طولانی ترین جنگ آمریکا نهایتاً تاریخ پایان دارد
۱۱ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۵/۱
طولانی ترین جنگ آمریکا نهایتاً تاریخ پایان دارد
جنگ آمریکا افغانستان
«طولانی ترین جنگ آمریکا نهایتاً تاریخ پایان دارد». این جملات تازه ترین سخنرانی رئیس جمهور بایدن در مورد حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان است. او در این سخنرانی قول داد که تمام نیروهای خود را تا قبل از بیستمین سالگرد ۱۱ سپتامبر از افغانستان خارج خواهد کرد. این اظهارات در حالی بیان می شود که فرصت کمی تا مهلت تعیین شده خروج نیروهای آمریکایی در توافقنامه بین طالبان و ایالات متحده باقی مانده بود که کاخ سفید تاریخ تازه خروج خود را ۱۱ سپتامبر سال جاری عنوان کرد. اما این خروج شتابزده پیامدهای منفی بر افغانستان،منطقه و جهان خواهد داشت. در این مصاحبه با آقای اسماعیل باقری کارشناس مسائل افغانستان به بررسی حضور و علل خروج نیروهای خارجی از افغانستان پرداخته ایم.
۱ .حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان برای این کشور منجر به طولانی ترین جنگ در تاریخ ایالات متحده شد. چهار رئیس جمهور ایالات متحده علی رغم تعیین استراتژی های متفاوت موفق به حل بحران سیاسی افغانستان نشدند. بنابراین، به نظر شما علت اصلی گیر افتادن آمریکا در افغانستان چیست؟
آمریکا طبق نظریه پایان تاریخ فوکویاما، نظریه جهانی شدن و جهانی سازی، تلاش میکرد تا هژمونی خود بر کل جهان را گسترش داده و به جهانیان قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی خود مبنی بر لیبرالیسم و دموکراسی را نشان دهد. شاید بتوان گفت دوران ریاست جمهوری جورج بوش، اوج قدرت نظام آمریکایی بود و در این دوران بود که حمله آمریکا به افغانستان در ۲۰۰۱ و تهاجم یکجانبه به عراق در ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. بنابراین علت اصلی حمله آمریکا به افغانستان، نگاه راهبردی آمریکایی ها بود تا موضوع مبارزه با تروریسم یا ایجاد امنیت، دموکراسی یا دولت سازي و بازسازی این کشور.در واقع حادثه ۱۱ سپتامبر در ۲۰۰۱، بهترین بهانه و دستاویزی بود برای بلندپروازیهای واشنگتن.
۲ .اکنون ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری خواهان خروج از افغانستان است. به نظر شما زمان آن فرارسیده است تا نیروهای خارجی به طور کامل از افغانستان خارج شوند؟ آیا این خروج به صورت کامل خواهد بود؟
موضوع خروج از افغانستان در دوره به روی کار آمدن دونالد ترامپ مطرح شد و مهمترین ایده وی این بود که چرا هزینه مبارزه به اصطلاح تروریسم را فقط آمریکا بپردازد و باید رقبای ما یعنی روسیه، چین و ایران و سایر کشورها نیز باید هزینه دهند. در واقع این تصمیم ترامپ خود برآمده از اندیشکده ها و اتاق فکرهایی بود که به نظام آمریکایی کمک فکری میکند. در واقع نقش نهادهای قدرت اعم از کنگره و دستگاه سیاست خارجی و سایر بخشها نیز تا حدودی با این ایده همراه هستند که برای کاهش هزینهها و تلفات نظامی، باید تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد. بدون شک آمریکا پس از روی کار آمدن ترامپ سیاستهایی در پیش گرفت که عملا زمینه برای کاهش هزینهها و خروج از افغانستان فراهم شود.
