مرکز ویلسون و بخش افغانستان(۹)
۳۰ آبان(عقرب)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۱۱/۲۱
مرکز ویلسون که توسط کنگره در سال ۱۹۸۶ به یاد وودرو ویلسون تاسیس شد یک اندیشکده غیرحزبی است که آنطور که خود اندیشکده عنوان می کند، کلید ایالات متحده برای رسیدگی به مسائل جهانی از طریق تحقیقات مستقل و گفتگوی آزاد برای به اشتراک گذاری ایده هایی است که قابلیت عملی شدن را برای سیاست گذاری در جامعه دارد. به گفته این مرکز در بخش معرفی خود، اندیشکده ویلسون تفکری جدید و تخصصی عمیق را در برابر مهم ترین چالش های سیاستی که جهان با آن رو به روست را ایجاد می کند. این اندیشکده همچنین به دعوت دانشمندان اقدام می کند تا از طریق یک گفتگوی جهانی طرح هایی را خلق کنند که کنگره، دولت و جامعه سیاسی بین المللی از آن استفاده کنند. مرکز ویسلون در سال ۲۰۱۹ به عنوان اندیشکده شماره یک مطالعات منطقه ای در جهان معرفی شد. این اندیشکده همچنین دارای یک فصلنامه به نام «فصلنامه ویلسون» است که به صورت دیجیتالی انتشار پیدا می کند. این اندیشکده همچنین جوایزی را به افرادی که در راستای فعالیت هایی همچون ادغام سیاست، سیاستگذاری و منافع مشترک انجام دهند، درنظر گرفته است.
همچنین، مرکز ویلسون در راستای اهداف خود برنامه های مختلفی را در دستور کار خود قرار داده است. این برنامه ها شامل برنامه آفریقا که در سال ۱۹۹۹ تاسیس شد، برنامه آسیا که به مسائلی مانند سیاست و فرهنگ در آسیا که افغانستان را نیز شامل می شود،می پردازد، برنامه برزیل که در سال ۲۰۰۴ ایجاد شد و برنامه کانادا که در سال ۲۰۰۱ ایجاد و به روابط بین کانادا و ایالات متحده و نقش کانادا در ذوب یخ های قطبی می پردازد، پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد، برنامه تغییرات محیطی و امنیتی، برنامه تاریخ و سیاست های عمومی، موسسه کسینجر، موسسه مکزیک و برنامه خاورمیانه، برنامه آسیا، ابتکار زنان خاورمیانه و برنامه های دیگری است.
علاوه بر این، موضوعات مورد مطالعه این مرکز شامل، پناهندگی و آوارگی اجباری، رقابت قدرت های بزرگ، جنگ سرد، اقتصاد و جهانی شدن، مسائل غذا و کشاورزی، مهاجرت، مطالعات شهری، حل تعارضات و ایجاد صلح، آموزش، حکومت جهانی، سیاست خارجی ایالات متحده، امنیت و دفاع، زنان و جنسیت و موارد دیگری است که نشان دهنده همه شمول بودن حوزه مطالعاتی این اندیشکده است. حوزه های مورد مطالعه این اندیکشده نیز تمامی مناطق جهان مانند آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و شمال آفریقا، شمال آمریکا، اروپا و ارواسیا، قطب شمال و جنوب و آسیا است.
مرکز ویلسون و نگاه به افغانستان
همانطور که آمد آسیا و برنامه آسیا و منطقه جنوب آسیا مرکز ویلسون از حوزه های مطالعاتی این اندیشکده است که شامل افغانستان نیز می شود که از سپتامبر ۲۰۲۲ ریاست جنوب آسیا را مایکل کوگلمن که از متخصصین حوزه افغانستان است، برعهده گرفته است. درواقع، او به عنوان مدیر موسسه تازه تاسیس جنوب آسیا در مرکز ویلسون است که ماموریت این موسسه تولید تحقیقات تاثیرگذار و ایجاد بستری برجسته برای بهترین رهبری فکری در جنوب آسیا است.
او معاون برنامه آسیا و دستیار ارشد آسیای جنوبی در مرکز ویلسون بود و همچنین متخصص برجسته در زمینه افغانستان، هند و پاکستان و روابط آنها با ایالات متحده است. او در نشریه های معتبری همچون نیویورک تایمز، فارین پالیسی، فارین افرز و دیگر نشریات نوشته است که موضوعاتی مانند سیاست ایالات متحده در افغانستان، تروریسم، آب، انرژی و امنیت غذایی در منطقه را پوشش می دهد.
