط پس از فروپاشی رژیم قرون وسطایی طالبان نیازی برای حکومت عبوری بود تا راه را برای ایجاد دولت انسجام‌یافته و همه‌شمول هموار کند. شرایط کنونی افغانستان با وضعیت ۲۰ سال قبل از امروز تفاوت‌های بسیاری دارد. در شرایط کنونی حکومت موقت رهبری قوای امنیتی را چنددست کرده و کشمکش‌های سیاسی را افزایش می‌دهد. زمینه را برای فعالیت بیشتر طالبان و سایر گروه‌های تروریستی و جنایت‌کار و قانون‌گریز فراهم می‌‌کند. در نهایت حکومت موقت دست‌آوردهای دو دهه‌‌ی اخیر را ضرب در صفر کرده نظام سیاسی و دولت را با خطر فروپاشی کامل مواجه می‌کند(آریا،۱۳۹۹).

همچنین، علی رغم خوشبینی های موجود مبنی بر ایجاد حکومت موقت برای برون رفت از وضعیت موجود و برگزرای انتخابات عادلانه باید گفت که تجربه انتخابات گذشته در افغانستان و رسوایی های ایجاد شده آن نشان دهنده بستر های ضعیف دموکراسی در کشور بوده است در حال حاضر، دولت افغانستان برای بقا می جنگد. زیرا بازیگران داخلی و خارجی از نقاط ضعف آن در آماده سازی برای خروج آمریکا استفاده می کنند. آخرین ابتکارات ایالات متحده برای ایجاد پایان مسئولانه جنگ افغانستان احتمالا نتیجه معکوس خواهد داشت و دولت افغانستان را به لبه تیغ نزدیک تر می کند. بنابراین، رویکرد امریکا که خواستار یک دولت موقت با انحلال دولت افغانستان است، صلح ایجاد نخواهد کرد. تصور اینکه دولت موقت به نمایندگی از مجموعه ای نخبگان سیاسی می تواند با مصالحه ای که دولت دست نخورده حفظ کند غیر ممکن خواهد بود، با توجه به اینکه اولویت اصلی آنها حفظ منافع سیاسی فردی آنهاست. دلیل دیگر این است که خرابکاران سیاسی همچنان وجود دارند. حکمتیار یک جنگ سالار و رئیس حزب اسلامی از جمله انهاست. کسی که به دنبال قدرت مطلق است و در اهدافش تغییر ایجاد نمی کند. بنابراین، انتظار برای اقدام سرع دولت موقت برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه ملی به شدت ب جاست. علی رغم تلاش های بیست سال گذشته برای ایجاد نهادهای دموکراتیک در افغانستان، اعتبار انتخابات از بین رفته است. از طرف دیگر، افغان ها دلایل زیادی دارند که از احتمال تشکیل دولت موقت جدید ترس دارند. از طرف دیگرف واشنگتن با به زیر انداختن دولت فعلی، باعث از هم پاشیدن نیروهای امنیتی افغانستان می شود که تاکنون مانع از بروز یک محیط پرمنازعه شده اند که درآن رهبران سیاسی و تصالحب سرزمین ها درگیر هستند. بنابراین، به اعتقاد افغان ها تشکیل دولت موقت دلهره اور است. چرا که یک دولت موقت جدید حقوق بشر را متوقف می کند، کشور را به جنگ داخلی نزدیک  می کند، منجر به قدرت رسیدن افراد قدرتمند می شود و از دستاوردهای توسعه کاهش می دهد و منجر به تقویت سلطه طالبان و نقش پاکستان در اینده کشور می شود. همچنین یک دولت موقت از افغان ها فرصت حذف رهبران سیاسی غیرمنتخب را از مسیر انتخابات می گیرد و منجر به تشدید اختلافات سیاسی می شود.

در نتیجه، هیچ یک از این ها ثبات درازمدت را در افغانستان نشان نمی دهد. چرا که امریکا به دنبال ختم حضور نظامی در افغاسنتان است و گروه های سیاسی خواهان به قدرت گرفتن بیشتر. امری که منجر به درگیری های مجدد در افغانستان و از بین رفتن دموکراسی در کشور می شود(MOTWANI,2021).

