آیا کابل به اُم القرای گروه های افراطی جهان اسلام تبدیل خواهد شد؟
۲ شهریور(سنبله)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۸/۲۴
قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان به عنوان گروهی اسلام گرا که سال ها تحت نام «جهاد» در تلاش برای رسیدن به قدرت بودند، روایت پیروزمندانه ی تازه ای را برای گروه های جهادی ایجاد کرد. در حقیقت، بازگشت مجدد طالبان به قدرت و خروج شتابان نیروهای خارجی این گروه را به عنوان الگویی موفق از جهاد در بین گروه های افراطی برجسته کرد. در این میان، با تسلط طالبان بر افغانستان جامعه ی جهانی بار دیگر از تبدیل شدن افغانستان به “پایگاهی تروریستی” و احتمال تولد و بازتولید تروریست های بین المللی و صدور آنها به خاک کشورهای منطقه و فرامنطقه و بدین ترتیب از بحرانِ تقویت و رشد اسلام گرایان افراطی نگران شدند. چنانچه مقامات غربی هشدار می دهند که افغانستان در خطر تبدیل مجدد به آهن ربایی برای جذبِ ستیزه جویانِ خارجی بیشتر است. در همین رابطه، ناتو ۱۷ اگوست اعلام کرد که طالبان نباید اجازه دهد افغانستان به مکانی امن برای پرورش تروریسم تبدیل شود و هشدار داد که این سازمان پس از خروج نیز از قدرت نظامی برای حمله از راه دور به هر گروه تروریستی برخوردار است. در همین رابطه، ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو در اولین کنفرانس خبری خودپس از سقوط کابل به دست طالبان گفت: کسانی که اکنون قدرت را در دست گرفته اند، مسئولیت این را دارند که اطمینان ایجاد کنند که تروریست های بین المللی جای پای خود را در این کشور باز نخواهند کرد.
این در حالی است که پس از کشورگشایی اخیر طالبان، گروه هایی چون القاعده در یمن، هیات تحریر شام، حزب ترکستان اسلامی و یا الشباب از تصرف افغانستان توسط طالبان استقبال کرده و حتی برخی دیگر جریانات منطقه نیز به طالبان تبریک گفتند که این پرسش را ایجاد می کند با حضور طالبان در قدرت و ایجاد یک نظام اسلامی رابطه این گروه با سایر گروه های افراطی به چه شکل خواهد بود؟ چراکه این نگرانی تقویت شده است که امکان فعالیت بیشتر این گروه ها با تاکید بر کابل فراهم خواهد شد.
فتح کابل فراتر از پیروزی نظامی برای گروه های افراطی اسلامی
طالبان در نخستن روزهای حضور خود در افغانستان اطمینان دادند که این کشور حقوق زنان را محترم میشمارند و کسانی را که علیه آنها جنگیده اند را می بخشند. اما این ها همان گروهی هستند که بیش از نیم دهه یکی از شدیدترین تفاسیر جهان از فقه اسلامی را اعمال کردند. زنان را از حتی ابتدایی ترین آزادی هایشان منع کردند و مجازات وحشیانه ای برای شهروندان اعمال کردند و بر اساس گزارشات منظم سازمان ملل متحد در بیست سال گذشته مسئول قتل هزاران افغان بودند. اما نگران کننده تر این هست این همان گروهی است که به سایر گروه های افراط گرایی مانند القاعده پناه داد و اجازه داد شبکه ای از اردوگاه های آموزشی برای تروریست ها ایجاد کنند. طالبان به اسامه بن لادن اجازه رشد داد که در نهایت منجر به حملات تروریستی متعدد به خاک اروپا و امریکا از جمله حملات ۱۱ سپتامبر و بمب گذاری سال ۲۰۰۴ در قطاری در مادرید شد. اکنون نیز گزارش ها از ارتباط بین طالبان و القاعده و طیف وسیعی از گروه های تروریستی وابسته به القاعده که در افغانستان فعالیت می کنند، وجود دارد. به طوری که هیچ گاه نشانه ای از قطع رابطه با القاعده وجود نداشته است.