این اندیشکده که برای سال ۲۰۲۲ برای مناطق چشم اندازی ترسیم کرده بود، در افق سال ۲۰۲۲ خود در بخش آسیا در مورد افغانستان نوشته است« طالبان برای تحکیم قدرت در سال ۲۰۲۲ با چالش های بزرگی روبرو خواهد شد. آنها برای کاهش یک بحران انسانی فاجعه بار که احتمالاً صدها هزارنفر را می کشد، مبارزه خواهند کرد و با تهدید تروریسم در حال تشدید از سوی دولت اسلامی خراسان مقابله خواهند کرد. اگر طالبان نتوانند مشروعیت داخلی را به دست آورند، یک مقاومت مسلحانه جدید و جنگ داخلی ممکن است، رخ دهد. همسایگان افغانستان، که شامل رقبای اصلی ایالات متحده ایران، روسیه و چین و شریک استراتژیک هند و بازیگران کلیدی مانند پاکستان می شوند، تحت تاثیر افزایش جریان پناهجویان، تجارت مواد مخدر، تروریسم فرامرزی و دیگر اثرات سرریز بی ثباتی افغانستان قرار خواهند گرفت. تصمیمات دشواری در مورد چگونگی تعامل با دولت طالبان-تا جایی که بقای خود ادامه می دهد- مورد نیاز است. همانطور که بازیگران منطقه به دنبال منافع خود در افغانستان هستند، نتایج می تواند نه به همکاری بلکه به رقابت بین هند و پاکستان و ایجاد یک درگیری بالقوه نیابتی همراه باشد». در نهایت، مرکز ویسلون در قسمت افغانستان به فعالیت هایی همچون تجزیه و تحلیل و انتشار یادداشت و برگزاری نشست های مختلف می پردازد.
این اندیشکده همچنین در یکی از آخرین یادداشت های خود در بخش افغانستان به نقش ایالات متحده بعداز افغانستان می پردازند. این نوشته توسط ارل آنتونی وین نوشته شده که سابقه کار زیادی را در افغانستان داشته است.
افغانستان: ایالات متحده باید در افغانستان درگیر بماند
یک سال پس از سقوط کابل و خروج نیروهای آمریکایی، ایالات متحده همچنان سیاست و دستور کار مهمی در رابطه با افغانستان دارد اما در کشوری که از مشکلات جدی رنج می برد، اهرم فشار کمتری در اختیار دارد. میلیون ها نفر در افغانستان با اثرات وخیم یک بحران انسانی و اقتصادی ویرانگر رو به رو هستند. این در حالی است که دولت طالبان بر روی ایجاد نسخه امارت اسلامی خود و تحکیم کنترل متمرکز شده است. رژیم جدید اولویت کمی برای شامل کردن افغان هایی به جز طالبان یا مسائل دیگری مانند حقوق بشر زنان، دختران، یا دیگرانی که با آنها وجه مشترک ندارند، قائل هستند. همچنین طالبان به نگرانی های مطرح شده از سوی ایالات متحده و دیگر کشورها در جامعه بین المللی اولویت نمی دهد. شواهد روشنی وجود دارد مبنی بر اینکه طالبان پناهگاهی برای دوستان تروریستی القاعده فراهم می کنند و همچنین نشانه هایی وجود دارد که آنها به گروه های اسلامی رادیکال از منطقه نیز پناه می دهند. ایالات متحده همچنین هنوز به وعده های محافظت و پناهندگی به بسیاری از افغان هایی که از نزدیک با ایالات متحده همکاری می کردند، عمل نکرده است. تعداد بسیار زیادی از این همکاران افغان هنوز در افغانستان یا کشورهای دیگر به دنبال آمدن به ایالات متحده هستند. در این میان، ایالات متحده در عین تلاش برای حفظ وحدت با سایر شرکای بین المللی باید به این مسائل تا حد امکان به صورت مؤثر و سریع رسیدگی کند. در این بین، رفتار ضعیف طالبان به حفظ وحدت بین المللی کمک خواهد کرد. هنوز هیچ کشوری به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت نشناخته است. همچنین، ضروری است در نظر داشته باشیم که ایالات متحده با یک استراتژی خروج وحشتناک منافع خود و افغانستان را تضعیف کرد.(یک توافق نامناسب در سال ۲۰۲۰ با طالبان و به دنبال آن یک برنامه عمیقاً ناقص برای حرکت به سمت صلح و عقب نشینی و سپس اشتباهات غم انگیز در جریان خروج).