موضوع مذاکره با طالبان، توافق دوحه، آزادی زندانیان طالب، حذف رهبران طالبان از لیست سیاه تروریستی در سیا و سازمان ملل، مشروعیت بخشی به این گروه، نادیده گرفتن دولت افغانستان در مذاکرات دوحه، بینتیجه بودن مذاکرات بینالافغانی و همه و همه ناشی از تغییر راهبردهای آمریکا است تا بدون دردسر نیروهایش را خارج کند، اما یقینا دو سه پایگاه نظامی همچنان دست آمریکائیها باقی خواهد ماند. هرچند بحث ایجاد پایگاه در کشورهای پیرامونی برای رصد و کنترل افغانستان و انجام حملات هوایی و نیز ایجاد پایگاههای موشکی نیز مطرح شده است.
بدون شک خروج پرشتاب آمریکا از افغانستان، بیشتر به دلیل آشوبناک کردن وضعیت و پیاده ساختن اهداف و برنامههایی است که برخی مقامات آمریکایی نیز گاها بعنوان تحلیل مطرح میکنند. نظیر بروز جنگ داخلی، فروپاشی دولت و نهادهای امنیتی افغانستان بویژه ارتش این کشور.
اینکه خروج آمریکا در این زمان درست است یا نه؟! باید به صادقانه بودن اهداف و راهبردهای اعلامی آمریکا توجه کرد. یقینا اشغال ۲۰ ساله این کشور، نه تنها ثبات، امنیت و صلح در افغانستان را به ارمغان نیاورد، بلکه روز به روز بر ناامنیها و کشتار غیرنظامیان و عقبماندگی مردم افغانستان افزوده شده است. بحث خروج مسئولانه ای هم که برخی مطرح میکنند، عمدتا بخاطر حمایتهای مالی است که بدون شک با کاهش این کمکهای اقتصادی، دولت اشرفغنی تضعیف شده و عملا در مدت زمانی مشخص دچار فروپاشی خواهد شد.
۳ .دولت بایدن در تازه ترین اظهارات خود، تاریخ ۱۱ سپتامبر سال جاری را زمان جدید خروج نیروهای خود از افغانستان اعلام خواهد کرد. آیا در این شش ماه صلح به افغانستان خواهد آمد؟ آیا این تصمیم آنی و زودهنگام بوده است؟
در جواب سوال قبلی اشاره کردیم که بعد از بیست سال اشغال، صلحی در افغانستان ایجاد نشد، یقینا در زمان باقیمانده نیز صلحی بوجود نمیآید؛ چراکه هم در مذاکرات قطر، آمریکا یکجانبه با طالبان وارد معامله شد و هم در مذاکرات بینالافغانی، عملا مسیری را طراحی کرد که با آزادی ۵۰۰۰ زندانی طالب و ۴۰۰ فرمانده نظامی طالبان، عملا به تشدید حملات طالبان انجامید و به جای حمایت از دولت مرکزی افغانستان و ساختار برآمده از اجلاس بن، توافق دوحه را امضا کرد که عملا رد شدن از دولت فعلی و ساختار جمهوری اسلامی افغانستان است. درحالی که آمریکا به بهانه ایجاد دموکراسی و جمهوری و نابودی طالبان به افغانستان لشکر کشیده بود، اکنون عکس این موارد گفته شده عمل میکند.
۴ .خروج نیروهای خارجی از افغانستان قطعا خالی از پیامد و چالش نخواهد بود. مهم ترین چالش ها و پیامدهای این خروج برای افغانستان، منطقه و جهان چه خواهد بود؟
تضعیف دولت افغانستان و نظام جمهوری اسلامی و نهادهای برآمده از آن نظیر پارلمان، تضعیف نهادهای امنیتی، تغییر قانون اساسی، ایجاد جنگ داخلی به دلیل تمامیت طلبی طالبان، بیتوجهی به نظام انتخاباتی از سوی طالبان، توهم پیروزی از سوی طالبان، میدان ندادن طالبان به سایر جریانهای غیرپشتون و احتمال افزایش شکاف و درگیریهای داخلی، فعال شدن گروههای تروریستی، افزایش مداخلات برخی از بازیگران منطقهای، افزایش مهاجرتها، ناامن شدن مرزها و… .