همچنین، گفته می شود که القاعده دست کم در ۱۵ ولایت افغانستان فعالیت دارد و حتی رهبر آن با ملا هیبت الله بیعت کرده است. بنابراین، باتوجه به رابطه نزدیک طالبان با القاعده و سایر گروه های وابسته، شکی وجود ندارد که فارغ از اینکه فتح کابل یک پیروزی نظامی مهم است، یک بُرد مهم برای تبلیغات شورشیان با ابعاد جهانی به عنوان یک گام رو به جلو برای جنبش های اسلام گرای جهانی است. در این میان حامیان القاعده وضعیت افغانستان را به عنوان فرصتی برای جشن اعلام پیروزی بر امریکا در نظر می گیرند. چیزی که حتی داعش در اوج خلافت خود به آن نرسیده بود. تصاویر تخلیه هلیکوپترهای امریکایی از سفارت امریکا بدون شک تا سال ها اینده اروپا و غرب را به خود درگیر خواهد کرد. (Schindler,2021). بنابراین، به نطر می رسد در گام اول فتح کابل توسط طالبان بیشتر از آنکه از لحاظ نظامی و سیاسی برای سایر گروه های افراطی جهان اسلام اهمیت داشته باشد از لحاظ ارزشی و ایدئولوژی و ایجاد انگیزه برای تداوم اقداماتی مشابه حائز اهمیت است.
آیا افغانستان پناهگاه امنی برای گروه افراطی خواهد بود؟
با این حال افغانستان از این پس از این زاویه نیز بررسی خواهد شد که آیا این کشور به پناهگاهی برای گروه های تروریستی تبدیل خواهد شد یا خیر؟ همانطور که آمد اکثر تحلیلگران معتقدند که گروه های فراملی مانند القاعده، دولت اسلامی و شاخه های منطقه ای آنها احتمالاً فعالیت های خود را از افغانستان تحت کنترل طالبان افزایش خواهند داد. . اما شاید بتوان گفت در این میان القاعده که همواره به طالبان نزدیک بوده و حتی زمانی نیز در حمایتِ اسامه بن لادن رهبر القاعده و پناه دادن به آن برآمد، دارای ارتباطات و اتصالات بیشتری با طالبان بوده و در آینده برای تعاملات بیشتر با آنها و مشروع سازی خود ذیل این ارتباطات تلاش خواهد کرد، چرا که هیچ کس تصور نمی کرد روزی طالبان که گروهی تروریستی محسوب می شدند با توافق نامه ای آن هم از جانب دشمن اصلی خود مشروعیتی جهانی یابند. پس اگر با این دید بنگریم، شاید این اتفاق برای دیگر گروه های ترورستی هم چندان دور از ذهن نباشد. حتی می توان گفت طالبان با نشان دادن موفقیت خود به جهانیان روزنه ی امید برای خودنمایی و قدرت گیریِ بیشتر دولت اسلامی ولایت خراسان را نیز تقویت کرد.
برخی از کارشناسان در وب سایت خبری CNBC چنین اذعا کرده اند که جامعه بین المللی به احتمال زیاد از این پس مجبور است با سه مسئله مقابله کند، زیرا تسلط طالبان دیگر در سراسر جهان طنین انداز شده است. این موارد عبارتند از: ۱-افزایش فعالیت های تروریستی، ۲-هجوم پناهندگانِ در حال فرار از خشونت و آزار و اذیت های احتمالِ آتی در افغانستان، و ۳-تشدید تنش بین هند و همسایگان آن، پاکستان و چین. اما دررابطه با اهمیت مورد اول کارشناسان هشدار دادند که افغانستان بار دیگر می تواند به “کانون” پرورش تروریسم تبدیل، و پناهگاهی برای تندروها باشد. به گفته ریچارد فونتین، مدیرعامل اندیشکده امنیت نوین آمریکا، طالبان با وجود فشارهای نظامی و دو سال مذاکره در قطر طی دو دهه گذشته “هرگز” اتحاد خود را با القاعده “قطع” نکرده اند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا نیز اشاره کرده است که حمله آمریکا به منظور برکناری طالبان و “پناهگاهی بود که آنها در اختیار القاعده قرار دادند” اما گویی این رابطه هیچ گاه قطع نشده است.