بنابراین، اگرچه ایالات متحده نمی تواند اشتباهات قبلی را دوباره انجام دهد اما می تواند مسئولیت اخلاقی پایدار خود در قبال منافع امنیتی اش را که از پناه دادن دوباره افغانستان به تروریست ها جلوگیری می کند، بپذیرد و به آن عمل کند. برخی (کشورها) دوست دارند فراموش کنند و روی برگردانند اما ایالات متحده هنوز راه مهم و دشواری برای انجام مسئولیت های خود در قبال مردم افغانستان دارد. رویکرد ایالات متحده باید متواضع باشد نه متکبرانه و صبور باشد و در عین حال آماده عمل در زمان هایی که فرصتی برای دستیابی به دستاوردهای مردم یا مقابله با تهدیدات جدی امنیتی ایجاد شده، باشد. همچنین، ایالات متحده باید برای انجام گام های عملی برای کمک به اقتصاد افغانستان و برای حفظ بهتر مشاغل شهروندان افغان حضور داشته باشد. باید به مشارکت در رساندن کمک های بیشتر به افغان ها و احیای احترام به حقوق زنان و دختران ادامه دهد. با این حال ایالات متحده نباید برای پیشرفت در زمانی که طالبان چیزی را واگذار نمی کند، امتیاز بدهد. این در حالی است که به نظر می رسد رهبران طالبان از رفتار ایالات متحده در چندین سال گذشته آموخته اند که می توانند آنچه را که ایالات متحده می خواهد، نادیده بگیرند و در عین حال ایالات متحده در نهایت آنچه را که(طالبان) می خواهند به آنها بدهد. ایالات متحده باید به برنامه های کمک بشردوستانه ستودنی خود ادامه دهد و با سازمان های بین المللی، سازمان های غیردولتی و سایر کمک کنندگان همکاری نزدیک داشته باشد تا کمک ها به طور مؤثر و ایمن ارائه شود، بدون اینکه به دست دولت طالبان یا بازیگران فاسد برسد. ایالات متحده تنها با یک دیپلماسی فعال که ائتلاف های قوی با شرکای بین المللی را حفظ کرده و ایجاد می کند، می تواند امیدوار باشد که به طور موثر پیشرفت کند. این کار ائتلافی باید فراتر از شرکای مشترکی باشد که ایالات متحده با آنها هدف اولویتی مانند حقوق بشر و دموکراسی، دارند بلکه برای حفظ وحدت هرچه بیشتر باید با کشورهایی مانند چین و روسیه و با همسایگان افغانستان ازجمله پاکستان و ایران دارد، نزدیک شود. همسایگان افغانستان نقش بسیار مهمی دارند. زیرا منافع آشکاری در افغانستان باثبات دارند. در افغانستانی که برای افراط گرایی پناهگاه نباشد یا افراط گرایی را صادر نکند و در افغانستانی که می توانند با آن روابط خوب همجواری داشته باشند. به سختی می توان طالبان را وادار کرد تا با اقداماتی را که ایالات متحده و شرکای آن می خواهند انجام دهد، خواه این اقدامات شامل احترام به حقوق زنان و دختران باشد، یا حمایت از مدیریت شفاف جریان کمک های مالی، یا اقدام مسئولانه در برابر گروه های تروریستی که طالبان با آنها روابط قوی مانند القاعده دارند، همکاری کنند.
طالبان حفظ وحدت و ایجاد امارت اسلامی خود را در اولویت قرار داده اند. آنها تلاش می کنند آنچه را که به عنوان یک پیروزی تاریخی می دانند، تحکیم و ثبیت کنند.درواقع، آنچه جامعه بین المللی به دنبال آن هستند برای طالبان در درجه دوم اهمیت قرار دارد. هرگونه موفقیت ایالات متحده در این تلاش احتمالاً آهسته خواهد بود. این موفقیت مستلزم توانمندسازی دیگران برای ایجاد ائتلاف بین المللی در راستای رهبری برخی مسائل است. به عنوان مثال، داشتن یک مقام بلندپایه برای ماموریت سازمان ملل متحد در افغانستان می تواند بسیار ارزشمند باشد که در بسیاری از مسائل در گفت و گو با طالبان پیش قدم شود. ایالات متحده باید در صورت پیشرفت امکان بازدید مقامات آمریکایی از کابل و قندهار و در نهایت حضور در افغانستان را به غیراز سفارت ایالات متحده در این کشور برای مدیریت مسائلی مانند خروج افغان های مورد تایید را داشته باشد.
درنهایت، ایالات متحده همچنین باید درها را برای گفتگو با افغان هایی به جز طالبان باز نگه دارد. زیرا آنها با ایده ها و سازمان های جدیدی که دارند، جایگزین های مناسبی برای طالبان هستند. این حیاتی شمرده می شود که ایالات متحده همچنان به ایفای نقش پیشرو در تاثیرگذاری بر اقدامات بین المللی و ارائه کمک برای مردم افغانستان ادامه دهد. هرچند این کار نیازمند صبر و تعامل طولانی مدت برای بهبود وضعیتی است که ایالات متحده در افغانستان به جا گذاشته است. این تعامل با آنچه که ایالات متحده از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ دنبال می کرد بسیار متفاوت دارد که برای حفظ ارزش ها و منافع ایالات متحده حیاتی تلقی می شود.