نقش آفرینی های مصر در افغانستان؛ ملغمه ای از تعاملات مذهبی و توافقات فرهنگی(۲)
۸ شهریور (سنبله) ۱۴۰۲ – ۳۰/ ۸/ ۲۰۲۳
(قسمت دوم)
کشور مصر و افغانستان از روابط دیرینه و کهنی برخوردار بوده که این تعاملات دوستانه پیشینه ای بیش از نود سال مناسباتی همسو با منافعی مشترک را به دوش می کشد. چنانچه در کتابِ «سفیران افغانستان در مصر» به قلم فضل الرحمن فاضل چنین نگاشته شده است که: «معاهدۀ مودت و دوستی که میان افغانستان و مصر به تاریخ نهم جوزای ۱۳۰۷ هجری خورشیدی برابر با ۳۰ ماه می ۱۹۲۸ میلادی در قاهره میان سردار علی احمد خان والی کابل و واصف بطرس غالی باشا وزیر امورخارجۀ مصر به امضا رسیده، در مادهء دوم آن معاهده آمده است که هر یک از طرفین بر طبق مبادی قانون بین المللی در تأسیس علاقات سیاسی دو حکومت موافقت نموده، چنین اتفاق کردند که نمایندگان و مستخدمین سیاسی هریک از طرفین در مملکت دیگری مطابق مقررات، عمومی و اصول قانونی بین المللی بر اساس تبادل و توافق عمل نمایند.»
اما جدای از مناسبات دیپلماتیک و رسمی آنگونه که در وب سایت سرویس اطلاعات دولتی مصر آمده است، می توان گفت پیوندهای تاریخی کهن بین دو کشور به زمان فراعنه باز می گردد؛ جایی که مقبره پادشاه توت عنخ آمون، که در قرن چهاردهم قبل از میلاد بر مصر حکومت می کرد، حاوی جواهرات فراوان و تزئین شده با سنگ های لاجورد بود؛ سنگ هایی که از ولایت «بدخشان» در شمال شرقی افغانستان سرچشمه می گرفت.
لاجورد سنگی نیمه قیمتی است که به عنوان یک ماده گرانبها در مناطقی مانند مصر و سومر استفاده می شود. در زبان مصری باستان، لاجورد «شبد/shbd» نامیده می شد که به معنای بهشت یا سنگ آبی بود. اما در باورهای مذهبی مصر باستان، لاجورد به معنای رستاخیز یا حیاتی دوباره بوده و اغلب در طلسم ها تعبیه شده است.
با این حال، هیچ منبع معدنی از این سنگ زیبا در مصر وجود نداشته و با توجه به تجزیه و تحلیل ترکیبات شیمیایی و برخی تحقیقات در مورد ذخایر معدنی، می توان گفت منشا لاجورد کشف شده در مصر، به بدخشان افغانستان باز می گردد و این نشان از تجارت دیرین بین دو کشور دارد. قدیمی ترین لاجورد در پایان هزاره چهارم قبل از میلاد در مصر یافت شد. بنابراین می توان گفت، حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد، تجارت لاجورد به دوردست های دجله و فرات و مصر رسیده بود. (HUANG, 2018: 391)
اما از دیگر سو نیز به طور کلی می توان گفت نام این دو کشور با نام چهره ای شاخص چون سید جمالدین اسدآبادی/افغانی، نظریه پرداز اندیشه اتحاد اسلام و مبارز ضد استعمار پیوند خورده است. بدین ترتیب باید اشاره کرد که روابط تاریخی و فرهنگی افغانستان و مصر نیز ریشه های عمیق و دیرینی در تاریخ دارد. تعاملاتی که نماد و نمودِ بارز آن را می توان در فعالیت های طولانی مدت نهاد آموزشی الازهر مصر در افغانستان و روابط فرهنگی مشاهده کرد.
همچنین در وب سایت سرویس اطلاعات دولتی مصر چنین اشاره شده یکی از موقعیت هایی که در تاریخ مناسبات دو کشور ثبت گردیده است این جریان می باشد که پس از ۵ ژوئن ۱۹۶۷ که به یوم النکسه یا روز شکست (جنگ شش روزۀ مصر و متحدان عربش با اسرائیل) معروف است، بسیاری از افغان ها به سفارت مصر در کابل افغانستان هجوم آورده و خواستند که فورا داوطلب شوند تا در کنار سربازان مصری در این جبهه بجنگند. وقتی نتوانستند در این جنگ حضور یابند، مردان پول، و زنان برای حمایت از تلاش های جنگی مصر، جواهرات خود را اهدا کردند.