همچنین به گزارش نیویورک تایمز، طبق تفسیر برخی تحلیلگران، پیروزی طالبان احتمالاً موجب تحریک رادیکال های اسلام گرا در سراسر منطقه خواهد شد و اکنون که طالبان مجدداً به قدرت رسیده است، این نگرانی وجود دارد که افغانستان دوباره به مکانی برای رشد رادیکالیسم و تروریسم اسلام گرایانه تبدیل شود که به کمک فناوری های جدید و رسانه های اجتماعی به آنها کمک خواهد شد. با این حال، باید گفت ناظران در مورد اینکه طالبان چگونه می تواند گروه های تروریستی زیر مجموعه یا رفتار طالبان در قبال آنها را تقویت یا تضعیف کند، اختلاف نظر دارند. اما مهمترین گروه تروریستی با داعیه ی جهانی که به طالبان نیز نزدیک می باشد، القاعده است. در زیر نگاهی به مهم ترین گروه های افراطی که فعالیت شان را با پیروزی طالبان به طور جدی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، شده است.
الف)هسته ی القاعده
توافقنامه آمریکا و طالبان در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، طالبان را به ممانعت استفاده ی هر گروهی از جمله القاعده از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده یا متحدانش، متعهد می ساخت. اما پیوندهای طالبان و القاعده به دهه ۱۹۹۰ برمی گردد، زمانی که طالبان آخرین بار در قدرت بودند و به القاعده، همانطور که برای اجرایی سازی حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و سایر حملات تروریستی برنامه ریزی می کرد، پناه داده و به عبارتی پناهگاه امنی برای این گروه تروریستی فراهم کردند. این روابط، با نبرد مشترک آنها علیه نیروهای بین المللی در افغانستان و همچنین از طریق ازدواج های مصلحتی و سایر روابط شخصی بین اعضای دو گروه تقویت شده است. طبق ارزیابی گزارش آوریل ۲۰۲۱ “ناظران تحریم های سازمان ملل متحد القاعده و طالبان “همچنان در یک صف بندی هستند و هیچ نشانه ای از قطع روابط آنها وجود ندارند.” تنها بنا به گزارش ها، طالبان در فوریه ۲۰۲۱ دستوراتی صادر کرده است که اعضایش را از پناه دادن به جنگجویان خارجی منع می کند، اما در غیر این صورت به نظر نمی رسد که دیگر اقدامات ملموسی در این زمینه انجام داده باشد که احتمالاً باعث قطع روابط با القاعده شود. هواداران و حامیان القاعده تصرف و تسخیر افغانستان توسط طالبان را جشن گرفته اند و گفته می شود که طالبان نیز زندانیانی، از جمله اعضای القاعده را آزاد کرده اند.