۵ .در صورت توافق دولت افغانستان با گروه طالبان و ادغام این گروه در بدنه نظام سیاسی افغانستان که قطعا بخشی از آن متاثر از روایت طالبانی خواهد بود و خروج نیروهای خارجی از افغانستان، چه تضمینی وجود دارد که فعالیت بیشتر و مجدد گروهایی مانند القاعده در افغانستان باز نخواهد شد؟ به عبارت دیگر، تضمین ایالات متحده از این امر چه خواهد بود؟
فکر نمیکنم طالبان حاضر به مشارکت در نظام فعلی باشد و اگر مشارکت هم کند عمدتاً تاکتیکی، نمادین و زمینه سازی برای راهبرد اصلی خواهد بود. در بحث ارتباط طالبان با القاعده، باید طالبان را گونهشناسی کرد. طیفهای مختلفی در طالبان حضور دارند و عمدتاً شبکهی حقانی است که ارتباطات غیرقابل اجتنابی با القاعده دارد. سایر طیف ها نظیر شورای پیشاور، میران شاه و شورای کویته بی ارتباط با القاعده نیستند و اساسا بخشی از ارتباطات القاعده و طالبان تعریف شده بوده و امکان قطع ارتباط کامل وجود ندارد. به دلیل پیوستگی های ایدئولوژیکی، قومیتی، مذهبی و سیاسی. در مورد تضمینهای آمریکا هم باید گفت تجربه نشان داده اساسا تضمینهای این کشور، با نگاه و منافع خودش تفسیر میشود و گاه تضمینها عکس آن خواسته مورد انتظار عمل میکند و قابل اعتماد هم نیست.
۶ .به باور بسیاری از ناظران سیاسی، گرچه امکان دارد روند خروج نیروهای نظامی از افغانستان در نهایت به تسلط طالبان بر کشور منتهی شود، اما در حال حاضر ایالات متحده اهداف مهمتری(رقابت با چین، ایستادن در برابر روسیه، ایران، کره شمالی و ..) را پیش رو دارد و اولویت خود را تغییر داده است. اما چقدر این احتمالات صادق است و به واقع برای قدرتی که ۲۰ سال در مسیر مبارزه با تروریسم قدم برداشته، کنار گذاشتنِ آن به یک باره و دنبال کردن اهداف دیگر منطقی است؟ آیا ایالات متحده توان پیش بردنِ همزمانِ همه ی اهداف خود را ندارد؟
اتفاقا بحث رقابت و دشمنی با قدرتهایی نظر روسیه، چین و بویژه ایران جدی است. اگر قرار است طالبان را به هر نحوی (مشارکتی یا انحصاری و…) در ساختار قدرت افغانستان شریک سازد، نه بخاطر امنیت و صلح افغانستان، بلکه بیشتر بخاطر کنترل همزمان رقبا و مدیریت مجدد تروریسم در هر شکل آن است و بدون شک با خروج آمریکا اوضاع امنیتی وخیمتر خواهد شد و دوباره افغانستان کانون تروریسم عمدتا هدایت شده خواهد شد و این تهدیدی برای روس ها، چین و ایران خواهد شد.
۷ .در صورتِ خروج نیروهای خارجی، آیا شاهدِ جان گیری مجددِ نیروهای افراطی در افغانستان از یک سو و روی دادن حوادثی بدتر از سپتامبر در خارج از این کشور از سوی دیگر خواهیم بود؟
در سوال قبلی اشاره شد. بله مجددا افغانستان به کانون تروریسم تبدیل خواهد شد، اما نه تروریسم لجام گسیخته و علیه آمریکا. یعنی هدف آمریکا این است که از ظرفیت گروههای تروریستی علیه رقبایش بهره ببرد. دقیقا همان کاری که داعش به نیابت از آمریکا، به دنبال سرنگونی نظام سوریه و حاکم کردن داعش در شامات بود. اما اینکه حادثه بدتر از ۱۱ سپتامبر پیش بیاید، چنین امری بسیار بعید مینماید.