به هرروی باید گفت روابط این دو کشور در درازنای تاریخ -از امضای معاهده مودت در زمان امان الله خان تا تعلیق مناسبات پس از تجاوز شوروی و متعاقبا برقراری روابط پس از پیروزی مجاهدین تا بازگشت مجدد طالبان در اوت ۲۰۲۱- فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته و در عرصه های مختلف تجلی یافته؛ اما در حال حاضر قاهره نیز همچون جامعه بین الملل رویکردی از انتظار تا تعیین شرایط قطعی و قانونی در افغانستان را پیش گرفته است.
در قسمت نخست از این تحلیل، به بررسی تعاملاتِ اولیه و دیرینۀ مصر و افغانستان به ویژه برقراری روابط دیپلماتیک و رسمیِ فی مابین از زمان سفر امان الله شاه به مصر و انعقاد معاهده مودت میان دو کشور و تعاملاتِ دوستانۀ متعاقب تا سردی مناسبات با کودتای کمونیستی ۱۹۷۸ پرداخته شد. در ادامه همچنین به مناسبات دوستانۀ افغانستان و مصر در دوران ریاست جمهوری حامد کرزی و اشرف غنی و نقش برجستۀ نهاد آموزشی تعلیمی الازهر اشاره شد. اما در ادامه مطلب حاضر به چرخش احتمالی مناسبات مصر با افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان و رویکردی ترجیحی از تعاملاتِ نرم و تدریجی با این حکام تازه به قدرت رسیدۀ اسلام گرا خواهیم پرداخت.
بازگشت طالبان و سودای قدرت نمایی و قلمروسازیِ اخوان المسلمین مصر؟!
به گفتۀ برخی ناظران سیاسی پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت(۲۰۲۱)، بیانیه “انجمن اصلاح افغان” (جمعیتی که از میان چندین اتحادیه و سازمان اسلامی می تواند نماینده اخوانی های نسل دومی باشد. چنانچه در ژوئن ۲۰۰۲، ۳۰ شخصیت افغان متعلق به اخوان المسلمین تأسیس یک نهاد سیاسی به نمایندگی از اخوان المسلمین در افغانستان را تحت نام “انجمن افغانستان برای اصلاحات و توسعه اجتماعی” اعلام کردند)، در ۱۷ اوت ۲۰۲۱، “رفتار خوب و اسلامیِ جنبش طالبان” را ستوده، اضهار امیدواری کرد که این روند در آینده نیز ادامه یابد و همچنین خواستار “ضرورت انتقال مسالمت آمیز و معقول قدرت” و “مشارکت گروه های مختلف سیاسی، مدنی و ملی در اداره کشور” شد.
متعاقبا یک روز بعد نیز اخوان المسلمین مصر در ۱۸ اوت ۲۰۲۱ به “مردم افغانستان” و نه طالبان، بابت “پیروزی و آزادی سرزمینشان” تبریک گفت. این سازمان حمایت خود را از نشست های بین نیروهای سیاسی و احزاب افغانستان برای توافق بر سر نظام حاکم و حکومتی که برای مردم از همه گروه ها قابل قبول باشد، ابراز کرد.
متقابلا می توان گفت این گوشه چشم نشان دادن هایی تائید کننده و حمایت آمیز از سوی گروه هایی تندرو و دگماتیک چون طالبان نیز وجود داشته است. چنانچه به گزارش وب سایت چشم خاورمیانه[۱]، در گذشته شاهد بودیم که محمد مرسی رئیس جمهور پیشین مصر در ۱۶ ماه می سال ۲۰۱۵ توسط دادگاه جنائی مصر و به دلیل نقش داشتن در فرار از زندان در سال ۲۰۱۱ موسوم به پرونده فرار از زندانِ وادی النطرون به اعدام محکوم شد (محمد مرسی در سال ۲۰۱۳ با کودتای ارتش به رهبری عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور فعلی مصر، برکنار و در پی آن زندانی شد). هر چند بعدا دیوان عالی مصر این حکم را لغو کرد؛ اما در آن زمان طالبان افغانستان حکم اعدام محمد مرسی مصری را محکوم نموده، آن را «غیر انسانی» و «غیر اخلاقی» خواند.
در مجموع باید اشاره کرد سرکوب و شدت عمل در برابر اخوان المسلمین پس از کودتای نظامی ۲۰۱۳ که مرسی را از قدرت برکنار کرد، اغلب توسط گروه هایی مانند طالبان و همقطارانشان به عنوان کنشی اعتراضی جهت اثبات ایدئولوژی خود و دلیلی بر عدم پذیرش اسلام سیاسی به واسطۀ روندی دموکراتیک تلقی می شود.
اما به طور کلی می توان گفت از نظر تاریخی، اخوان المسلمین پیش از ظهور طالبان در افغانستان بوده است که این امر رابطه آنها را تا حدودی پیچیده کرده است. پیش از سال ۲۰۰۱، طالبان با اخوان المسلمین به عنوان دشمن جداکنندۀ کفر و ایمان برخورد می کرد. اخوان المسلمین نیز اعضای گروه طالبان را برای اسلام خطرناک تر از کمونیست ها توصیف کرده و به اعضای آن حمله و انجمن های آنها را می بست. متعاقبا با وجودِ رویکردهایی چون نپذیرفتنِ روندِ تهاجم ایالات متحده به افغانستان در سال ۲۰۰۱ از سوی اخوان المسلمین (رویدادی که رژیم طالبان را ریشه کن کرد)؛ باز هم به دلیل انتشار اخباری مبنی بر حمایت جریان اخوان المسلمینِ داخل در افغانستان از “انجمن اصلاح[۲]” از سوی اولین رئیس جمهور منتخب این کشور، حامد کرزی، که با واشنگتن همکاری داشت، شاهدِ تداومی از سردی روابط بین اخوان المسلمین و طالبان همچنان بودیم.
چنانچه متعاقبا نیز وزارت دادگستری افغانستان، تحت حکومت کرزی، در سال ۲۰۰۲ به اخوانی ها مجوز رسمی برای تأسیس «انجمن اصلاح» اعطا کرد که خود خشم طالبان را برانگیخت. با این حال، پس از سال ها دوری و از دست دادن قدرت، طالبان نهایتا شروع به تغییر موضع خود در قبال اخوان المسلمین کرده و دریچه گسترده ای را به روی روابط با “انجمن اصلاح افغانستان” گشودند. این امر در دیدار رهبران طالبان با دکتر یوسف القرضاوی، که پدر معنوی اخوان المسلمین به شمار می رفت، در ۶ اکتبر ۲۰۲۰ نمود یافت.
چنانچه پس از دیدار هیئت طالبان با القرضاوی در سال ۲۰۲۰، طالبان از شیخ القرضاوی تمجید کرده و او را “پدرخوانده اخوان المسلمین” توصیف کردند. همچنین می توان اشاره کرد که هیئت طالبان در دوحه، پایتخت قطر، همچنین از اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” وابسته به اخوان المسلمین دیدار کرد که خود موید نگرش مثبت جدید طالبان نسبت به اخوان محسوب می شود. (alestiklal, 2021)
به طور کلی پس از تحولات موسوم به بهار عرب، رهبران اخوان المسلمین و سایر گروه های مرتبط با این سازمان برای دست یافتن به قدرت چشم دوخته بودند، اما با سرنگونی حکومت مرسی، مصر توانست خود را از باتلاق فرو افتادن در افراط گرایی نجات دهد. با گذشت زمان و ادامه مبارزه با افراط گرایی در کشورهای مختلف منطقه، کار برای گروه های مرتبط با اخوان المسلمین بسیار سخت تر شده است. با این حال، بسیاری از رهبران این گروه عازم ترکیه و قطر شده و سعی کرده اند از آنجا به فعالیت های سیاسی خود ادامه دهند. اما با بازگشت طالبان به قدرت، برخی تحلیلگران احتمالاتی از تبدیل افغانستان به پایگاهی برای اخوان المسلمین را مطرح ساخته اند.
به باور این دست ناظران، طی سال های گذشته، رهبران اخوانی خود را با محدودیت های فراوانی مواجه دیده، به دنبال گزینه دیگری برای ادامه فعالیت خود بودند؛ اما با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، زمینه جدیدی برای بازگشت گروه های تروریستی و افراطی در این کشور فراهم شده است. رهبران اخوان المسلمین که در ناامیدی و استیصال غوطه ور بودند، افغانستان را بهترین گزینه برای از سرگیری فعالیت های خود می دیدند و فورا جهت برقراری روابط با طالبان اقدام کردند، یعنی کسانی که به دنبال متحدان و شرکای جدید برای نجات خود هستند.