ب) القاعده در شبه قاره هند
الظواهری در سپتامبر ۲۰۱۴ از ایجاد یک شاخه ی وابسته رسمی و جداگانه به القاعده در جنوب آسیا، یعنی القاعده در شبه قاره هند (AQIS) خبر داد که این شاخه در سال ۲۰۱۶ به عنوان سازمان تررویستی خارجی مشخص و شناخته شد. به دلیل قرابت جغرافیایی نسبی القاعده شبه قاره هند و هسته القاعده، تمایز بین این دو تا حدی مشکل است، اما برخی تمایزهای کلیدی وجود دارد. اساساً، القاعده در شبه قاره ی هند نشان دهنده تلاش هسته ی القاعده در جهتِ ایجاد حضوری پایدار و با دوام تر در منطقه ازطریق تقویت ارتباط با بازیگران محلی است که تا حدی با انتقال برخی از رهبران القاعده به سوریه انجام شد. عاصم عمر، رهبر سابق القاعده درشبه قاره هند، کسی که در زمان عملیات مشترک ایالات متحده و افغانستان در افغانستان در سپتامبر ۲۰۱۹ کشته شد و توسط نیروهای طالبان پناه داده شده بود، یک تبعه ی هندی با ریشه هایی عمیق در پاکستان بود؛ اما رهبران اصلی القاعده عمدتاً عرب هستند.
به هرروی گزارش شده است که القاعده در شبه قاره هند با استقرار جنگجویانی در میان طالبان، حضور خود را در افغانستان تقویت کرده است. بر اساس گزارش وزارت دفاع ایالات متحده در آوریل ۲۰۲۱، القاعده در شبه قاره هند نیروهای آمریکایی را در افغانستان تهدید کرد که این امر بازتاب همکاری این گروه با طالبان می باشد اما احتمالاً فاقد ابزاری برای انجام حملات در خارج از منطقه هستند.
ج) دولت اسلامی ولایت خراسان
این گروه که می توان آن را یکی از موفق ترین شاخه های وابسته به داعش نامید، توسط حملات ارتش آمریکا و افغانستان و جداگانه طالبان؛ در اواخر سال ۲۰۱۹ از پایگاه اصلی خود در شرق افغانستان “تقریبا ریشه کن شد”. طبق گزارش های ناظران تحریم های سازمان ملل، این تلفات سرزمینی، گروه دولت اسلامی ولایت خراسان را به در پیش گرفتن سیاست”عدم تمرکز” وادار ساخت؛ چنانچه طبق ارزیابی ها، این گروه حدود ۲۰۰۰ جنگنجو دارد که عمدتاً در شرق و همچنین در شمال افغانستان حضور دارند. گرچه تعدادی از رهبران دولت اسلامی ولایت خراسان از سال ۲۰۱۶ بر اثر حملات ایالات متحده کشته و یا توسط نیروهای افغان دستگیر شدند، اما مقامات آمریکایی از پابرجا بودنِ تهدید این گروه و مقاومتِ عملیاتیِ پایدار آن تاکید دارند که نشانه های آن را عمدتاً بر اقلیت شیعه افغانستان از جمله در بمب گذاری ماه مه ۲۰۲۱ در مدرسه دخترانه سید الشهدا می توان دید.
به هرروی بین دولت اسلامی ولایت خراسان و طالبان گاهاً بر سر کنترل قلمرو و یا اختلافات سیاسی و غیره، اختلافات و تفاوت هایی هست. در هر صورت برخی گمانه زنی ها مبنی برآن وجود دارد که اگر رهبران طالبان با شروع حکمرانی خود در مورد برخی مسائل سازش کنند، امکان آن وجود دارد که تندروهای طالبان به سمت دولت اسلامی ولایت خراسان سوق یابند(CRS,2021).
هند و امریکا نگرانتر از سایر کشورها در مورد آینده افراطیت در افغانستان
در این میان دلهره کشورهایی چون هند بیشتر است. چراکه به نظر می رسد گروه های تروریستی ضد هند مانند لشکر طیبه، جیش محمد از این کشور به عنوان پایگاهی برای شروع حملات در کشمیر یا دیگر مناطق هند مانند آنچه در دهه۱۹۹۰ اتفاق افتاد، استفاده کنند. از طرف دیگر، در حالی که طالبان پاکستانی که قدرت خود را از دست داده اند می توانند دوباره جان بگیرند و حملات خود را علیه پاکستان آغاز کنند. اما آنچه مهم است این مسئله می باشد که همه این ها پیامدهای زیادی برای آینده جهاد در جنوب آسیا و فراتر از آن خواهد داشت.