۸ .با فرضِ خروجِ کاملِ نیروهای نظامی خارجیِ از کشور افغانستان، آیا نبودِ نیروهای خارجی موجبِ خلائی امنیتی در این کشور خواهد شد و یا نیروهای امینتی داخلی افغان خود به تنهایی قادر به دفع تهدیدهای تحمیل شده از جانب گروه های مخل امنیت و آرامش خواهند بود؟
چون عمده هزینه ها و حقوق نیروهای امنیتی و نهادهای دولتی افغانستان، عمدتا به کمکهای آمریکا و غرب وابسته است، درصورت کاهش کمکها چه در حوزه مالی و نظامی، نهادهای امنیتی و تصمیم گیری نیز تضعیف خواهند شد. البته اگر کمکها به دولت و طالبان همزمان تداوم پیدا کند، درگیری ها نیز در افغانستان تداوم خواهد داشت. این که هدف آمریکا سلطه طالبان یا تجزیهافغانستان باشد نیز، نیاز به تامل بیشتر و گذشت زمان دارد.
۹ .بسیاری از تحلیلگران براین باورند که خروج نیروهای خارجی از افغانستان گرچه ظاهرا در راستای اهداف پاکستان است، اما در نهایت برای پاکستان و هند مفید نبوده و موجب تشدید رقابت بین این دو و رقابت های منطقه ای خواهد شد. همچنین از سوی دیگر برهم زننده ی ثبات اقتصادیِ چین آن خواهد بود. اما به واقع خروج نیروها برای چه کشوری با مزیت و بهره مندی همراه خواهد بود؟ ایران و روسیه؟و یا این روند تنها انتقالِ بارِ مسئولیتِ های آتی در افغانستان به دوشِ کشورهای همسایه و یا قدرت های دیگر جهان است؟
جواب در خود سوال نهفته است. آمریکا در مقابله با چین و قدرت روزافزون اقتصادی آن تلاش میکند تا ضمن اجاره پایگاه نظامی در یکی از کشورهای آسیای مرکزی در تاجیکستان یا ازبکستان و حتی قرقیزستان، نفوذ هندیها در افغانستان را نیز فراهم کند که منجر به تشدید دوگانه هند و پاکستان خواهد شد. بدون شک در ابتدا خروج آمریکا تبعاتی برای روسیه و ایران نیز خواهد داشت، البته باید توجه کرد که خروج مطلق و صفر آمریکاییها هنوز در هالهای از ابهام است، دقیقا نمیتوان به سیاست اعلامی آمریکا در خروج کامل اعتماد کرد. بدون شک در زمان کاهش نیروهای آمریکایی، سطح خشونتها احتمال افزایش مضاعف دارد و این مساله تبعاتی هم برای کشورهای پیرامونی خواهد داشت، منتهی رصد و مدیریت این مساله از سوی روسیه، چین و کشورهای دیگر نیز مهم خواهد بود که چه اقدام یا سیاستی را در مقابل سیاست های آمریکا اتخاذ کنند.
۱۰ .به طور کلی دید خود مردم افغانستان دررابطه با خروج نیروهای نظامی چگونه است؟ آیا آنها موفق و یا مخالف این روند هستند و ماندن نیروهای نظامی را تامین کننده ی امنیت خود می انگارند؟
نگاه مردم در شهرها، روستاها و مناطق شمال و جنوب شاید متفاوت باشد، اما قاطبه مردم آمریکا، طالبان و حتی دولت افغانستان را مقصر وضعیت فعلی میدانند. مردم با شدت نسبت به سیاستهای آمریکا بدبین هستند و این مساله در مناطقی که طالبان نفوذ دارد، بیشتر دیده می شود. در مناطق شمالی و مرکزی که مردم بیشتر قربانی حملات کور و تروریستی داعش و طالبان شدهاند، بعضا از خروج آمریکا اظهار نگرانی میکنند، در حالی که اخیرا برخی از منافع آمریکا و طالبان هم راستا شده است.