برای رسیدن به این هدف، تماس هایی بین رهبران اخوان المسلمین ترکیه و رهبران طالبان آغاز شد و هیئت های بلندپایه ای نیز به نمایندگی از دو طرف به ترکیه و افغانستان سفر کردند. این شامل سفر یک هیئت طالبان به ریاست ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان به ترکیه و بسیاری از سفرهای رهبران اخوان المسلمین از ترکیه، فلسطین و سودان به کابل بود.
البته جدای از همۀ ارتباطات اخوان المسلمین با طالبان، به طور کلی باید گفت که اخوان المسلمین در بیش از چهار دهه با گروه های مختلف جهادی و بنیادگرا در افغانستان نیز پیوند عمیقی برقرار کرده و هر دو طرف در بسط تروریسم و افراط گرایی منطقه ای و فرامنطقه ای نقش داشته اند. اکنون به نظر می رسد که اخوان المسلمین و طالبان (تندروترین گروه مرتبط با مکتب دیوبند) قصد دارند باری دیگر با یکدیگر همکاری کنند و برای اهداف خود قصد دارند از کشور افغانستان استفاده کنند؛ کشوری که اکنون به یک کانون ترور تحت حاکمیت طالبان تبدیل شده است و به عنوان صحنه ای برای تهدید کشورهای منطقه و جهان نگریسته می شود.
سفر رهبران اخوان المسلمین تحت عنوان «هیئت علما و روحانیون» به افغانستان و دیدارهای متعدد آنها با رهبران طالبان در قندهار و کابل؛ دلیلی بر این امر بوده و نشان می دهد جهان ممکن است علاوه بر درگیری با گروه های تروریستی کنونی، با تهدیدات گروه های تروریستی جدیدی نیز مواجه شود. (asharq al-Awsat, 2021)
اخوان المسلمین مصر و مجاهدین افغانستان
اسلام طالبانی از برخی جهات با اسلام مجاهدینی که در دهه ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ با دولت کابل و اتحاد جماهیر شوروی جنگیدند، کاملا متفاوت است. سید قطب که به عنوان یک ایدئولوگ، نقش رهبری اخوان المسلمین را بر عهده داشت، زمانی که در الازهر بود، تأثیر عمیقی بر غلام محمد نیازی، بنیانگذار جمعیت اسلامی افغانستان در سال ۱۹۶۵ داشت. قطب استدلال میکرد که بسیاری از دولت های اسلامی به حالت جاهلیت یا قانون پیش از اسلام فرو رفته اند؛ و بنابراین تعهد و تکلفی مفروض برای سرنگونی و براندازی آنها وجود داشت. ربانی شاگرد نیازی نیز به نوبه خود به سازماندهی دانشجویان دانشگاه کابل از جمله حکمتیار، یونس خالص، احمد شاه مسعود و صبغت الله مجددی (که از نوادگان یک خانواده صوفی بود) کمک کرد.
قیام اسلام گرایان که توسط آنها در سال ۱۹۷۵ و با حمایت پاکستانی ها سازماندهی شد؛ با زندانی شدن و اعدام صدها چریک و فرار پناهندگان اسلام گرا به ایالات مرزی شمال غربی پاکستان شکست خورد. سپس در امتداد خطوط قومی تقسیم شده؛ تاجیک ها (ربانی و مسعود) و پشتون های غلجایی (حکمتیار) به گروه های متخاصم تبدیل شدند؛ اولی به اتحاد شمال تبدیل گردید و دومی تا زمان ظهور طالبان در سال ۱۹۹۴ توسط پاکستانی ها حمایت می شد. بدین ترتیب طبق استدلال برخی ناظران و تحلیلگران این جریان؛ جنبش اسلام گرایان افغانستان هم تاجیک و هم پشتون بوده و ائتلاف شمال نیز در اخوان المسلمین ریشه داشته است. (Schofield, 2010)
همان گونه که در این راستا برخی محققان، تمامی رهبران جهادی (مجاهدین) متعلق به اهل سنت را متأثر از اخوان المسلمین دانسته اند: «در دوران جهاد، تقریبا تمامی رهبران جهادی وابسته به طیف مذهبی اهل سنت در افغانستان، تحت تأثیر اندیشه های مبارزاتی و اسلامگرایی سیاسی مدل اخوانی بودند.» در همین راستا می توان به برخی گروه های اسلام گرای افغانستان که از اخوان المسلمین الهام و تاثیر پذیرفته اند اشاره کرد:
- جنبش جوانان مسلمان
نخستین جریان اسلام سیاسی متأثر از اندیشه ها و افکار اخوانی در افغانستان جنبش جوانان مسلمان بوده که در محیط دانشگاه کابل در واکنش به عملکرد دولت و فعالیت نیروهای کمونیستی شکل گرفت. رهبر و نظریه پرداز این گروه دکتر غلام محمد نیازی، برای رشد و پرورش این گروه، درست همان اصول و روش حسن البنا را در پیش گرفت: توجه به تودۀ مردم و آغاز از محیط دانشگاه و تربیت دانشجویان بر مبنای تفکار اسلامی. (میرعلی و حلیمی، ۱۳۹۷: ۴۶)
- حزب اسلامی گلبدین حکمتیار
حکمتیار امیر حزب اسلامی، از دانشجویان دانشکده مهندسی کابل بود که با مطالعۀ آثار رهبران اخوان المسلمین، به ویژه سید قطب نظریه پرداز این جنبش، به جریان اخوانیسم گرایش یافت و در حلقۀ اسلامگرایان اخوانی افغانستان عضو شد. حکمتیار پشتون تبار تندرو بنیادگرا، خود را با اندیشه های سیاسی اخوان هماهنگ یافت. اسلام گرایان رادیکال افغانستان بیشتر در حزب اسلامی گلبدین عضویت داشته و از نظر موقعیت اجتماعی، بیشتر آنها غیروحانی بودند. منابع ایدئولوژیی آنها همان اندیشه های سیاسی سید قطب، نظریه پرداز اخوان المسلمین و ابوالاعلی مودودی است که با الهام از اندیشه های احمد بن حنبل، قوانین مذهبی حنبلی را بر مذهب حنفی ترجیح می داد. حزب اسلامی گلبدین در مرامنامۀ خود مجموعه اهدافی را مورد تأکید قرار می داد که ریشه در اندیشۀ رهبران فکری اخوان المسلمین دارد؛ اموری از قبیل بازگشت به اسلام سلفی، مبارزه و پایان دادن به نظام های استبدادی، بسط و گسترش اندیشۀ اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، هجرت، جنگ و اقدام انقلابی، ترور و انتحار و تکفیر مخالفان. این امور از موضوعاتی است که در اندیشۀ کسانی چون سید قطب و برادرش محمد قطب، عباس محمود عقاد، حسن البنا، عبدالعال عطوه، مصطفی شکری، محمد محمود الصواف و دیگر رهبران جنبش اخوان به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. (میرعلی و حلیمی، ۱۳۹۷: ۴۷)
- جمعیت اسلامی ربانی
جمعیت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی، شاخۀ دیگری از جنبش جوانان مسلمان است که در پاکستان و در تبعید شکل گرفت. رهبر و ایدئولوگ این جنبش بر خلاف حزب اسلامی حکمتیار بیشتر از جریان میانه رو اخوان المسلمین مصر متأثر بوده است. ربانی از نظر فکری بیشتر از اندیشه های حسن البنا، حسن الهضیبی و عمر تلمسانی تأثیر پذیرفته است و هرچند ایشان برخی از کتاب های سید قطب را که به عنوان منبع فکری بنیادگرایان در جهان اسلام قرار گرفت، ترجمه کرده و در اختیار دانشجویان قرار داده است، ولی خود دارای مشی اعتدالی بوده و در میان رهبران جهادی در پاکستان، ایشان را می توان از اسلام گرایان میانه رو به حساب آورد. (میرعلی و حلیمی، ۱۳۹۷: ۴۸)
به هرروی به نظر می رسید که با قدرت یابی و روی کار آمدن مجدد طالبان، رئیس جمهور مصر، عبدالفتاح السیسی نیز نگران هرگونه نزدیکی بین اخوان المسلمین و طالبان بوده و به همین دلیل از ابتدا شایع شد که با بازگشت طالبان به حکومت، اخوان المسلمین مصر به افغانستان کوچ خواهد کرد. در همین راستا برخی کارشناسان مدعی شدند که افغانستان به مقر جدیدی برای مخالفان مصری در خارج از کشور به ویژه اخوان المسلمین تبدیل خواهد شد.