بدین ترتیب زمانی که برای نخستین بار در این کشور حکومت موقت با کمک جامعه ی جهانی و به طور سیستماتیک شکل گرفت افغانستان از خاکسترِ بقایایِ شرایطی آنارشیک و متاثر از فضایِ خفقان و استبداد سربرآورده بود. بدین ترتیب ایجادِ حکومتی موقت و متعاقبا گام نهادن در مسیری از تدوین قانون اساسی و پیاده سازی قوانین منسجم و نظم دهنده، می توانست سامان سیاسی و همچنین امنیت و آرامش اجتماعی را برپاسازد. جدا از این امر که آیا روندِ تشکیل حکومت موقت، و متعاقبا دولت انتقالی و تشکیل دولت منتخب در افغانستان امری موفقیت آمیز بوده است یا خیر، مقایسه ی شرایط در زمان تشکیل حکومت موقت ۲۰۰۱ با زمانِ حال مقایسه ای یکسان و به جا نیست. چرا که در آن زمان سعی برآن بود تا از دلِ بی نظمی و اغتشاشی که از بقایای حکومتی نابه سامان و با قوانینِ دلبخواهانه و بی پایه و اساس تحت الشعاع قرار گرفته بود، ققنوسِ آزادی، دموکراسی، مشارکت، مدنیت، دولت سازی، قانونمداری، ثبات، امنیت، مدارا، صلح و پیشرفت سربرآورد. اما در زمانِ حاضر برخلافِ آن دوران، با همه ی مصائب و مشکلاتِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (که غالبا از ناکارآمدی مقامات سیاسی و مسئولان دولتی نشات می گیرد و نه از جانب مردم و ذهنِ پرسشگر و آزادی خواهِ آنان) شرایط مشابهی وجود ندارد. چرا که در طی دو دهه افغان ها برای دستاوردهایِ متکی بر اصول مردم سالاری جنگیده و تجربه ی تلاش برای مشارکت در سرنوشت خود را داشته اند (حال چه خوب و چه بد) و اکنون می توانند خود برای مطالبات و نظام سیاسی آتی خود فعال و مطالبه گر باشند (گرچه همواره دولت های نالایق نقش مردم را کمرنگ ساخته اند اما این باور در مردم رشد کرده و دیگر قابل سرکوب نیست). به نظر می رسد تنها وجه تشابهی که به ویژه دولت های ذینفع خارجی در رابطه با ایجاد دولت موقت بر آن تکیه دارند، نقش جامعه جهانی و مداخله ی آمریکا و دیگر کشورهای دخیل همواره در جریان تحولات افغانستان می باشد. لیکن باید درنظر داشت گرچه در سال ۲۰۰۱ به دلیلِ عدم رشد سطح آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم، جامعه جهانی دست برتر را در جهت دهی به آینده ی سیاسی افغانستان داشت، لیکن اکنون مردم خود قادر به تشخیص بهترین نوع از نظام سیاسی برای حفظ دستاوردهای سازنده و انکشافیِ کشور خود هستند. جامعه بین الملل البته نمی تواند و نباید آرزوی مداخله مشابهی را در آینده در سیاست افغانستان داشته باشد.

منابع

-آریا،امید، (۱۳۹۹)، «حکومت موقت: عقب گرد جبران ناپذیر»، اطلاعات روز: https://www.etilaatroz.com/116151/provisional-government-irreparable-setback/

-صدر،عمر، (۱۳۹۷)، « حل سیاسی منازعه افغانستان: الگوهای مختلف»، مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان،چاپ اول، کابل.

MOTWANI, NISHANK,(2021), “An interim government would bring ruin to Afghanistan”, https://www.lowyinstitute.org/the-interpreter/interim-government-would-bring-ruin-afghanistan.

IMF, (2006) “Islamic Republic of Afghanistan: Interim Poverty Reduction Strategy Paper” Summary Report, International Monetary Fund, IMF Country Report No. 06/195.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا