تجدید حیاتی بی حاشیه: اختفای القاعده در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان
۲۲ مهر (میزان) ۱۴۰۳ – ۱۳ / ۱۰/ ۲۰۲۴
نویسنده: سودهانشو روی
به باور نویسنده مطلب حاضر، خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، امکان بازیابی القاعده در خاک افغانستان را در سایۀ حمایتی عملی اما آرام فراهم کرده است. عناصر قدرتمند در داخل طالبان از جمله شبکۀ حقانی از القاعده حمایت کرده و می کنند. چنانچه رهبر پیشین القاعده، ایمن الظواهری، در خانۀ امنی متعلق به شبکه حقانی زندگی می کرد که در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به محله دیپلماتیک کابل در سال ۲۰۲۲ کشته شد. همچنین روزنامه تلگراف در ۱۲ اکتبر ۲۰۲۴ از جانب گروه های مقاومت افغان اعلام داشته که القاعده ۹ کمپ آموزشی ایجاد کرده و حتی انبارهایی از مهمات را در دره پنجشیر در شمال کابل ساخته است؛ اقدامی که حتی زمانی که القاعده پیش از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در اوج خود قرار داشت، قادر به انجام آن نبود. اخیرا نیز طبق گزارش های فاش شده، حمزه، پسر بن لادن زنده بوده و فعالانه در احیای القاعده مشارکت دارد. سراج الدین حقانی نیز از حمزه حمایت می کند. شایان ذکر است اخیرا نیز احمدضیاء مسعود، معاون ریاست جمهوری دولت حامد کرزی، در گفت و گو با مجله فرانسوی لو پوان گفته بود حمزه بن لادن، پسر اسامه بن لادن، بنیانگذار القاعده، با دختر ملا عمر، بنیانگذار گروه طالبان ازدواج کرده است و در افغانستان حضور دارد. از دیگر سو، به گفته یک مقام سابق سیا، محمود شاه حبیبی، شهروند افغان-آمریکایی که گفته می شود توسط طالبان به القاعده تحویل داده شده است، با اعدام قریب الوقوع مواجه است.
………………………………………………
از زمان به دست گرفتن کنترل مجدد افغانستان در سال ۲۰۲۱، طالبان به جهان وعده داد که اجازۀ تبدیل این کشور به مرکز تروریسم بین المللی را نخواهد داد. چنانچه می توان یادآور شد طالبان در توافقنامه ای که با ایالات متحده منعقد ساخت، متعهد گردید که اجازه ندهد گروه القاعده، یا به عبارتی بهتر، گروه تروریستی مسئول حملات ۱۱ سپتامبر، از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده کند. با این حال، کمتر از یک ماه پس از تسلط طالبان بر کابل، کارشناسان امنیتی ایالات متحده هشدار دادند که القاعده می تواند ظرف چند سال آینده خود را در افغانستان احیا و بازسازی کند.
«مایکل سمپل»، مشاور سابق اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد در افغانستان معتقد است که این پیش بینی می تواند بیش از حد خوش بینانه باشد. چنانچه سمپل خاطر نشان می سازد که، با توجه به بستر فراهم شدۀ مساعدی از جانب رژیم جدید طالبان، گروه القاعده می تواند بسیار سریعتر تجدید حیات یافته، بازسازی شود. در این میان، انتصاب فردی به نام ملا تاجمیر جواد به عنوان معاون رئیس اطلاعات نیز بر این نگرانی می افزاید. ملا تاجمیر جواد که فرمانده سابق شبکه حقانی بوده، اکنون بر حساس ترین مناطق امنیتی افغانستان نظارت دارد. طبق گزارش ها، جواد پیش از انتصابش به این مقام، مشغول اداره کمپی آموزشی مرتبط با بمب گذاری های انتحاری بوده است؛ زنگ خطری هولناک و جدی از فراهم شدن محیطی مناسب و بستری مساعد که اکنون القاعده در کشور افغانستان از آن بهره می برد.
انتصاب ملا تاجمیر جواد جواد تنها یه مورد مجزا و تنها نیست. بدین ترتیب باید گفت، اعضای شبکه حقانی، شاخه خشن و بی رحمِ طالبان که روابطی دیرینه با القاعده دارد، مناصب و موقعیت های برجسته ای در دولت جدید طالبان یافته اند. چهره هایی مانند سراج الدین حقانی، وزیر داخله طالبان، و عموی او، خلیل الرحمن حقانی، که ریاست وزارت امور مهاجرین را بر عهده دارد، از مهمترین اسامی و شخصیت های مطرح در لیست اسامی فهرست کابینۀ طالبان هستند. هر دوی آنها تروریست های جهانی تعیین شده از سوی ایالات متحده می باشند که وزارت امور خارجه ایالات متحده میلیون ها دلار جایزه برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری آنها شود، در نظر گرفته است. با این وجود شاهدیم که اکنون آنها نه تنها در افغانستان به طور علنی دارای مقام و موقعیتی برجسته هستند، بلکه به القاعده فضایی باز و فراخ جهت بازسازی شبکه های خود را می دهند.