بازگشت مجدد طالبان به قدرت و رویکردِ دوپهلوی مصر
در پی تسخیر پایتخت افغانستان توسط طالبان که منجر به فروپاشی دولت و فرار رئیس جمهور اشرف غنی از کشور شد؛ توشیمیتسو موتگی وزیر امور خارجه ژاپن روز دوشنبه ۱۶ آگوست ۲۰۲۱ اعلام کرد که ژاپن موافقت کرده است که با مصر به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در جهان اسلام همکاری کند تا اطمینان حاصل شود که تحولات اخیر در افغانستان باعث ناآرامی بیشتر نشود. متگی از تلاش های مصر برای دستیابی به صلح در خاورمیانه قدردانی کرد و بر عزم خود برای ادامه همکاری با مصر برای برقراری صلح در منطقه تاکید کرد. اما شاید بتوان گفت نقش کشور مصر در تحولات اخیر افغانستان و تلاش برای میانجیگری و یا برقراری صلح، نسبت به قدرت های فعال منطقه به ویژه کشور کوچکی چون قطر، به نسبت ناچیز و غیرقابل توجه بوده است.
به هرروی چندی پس از آنکه طالبان مجددا در افغانستان قدرت را به دست گرفتند و به دنبالِ تنش ها و نا به سامانی هایی در بحبوحه خروج نیروهای آمریکایی از کشور پس از ۲۰ سال جنگ رخ داد؛ نهایتا رسانه های محلی روز سه شنبه ۲۴ آگوست ۲۰۲۱ گزارش دادند که مصر ۴۳ شهروند خود را از افغانستان خارج کرده است. خبرگزاری دولتی مِنا (MENA) اعلام کرد که یک هواپیمای نظامی به دستور رئیس جمهور این کشور برای بازگرداندن اتباع مصری از جمله کارکنان سفارت و روحانیون از الازهر، موسسه برجسته مطالعات اسلامی در جهان اسلام سنی، به افغانستان فرستاده شد. مِنا در تارنمای رسمی خود نوشت: در راستای دستورات عبدالفتاح السیسی، جامعه مصر، هیئت الازهر و کارکنان سفارت در افغانستان روز دوشنبه به سلامت به قاهره بازگشتند.
مصر؛ ممانعت از رادیکالیزه شدن از یک سو و تلاش برای گشایش کانال های ارتباطی با طالبان از دیگر سو
به گزارش سرویس عرب زبان نیوعرب (newarab) در سپتامبر ۲۰۲۱، پس از آن که گروه شبه نظامی طالبان قدرت را در افغانستان پس از خروج ایالات متحده به دست گرفت، مصر به دنبال توسعه روابط با طالبان است. منابع دولتی ناشناس این خبرگزاری افزودند که رد کردن گروه شبه نظامی به دنبال قدرت گرفتن آنها فایده ای ندارد. در این گزارش آمده بود که این تصمیم ظاهرا توسط دولت تأیید شده و خواستار روابط عادی با افغانستان هستند. این منابع همچنین فاش کردند که مقامات استخبارات کل با جهادگران سابق مصری که در طول تهاجم شوروی و همچنین در دوره قبل از یازده سپتامبر در کنار طالبان در افغانستان جنگیدند، جلساتی برگزار کردند.
در این گزارش آمده است که مقامات امنیتی با دو جهادگر زندانی ملاقات کردند که از آنها خواسته شد تا “در اسرع وقت” در میانجیگری میان قاهره و طالبان نقش داشته باشند. لازم به ذکر است از زمانی که عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر در ژوئیه ۲۰۱۳ در کودتای خونین مصر به تصرف خود درآمد، این جهادگرایان به اتهامات متعددی به زندان افتاده بودند.
همچنین در تاریخ ۸ آگوست ۲۰۲۳، دیپلمات های مصری در دیدار با مقامات طالبان درباره توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گفتوگو کردند. دفتر مطبوعاتی وزارت امور خارجه طالبان با نشر توئیتی گفت که حسن عبدالسلام النجار، رئیس هیأت مصری همراه با محمد احمد عبدالحلیم و مسئول امور قنسول سفارت مصر در کابل با فیضان الله ناصری، رئیس دوم سیاسی وزارت امور خارجه ملاقات کرده است. در این دیدار، رئیس هیأت مصری از دستاوردهای دوساله طالبان در بخش های مختلف به ویژه تأمین امنیت سرتاسری و ثبات اقتصادی در افغانستان قدردانی کرد. طرفین در این دیدار روی چگونگی توسعه مناسبات در عرصه های مختلف میان دو کشور از جمله سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باهم بحث و تبادل نظر کردند. این درحالیست که در پی تنش میان طالبان و مصر با اختلاف بر سر یک قطعه زمین تحت مالکیت مصر در کابل ۱۸ نفر از دیپلماتهای مصری، کابل را در آگوست ۲۰۲۱ به مقصد امارات ترک کردند.