در حقیقت، همانطور که گفته شد گروهی مثل القاعده از تجدید حیات طالبان در افغانستان سود خواهد برد. این کشور زادگاه القاعده و بسیاری از شاخه های آن بود. در حال حاضر نیز رهبری اصلی گروه و شاخه آسیای جنوب در این کشور فعال هستند و تایید شده است که در کنار طالبان علیه ایالات متحده می جنگند. اگرچه گفته می شود که تعداد جنگجویان القاعده در افغانستان کمتر از ۶۰۰ تن است اما نفوذ قابل توجهی در افغانستان دارند. بنابراین، فعالیت این گروه و روابط پایدار بین دو طرف پیامدهای نگران کننده ای را برای امنیت منطقه خواهد داشت. چنانکه القاعده شبه قاره هند پیش از این، خروج امریکا را یک پیروزی و نام مجله خود را از صدای جهاد افغانستان به «نوای غزوت الهند» صدای فتح هند تغییر داد. از طرف دیگر، سایر گروه های وابسته به القاعده مانند جماعت مجاهد بنگلادش هنوز در هند و بنگلادش فعال هستند. بنابراین، خطر حمایت القاعده از وابستگان منطقه ای در جنوب اسیا قابل توجه و رو به افزایش است. چنانکه مقامات بنگلادش خاطرنشان کرده اند که سه نفر از اعضای انصارالله برای حمایت از طالبان به افغانستان سفر کرده اند. که این امر به طور بالقوه علاقه دوباره به عملیات جهادی را ایجاد کرده است.
در این میان، در حالی که بیشتر تلاش های بین المللی در جنوب آسیا بر افغانستان، هند و آسیا متمرکز است برخی از کشورهای کوچک آسیای جنوبی مانند، سریلانکا، مالدیو و میانمار نیز هدف القاعده هستند. چنانکه این گروه با قتل روزنامه نگار مالدیوی در سال ۲۰۱۹ نیز ارتباط داشت همچنین القاعده در مورد رفتار روهنگیایی ها در میانمار نیز هشدار انتقام داده است. که منجر به ناامن شدن هند و منطقه جنوب آسیا به طور کلی خواهد شد.
امریکا نیز با چالش های بیشتری برای مهار تروریسم رو به رو خواهد شد. چرا که بدون حضور هزاران سرباز ایالات متحده دیگر از قابلیت اطلاعاتی برای پیگیری فعالیت های تروریستی در مرز پاکستان برخوردار نخواهد بود. علاوه بر آن، حملات هوایی در آینده به اهداف افغانستان یک چالش لجستیکی پرهزینه خواهد بود و مطمئناً شانس واشنگتن برای متقاعد ساختن طالبان به جدا شدن از القاعده را تضعیف می کند به استثنای هند، شرکای بالقوه امریکا در این منطقه دردرساز هستند. چنانکه پاکستان دهه ها است که از طالبان و شبکه حقانی حمایت می کند، روسیه هیچ علاقه ای به کمک آمریکا ندارد، ایران تحت تحریم شدید قرار دارد و چین و امریکا در روابط سطح پایینی قرار دارند. بنابراین، تهدید تروریستی برای ایالات متحده قابل محتمل خواهد بود. همچنین احتمال اینکه القاعده به زودی پایگاه خود را در خانه سابق خود بازسازی کند و حملات تروریستی به غرب را از سر بگیرد مجدد به یک نگرانی برجسته امنیت ملی ایالات متحده تبدیل شده است. چراکه فراموش نکنیم جنگ امریکا در افغانستان در واکنش به حمله ۱۱ سپتامبر القاعده به این کشور آغاز شد(TANEJA AND SIYECH,2020).