در همین راستا می توان اشاره داشت که رابطۀ مابین القاعده و شبکه حقانی به چندین دهه قبل باز می گردد. زمانی که القاعده و شبکه حقانی به خاطر همسویی و همترازیِ ایدئولوژیک و همچنین ازدواج های درون گروهی به یکدیگر پیوند خوردند؛ جریانی که قطع روابط آنها از سوی بیگانگان و خارجی ها را به نحوی دشوارتر می سازد. حتی پیش از به دست گرفتن مجدد قدرت توسط طالبان، عوامل القاعده در داخل واحدهای طالبان تعبیه شده و جای گرفته بودند؛ واقعیتی که در گزارش ژوئن ۲۰۲۱ سازمان ملل که به حضور جنگجویان القاعده و سایر گروه های افراطی در افغانستان اشاره داشت، تاکید کرد. اما باید اشاره داشت که این روابط صرفا روابطی ایدئولوژیک نبوده، بلکه پیامدهایی عملی برای توانایی القاعده در عملیات و جذب نیرو از افغانستان دارند.
به باور کارشناسان و ناظران سیاسی، برخلاف دهه ۱۹۹۰، یعنی زمانی که القاعده آشکارا از افغانستان به عنوان پایگاهی برای انجام حملات تروریستی جهانی خود استفاده کرد؛ احتمالا آن وجود دارد که اکنون گروه القاعده استراتژی های مخفی تری را برای پیشبرد اهداف خود اتخاذ کند. چنانچه تحلیلگران بر این باورند که بعید است القاعده دست به تکرار اشتباهاتی زند که منجر به سقوط رژیم قبلی طالبان شود. بدین معنا؛ القاعده ترجیح می دهد به جای جلب توجه ناخواسته بین المللی برای برنامه ریزی حملات گسترده به غرب، رویکرد محتاطانه و مخفی تری را دنبال کند و آن، پیشبرد اقدامات خود از طریق وابستگانی منطقه ای در سراسر جهان اسلامی است.
این مدلِ «مرکز و مدار[۱]»، که در آن افغانستان به پناهگاهی برای رهبری القاعده تبدیل شده و نیابتی ها/نمایندگان منطقه ای آنها دست به انجام عملیات می زنند، نوع دیگری از تهدیدات را ایجاد می کند. طبق استدلال سمپل، پیوندهای القاعده با شبکه حقانی امتیاز بزرگی به آن می دهد. بدین ترتیب با در دست داشتن وزارتخانه های کلیدی از سوی حقانی ها، القاعده عملا پناهگاه های امنی برای خود در افغانستان ایجاد کرده است و «چه آرزویی بیشتر از این که نیکخواهان (عاملانِ مطلوب و مطبوعِ) شما وزارت کشور را تصاحب کنند؟»
در همین راستا می بینیم که مقامات ایالات متحده نگرانی فزاینده ای در مورد احیای مجدد القاعده ابراز کرده اند. چنانچه ژنرال کنت مک کنزی، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اواخر سپتامبر ۲۰۲۱ و در کنگره شهادت داد که تشکیل مجدد القاعده با آرمانی از حمله به ایالات متحده “یک احتمال بسیار واقعی” می باشد و این نگرانی ها صرفا در حد یک حدس و گمان نیست.
با وجود شواهد بسیار و فراوان، طالبان بارها حضور القاعده در افغانستان را تکذیب کرده اند. چنانکه ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان به خبرنگاران در کابل اعلام کرد هیچ عضوی از القاعده در کشور (افغانستان) وجود ندارد و افغانستان نیز تهدیدی برای هیچ کشور دیگری نخواهد بود. با این وجود باید گفت با توجه به انتصاب افرادی مانند ملا تاجمیر جواد از سوی طالبان و تداوم نفوذ شبکه حقانی در دولت؛ این دست اظهاراتِ اطمینان دهنده، پوچ و توخالی به نظر می رسند. ضمن آنکه، طالبان به شدت با حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده و عملیاتی “حتمی و قطعی” جهت هدف قرار دادن تروریست ها در افغانستان مخالفت کرده است. طالبان با متهم کردن واشنگتن به نقض قوانین بین المللی، اصرار دارند که توافق دوحه – توافقی که به خروج ایالات متحده منتهی شد- چنین اقداماتی را ممنوع می کند. با این حال باید اشاره داشت که این موضعِ دیپلماتیک به احتمال زیاد با هدف منحرف کردن توجهات از مسئله واقعی، یعنی ناتوانی یا عدم تمایل طالبان در مهار القاعده می باشد.
در حالی که افغانستان مجددا به عنوان پناهگاه امن بالقوه ای برای القاعده ظاهر می شود، جامعه بین المللی با یک تصمیم حیاتی مواجه است. آیا آنها به تضمین های طالبان اعتماد کرده، به آنها اجازه می دهند بدون چالش و دردسر حکومت کنند؟ یا اینکه به طالبان فشار خواهند آورد تا اطمینان حاصل شود که افغانستان به سکوی پرتاب تروریسم جهانی تبدیل نمی شود؟ در حال حاضر چنین به نظر می رسد که القاعده برای فعالیتی بی حاشیه، دور از توجهات عمومی، چراغ خاموش و در جهت بازسازی در سایه (حاکمیت طالبان) راضی است. اما این سوال همچنان به قوت خود باقیست: تبدیل تجدید حیات خاموش القاعده به تهدیدی آشکار چه مدت طول می کشد؟
منبع: اوراسیا نیوز
[۱] ‘hub-and-spoke’ model