اما به طور کلی به نظر می رسد که مصر نگران از رشد افراط گرایی به عنوان پیامدی از خروج نیروهای آمریکایی و به قدرت رسیدن مجدد طالبان، از پیشتر شرایط را برای محافظت خود آماده کرد. چنانچه شیخ الازهر احمد الطیب (امام جماعت مسجد الازهر) خطبه هایش را از تأکید معمول خود بر پایبندی به تفاسیر سنتی از متون دینی تغییر داد و در عوض خواستار اصلاح و رفورم در این زمینه شد و اظهار داشت که «این مایه نشاط و پویایی در اسلام است». همچنین پارلمان مصر اصلاحاتی قانونی را تصویب کرد که قدرت دولت را برای اخراج کارمندان دولتی در صورت داشتن ارتباطشان با سازمان هایی که مصر به عنوان گروه های تروریستی معرفی کرده است، (مانند اخوان المسلمین) افزایش می دهد.
همچنین عبدالفتح السیسی با توجه به نگرانی ها در مورد افزایش افراط گرایی، وظیفه ای ملی را بر روشنفکران مصری برای مبارزه با افراط گرایی تحمیل کرده است. رئیس جمهور در تلویزیون ظاهر شد تا از نویسندگان «مستعد و توانمند» مصری بخواهد ایده هایی تولید کنند که گفتمان دینی را اصلاح می سازد. بدین ترتیب بحث های روشنفکران در حلقه های نخبگان قاهره بر ساختن دولت-ملت برای تقویت قدرت نرم منطقه ای مصر و در عین حال حفظ فرهنگ آن در داخل متمرکز شده است. تمامی این تلاش ها منعکس کننده آن است که بازگشت طالبان به قدرت، جریانی تقویتی برای اسلام گرایان در دیاسپورا و جذب تروریست است.( Hassanein, 2021)
جمع بندی
به طور کلی می توان گفت مصر و افغانستان در طول تاریخ همواره روابطی غالبا دوستانه داشته و مناسبات آنها در عرصۀ فرهنگی و آموزشی به ویژه بیش از سایر حوزه های دیگر برجسته و چشم گیر بوده است. همان طور که اشاره شد، معاهدۀ دوستی میان دو کشور در زمان امان الله خان منعقد شد و پس از آن تاریخ روابط دو کشور فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشت. پس از آن چنین روایت شده است که مشترکاتی که افغانستان و مصر را با هم پیوند می داد، با گذشت سالیان طولانی به ویژه بعد از تجاوز ارتش سرخ به افغانستان در دسامبر ۱۹۷۹ میلادی به فراموشی سپرده شد و حتی این تجاوز باعث انقطاع روابط اسیاسی میان دو کشور شد و جمهوری هند به عنوان حافظ منافع افغانستان در قاهره، سال های متمادی، کارهای مربوط به کشور افغانستان را سرپرستی می کرد.
بعد از پیروزی مجاهدین ۲۸ اپریل ۱۹۹۲؛ محمد صدیق سلجوقی به حیث نخستین سفیر افغانستان اعزام و قطع روابط دوباره از سر گرفته شد. گفته می شود که در زمان فعالیت سلجوقی به عنوان سفیر افغانستان در مصر، روابط فی مابین طلایی ترین دوران خود را سپری می کرد. متعاقبا برهان الدین ربانی و حامد کرزی از مصر دیدار و بر روابط دو کشور روح دوباره دمیدند و سال های اخیر سفارت جمهوری عربی مصر در کابل با ایجاد زمینه هایی در راستای جذب جوانان افغانستان به دانشگاه الازهر، از دانشگاه های مهم و پایگاه علمی و فرهنگی جهان اسلام با قدمتی هزار ساله اش بر روابط دو کشور افزود.