عمده مردم افغانستان، وضعیت فعلی را ناشی از سیاست های غیرصادقانه و سلطهگرانه آمریکا دانسته و گاها دولت اشرف غنی را نیز مقصر قلمداد میکنند که بجای مبارزه با طالبان، مماشات کرده و حتی برخی مناطق نیز به طالبان واگذار شده است. نکته مهم که در آمارهای جهانی نیز اشاره شده است فقر ۱۸ میلیونی افغانستان و پدیده گرسنگی است که این مساله اجازه نمیدهد تا این قشر نسبت به خیلی از موضوعات حساس باشند اما قشر تحصیلکرده و آگاه افغانستان پس از گذشت دو دهه، نسبت به سیاست های استعماری غرب آگاه شده است، منتهی رسانههایی که توسط غربیها حمایت مالی میشوند، اجازه نمیدهند این واقعیتها منعکس شود و با تحریف افکار، همچنان دنبال این هستند تا آمریکا را تطهیر کنند.
۱۲ . به طور کلی چشم انداز خروج نیروهای خارجی از افغانستان چگونه خواهد بود؟ چهره افغانستان پس از خروج به چه شکل خواهد بود؟ یا هم به طور دقیق تر سناریوهای صلح پس از ۱۱ سپتامبر چگونه خواهد بود؟
همچنانکه در مطالب بالا گفته شد، در صورت خروج نیروهای آمریکایی، احتمال تشدید شرایط امنیتی وجود دارد و همین مساله در کنار روندهای پیش رو بویژه موضوع مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان و نتایج آن مشخص خواهد کرد آیا افغانستان به سمت بحران حرکت میکند یا به سمت کاهش بحران. اما تجربه خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام در اوایل دهه هفتاد قرن بیستم، نشان میدهد که آمریکا از افغانستان خارج نمیشود، بلکه بحرانی بزرگتر و ادامه دار از خود بجا بگذارد، چه بسا که در خبرگزاریها از اعزام ۶۵۰ نیروی جدید به افغانستان به بهانه محافظت از نیروهای درحال خروج سخن راندهاند.
بنا به گفته مقامات نظامی آمریکا نظیر مارک میلی و مکنزی، حملات هوایی ما برای مبارزه با تروریسم ادامه خواهد داشت. مقامات پنتاگون مدعی اند که پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ و خروج نیروهای آمریکایی، حملات هوایی از خارج از کشور آغاز شود یا حداقل خارج از کشور برنامه ریزی شوند!” ژنرال مکنزی میگوید: “ایالات متحده باید بدنبال یافتن پایگاههای جدید باشد. پایگاه محرمانه و طبقه بندی شده در شرق افغانستان که نیروهای ویژه ایالات متحده از آن به عنوان سکوی پرشی برای عملیات علیه اهداف با ارزش بالا استفاده میکردند، اکنون در حال بسته شدن است!” این در حالی است که ژنرال سرنیک صراحتا گفته است: “این نتیجه ای نبود که امیدوار بودیم. اکنون این خطر جدی وجود دارد که دستاوردهای مبارزه با تروریسم طی ۲۰ سال گذشته و با هزینه های هنگفت بدست آمده، از دست برود، زیرا آینده افغانستان روند نامعلومی را طی می کند!”
در نهایت باید گفت که خروج آمریکا از افغانستان و معامله با طالبان برای خروج امن از این کشور، شکست مفتضحانه ای برای واشنگتن رقم زده و آمریکا تلاش میکند تا شکست خود را از طریق مذاکرات صلحی که مدیریت میکند، دستاوردی برای خود فراهم کند و نکته مهمتر علت اصلی ناکامیهای خود را به دیگران متصل کند از جمله اختلافات داخلی و قومگرایی در افغانستان، حمایت چین و روسیه از طالبان و مواردی از این قبیل.
هرچند عدهای خواستار خروج مسئولانه آمریکا از افغانستان شدهاند و بدون شک پس از خروج آمریکاییها احتمال تشدید اوضاع امنیتی وجود دارد، اما بدون تردید این خروج خفت بار آمریکا از خاک افغانستان اسلامی، آغازی بر پایان جنایتکاری آمریکا در منطقه و تسریع کننده اضمحلال این ابرقدرت پوشالین خواهد شد.
نکته آخر این که پس از خروج آمریکا، احزاب و جریانهای سیاسی افغانستان بویژه طالبان باید آگاه باشند که تاکید یکطرفه بر خواستههای خود، چیزی جز تکرار حوادث پس از خروج شوروی سابق از افغانستان نخواهد شد.