دوراهی طالبان در آینده: حمایت از گروه های افراطی یا تلاش برای بقا
با این حال، علی رغم پیش فرض ها و احتمالاتی مبنی بر تبدیل افغانستان به مأمن تروریست ها و یا مغناطیسی برای جذب و پرورش گروه های افراط گرا و تروریستی، از دیگر سو باید اشاره کرد که همه ی این موارد گمانه زنی بوده و حتی امکان دارد طالبان با اعمال تغییراتی در رویه ی سیاست گذاری و تصمیم گیری های خود، به رویکرد جدیدی دست یافته باشند که می تواند بقای آنها را تضمین کند. به عبارتی شاید نرمشی مختصر در مواضع آتی طالبان بتواند حیات آنها زیر سایه ی حمایت کشورهای منطقه و فرامنطقه تضمین و گروه های تروریستی دیگر را در جریانی مخالف با خود قرار دهد. بدین ترتیب باید گفت میزان میزبانیِ نهایی طالبان از تروریست های بین المللی هنوز آشکار و مشخص نیست. به نظر می رسد آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده مطمئن است که این تهدید بیش از حد غلو شده و پرطمطراق نشان داده شده است و در نهایت محاسبات استراتژیک طالبان را از این کار باز می دارد. چراکه به گفته ی وی: طالبان از این امر آگاهند آخرین باری که به گروه های تروریستی که به ایالات متحده حمله کردند، پناه دادند چه اتفاقی افتاد. این دیگر منافع شخصی آنها نیست که اجازه تکرار آن را بدهند.
در همین راستا برخی مفسران و تحلیلگران براین باورند که تمایل طالبان برای به رسمیت شناختن و حمایت مالی بین المللی، همراه با این چشم انداز که هرگونه فعالیت تروریستی باعث واکنش نظامی غرب خواهد شد، ممکن است موجب شود که این گروه حداقل برای ممانعت از بدتر شدن اوضاع، فعالیت های القاعده را تحت پوشش و حمایت قرار نداده و از آن عبور کند. چنانچه سر جان ساورز، رئیس سابق سازمان اطلاعات ام آی سیکس(MI6) انگلستان اذعان کرد که: “من نمی بینم که در آینده طالبان برای قطع رابطه و تعطیل کردن روابط خود با القاعده و یا دیگر گروه ها در قلمرو خود اقدام موثر و قوی صورت دهد؛ لیکن در عین حال نیز تصور نمی کنم طالبان دیگر تمایلی داشته باشد افغانستان جایی باشد که تروریسم بین المللی از آنجا برنامه ریزی یا هدایت شود، زیرا آنها در ۲۰ سال گذشته هزینه آن را پرداخته اند.” وی افزود “قصد طالبان تمرکز بر تحکیم موقعیت خود در کشور است.
آنها همچنین روابط مهمی با چین و روسیه و ایران دارند که باید در مسیر درست خود پیش برند. همگی این مواردی پیچیده هستند و اگر افغانستان به پایگاه تروریسم بین المللی تبدیل شوند، به هیچ کس کمک نمی شود.” به هر حال ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، پیشتر در یک کنفرانس خبری در کابل اعلام کرد که این جنبش اسلام گرا به “جامعه بین المللی و به ویژه ایالات متحده و کشورهای همسایه اطمینان می دهد که از افغانستان علیه آنها استفاده نخواهد شد”. اما باید گفت تنها دولت های غربی نگران جوانه زدن افراط گرایی تحت حکومت طالبان نیستند. بلکه به طور مثال هند نیز نگران آن است که افغانستان در خطر تبدیل شدن به پناهگاه گروه های افراطی پاکستانی از جمله جیش محمد و لشکر طیبه باشد، گروه هایی که حملات ویرانگر بمبئی در سال ۲۰۰۸ را انجام دادند. چنانچه یکی از مقامات ارشد دولت هند گفت: “نگرانی عمده فقط به هند بر نمی گردد، بلکه کل منطقه را در بر می گیرد. سرریز شدن آنها می تواند در هر جهتی پیش رود”(England et al. 2021).