اکنون جمهوری عربی مصر، اداره طالبان در کابل را به رسمیت نشناخته و مانند عربستان سعودی و امارات متحده، سُفراء و دیپلمات های دولت برهان الدین ربانی را از قاهره اخراج نکرد. اما با سقوط دولت اشرف غنی، رئیس جمهور سابق افغانستان و روی کار آمدن مجدد طالبان، سفارت کشور مصر در فوریه ۲۰۲۲ اعلام کرد که با گروه طالبان تماس و ارتباطی نداشته و طبق معمول بر کار خود ادامه می دهیم؛ هرچند به نظر می رسد مصر نیز همچون سایر کشورهای از رویکرد صبر و سکوت و جریانی معلق از به رسمیت نشناختن طالبان مستاصل گردیده و تعاملات خود با این حکام تازه وارد را آغاز کرده است. چنانچه پیشتر شاهد انتشار اخباری مبنی بر دیدار دیپلمات های مصری با مقامات طالبان در راستا گفتگو در رابطه با توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بوده ایم.
منابع:
– احمد ستاک، شفیق، (۲۰۲۰) ، “روابط افغانستان با جمهوری عربی مصر”، http://www.24sahat.com/1399/07/26/120775/
– فاضل، فضل الرحمن، (۱۳۹۷) ، “سفیران افغانستان در مصر”، بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی افغانستان-قاهره
– فاضل، فضل الرحمن، (۱۳۹۷) ، “افغانستان و مصر؛ ۹۰ سال رابطه دپیلماتیک”،https://www.bbc.com/persian/afghanistan-44347250
– میرعلی، محمد علی؛ حلیمی، عمران، (۱۳۹۷)، “تاثیر اخوان المسلمین مصر بر گروه های جهادی افغانستان”، دوفصلنامه علمی-تخصصی جریان شناسی دینی-معرفتی در عرصه بین الملل، دوره و شماره: دوره ۶، شماره ۲۰
– alestiklal, (2021), “UNCLEAR FUTURE OF ‘MUSLIM BROTHERHOOD’ IN AFGHANISTAN AFTER TALIBAN’S RETURN”, https://www.alestiklal.net/en/view/10127/unclear-future-of-muslim-brotherhood-in-afghanistan-after-talibans-return
– asharq alawsat, (2021), “Will the Taliban Turn Afghanistan into a Base for Muslim Brotherhood?”, https://english.aawsat.com/home/article/4105166/camelia-entekhabifard/will-taliban-turn-afghanistan-base-muslim-brotherhood
– Awad, Mokhtar and Hashem, Mostafa, (2015), ” EGYPT’S ESCALATING ISLAMIST INSURGENCY”, Carnegie Endowment for International Peace
– Edwards, Holly and College, Williams, (2012), “EXILES, DIPLOMATS & DARLINGS: AFGHANS ABROAD IN THE EARLY TWENTIETH CENTURY”, ESSAYS: DIPLOMACY, ART AND ARCHAEOLOGY, http://www.ottomanlands.com/sites/default/files/pdf/edwardsessay_0.pdf
– Hannun, Marya, (2020), “From Kabul to Cairo and Back Again: The Afghan Women’s Movement and Early 20th Century Transregional Transformations”, https://journals.openedition.org/genrehistoire/5017
– Hassanein, Haisam, (2021), “Cairo Acts on Its Fears of Radicalization After Afghanistan”, https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/cairo-acts-its-fears-radicalization-after-afghanistan
– HUANG, He, (2018), “The Route of Lapis Lazuli: Lapis Lazuli Trade from Afghanistan to Egypt During Mid-Late Bronze Age”, Advances in Social Science, Education and Humanities Research (ASSEHR), volume 183
– Kamel, Mourad R. (2021), “Afghanistan: How Qatar swapped roles with Egypt to serve US interests”, https://www.theafricareport.com/123774/afghanistan-how-qatar-swapped-roles-with-egypt-to-serve-us-interests/
– Ludwig W. Adamec, (2012), “EGYPT x. Relations with Afghanistan,” Encyclopaedia Iranica, VIII/3, pp. 266-267, available online at http://www.iranicaonline.org/articles/egypt-x
– Schofield, Julian, (2010), “Islam and the Afghanistan Campaign”, CEPES – Pointe de Mire, Vol.11, No.4
– State Information Service, (2015), “Egypt and Afghanistan, https://beta.sis.gov.eg/en/international-relations/bilateral-relations/afghanistan/
[۱] Middle East Eye
[۲] Reform Society