بنابراین، این مسئله را نباید فراموش کنیم که طالبان قصد دارد یک نظام اسلامی در جغرافیای افغانستان ایجاد کند و به نظر می رسد هیچ تمایلی به لشکرگشی فراتر از افغانستان ندارد. این در حالی است که گروهی مانند القاعده نه هویت ملی دارد و نه مرزها را به رسمیت می شناسد. در واقع القاعده یک جنبش بدون مرزبندی است که شاخه های زیادی در سطح جهان دارد و به دنبال گسترش ایدئولوژی خود در هر مکانی به وسیله خشونت است. همچنین شاید این گروه به طالبان کمک زیادی در پیروزی کرده باشد اما القاعده از نبود یک رهبر کاریزماتیک قوی و کادری مجرب برای سازماندهی دوباره رنج می برد. حتی مشخص نیست که ایا ایمن الظواهری رهبر فعلی القاعده زنده است یا خیر. مهم تر از همه بعید است که طالبان اجازه دهنده القاعده بالافاصله پایگاه های جدیدی در کشور ایجاد کند. چرا که هدف اصلی آنها تقویت جایگاه خود در افغانستان و کسب مشروعیت بین المللی است. امری که حمایت از القاعده ممکن است به آن ضربه بزند. از طرف دیگر، هرچند طالبان پیروز شده اند اما باید توجه داشت که در بین این گروه نیز اختلافاتی وجود دارد و از نظر سیاسی یکپارچه نیستند. بلکه شامل جناح های مختلف می شود. همیشه این خطر وجود دارد که برخی از عناصر طالبان با القاعده و دیگر گروه های رادیکال در پاکستان پیوند داشته باشند و برخی مخالف باشند. به طور مثال، در اواخر دهه ۱۹۹۰ اکثریت شورای مشورتی طالبان(نهاد اجرایی آن) در واکنش به فشارهای بین المللی به اخراج القاعده و اسامه بن لادن از افغانستان رای دادند اما رهبر جنبش، ملاعمر تصمیم گرفت که بن لادن بماند.
با این حال، طالبان افغانستان علناً از تروریسم و جهادگرایی بین المللی چشم پوشی کرده و به مسکو و پکن اطمینان خاصی داده اند که از چچن و دیگر شورشیان اسلامگرا علیه روسیه، شورشیان اویغور علیه چین و جنبش اسلامی ازبکستان و دیگر نیروهای جهادی آسیای مرکزی حمایت نخواهند کرد؛ اما باید دید این وعده های طالبان و یا سخنان افرادی چون ذبیح الله مجاهد تا چه حد عملی و قابل تحقق است.
منابع
– CRS, (2021), “Terrorist Groups in Afghanistan”, Congressional Research Service (CRS). In Focus 10604 · VERSION 13 ·, https://fas.org/sgp/crs/row/IF10604.pdf.
– England, Andrew ; Warrell, Helen ; Manson, Katrina and Kazmin, Amy, (2021), “Taliban victory sparks concerns al-Qaeda could regroup”, https://www.ft.com/content/03cc24ca-dc69-4bd6-8f2d-7509b0f6b6f1.
-Schindler, Hans-Jakob, (2021), “ Taliban takeover could lead to renewed terror attacks in Europe View”, https://www.euronews.com/2021/08/19/taliban-takeover-could-lead-to-renewed-terror-attacks-in-europe-view.
-TANEJA, KABIR , SIYECH, MOHAMMED SINAN, (2021), “TERRORISM IN SOUTH ASIA AFTER THE FALL OF AFGHANISTAN”, https://warontherocks.com/2021/08/terrorism-in-south-asia-after-the-fall-of-afghanistan/.