روابط طالبان و القاعده: تهدیدی برای روند صلح افغانستان
۱۹ بهمن (دلو) ۱۳۹۹ – ۷ / ۲/ ۲۰۲۱
اتحادِ این دو گروه همچنان هم قادر به جذب و استخدام نیرو، آموزش، و اجرایِ حملاتِ هماهنگ و در مقیاس وسیع است. از این رو نیاز به پایان بخشیدنِ این اتحاد از مهمترین اولویت های ایالات متحده و افغانستان است.
صدیق کیشور
القاعده با کشته شدن و از دست دادنِ برخی از مهمترین اعضای ارشد خود آن هم در عالی ترین سطح از زنجیره ی فرماندهیِ این گروه، شکست بزرگی را متحمل شده است. ابومحسن المصری، که با نام مستعارِ جنگیِ حسام عبدالرئوف شناخته می شد، در اکتبر ۲۰۲۰ در ولایت غزنی توسط نیروهای افغان کشته شد. رئوف معاون ایمن الظواهری رئیس القاعده بود، کسی که طبق برخی گزارش های تایید نشده، دو ماه پیش به دلایلی طبیعی درگذشت.
بنابه گزارش ها گفته شده که یکی دیگر از رهبران اصلی از این تشکیلات تروریستی، یعنی ابومحمد المصری، تبعه مصری که مغز متفکر و فردِ شماره دو القاعده بود نیز، سه ماه پیش توسط تیم ضربتِ اسرائیلی در ایران کشته شد. به هرروی، با وجود بدبیاری و موانعِ فراوان، این گروه تروریستی بی شک همچنان تهدیدی قریب الوقوع در منطقه آسیای میانه و شبه قاره هند به حساب می آید.
طبق گزارشی منتشر شده از یک گروه ناظر سازمان ملل در ماه مه سال ۲۰۲۰، طالبان و القاعده همچنان در یک اتحاد استراتژیک با یکدیگر مشارکت دارند. در ادامه ی این گزارش چنین مطرح شده است که طالبان حتی با نزدیک شدن به توافق نامه ی ایالات متحده و طالبان، همچنان ارتباط منظم و مستمر خود با القاعده را حفظ کرده؛ و این امر حاکی از آن است که این گروه همچنان به پیوندهای قوی تاریخی خود با القاعده پایبند خواهد بود.
کشته شدن حسام عبدالرئوف در یکی از پناهگاه های طالبان در منطقه «اندر» در ولایت غزنی و کشف این واقعیت که وی سال ها در محافظت و تحت حمایتِ طالبان زندگی می کرد، بیش از پیش بر ادعاهای مطرح دررابطه با روابط احتمالی طالبان و القاعده صحه می گذارد.
حتی اگر القاعده در افغانستان از توجهات و دیده ها پنهان بماند، درگیری های نظامی این گروه در کنار طالبان در ولایاتِ مختلف این کشور به افزایش خشونت منجر می شود. چنانچه گزارش ها حاکی از آن است که القاعده به طور مخفیانه در ۱۲ ولایت افغانستان فعال بوده و نیروی انسانی بینِ ۴۰۰ تا ۶۰۰ شورشی مسلح را حفظ می کند.
همچنین طبق گزارش ها، به غیر از القاعده، جنگجویان خارجی از پاکستان که با گروه هایی مانند جیش محمد، لشکر طیبه و لشکر جنگوی مرتبط هستند، در اکتبر امسال در انجامِ حملاتی به نیروهای امنیتی افغانستان در هلمند به طالبان ملحق شدند؛ که این امر نیز سوالاتِ بیشتری در مورد تعهد طالبان به توافق نامه فوریه امضا شده با ایالات متحده را مطرح ساخته است.
تاثیرگذاری بر روند صلح افغانستان
در پرتوِ مرگ و میرهای اخیر از عناصرِ اصلیِ القاعده در سنگرهای طالبان، رئیس سابق امنیت ملی افغانستان؛ رحمت الله نبیل، ادعاهایی گزارش شده از سازمان ملل مبنی بر اینکه القاعده هنوز روابط نزدیک خود با طالبان را حفظ می کرده و ارتباط مستقیمی با شورای کویته دارد را مجددا تأیید کرد.
گرچه طالبان تاکنون این ادعاها را رد کرده است، اما واقعیت های موجود در میدانِ عمل و جنگ تصویر دیگری را ترسیم می کند. طالبان خواستار آن است که توافق نامه ماه فوریه اساس مذاکرات فعلی در دوحه باشد. به هر حال گزارش های حاکی از ادامه ی روابط طالبان با القاعده، برخلاف توافق نامه ی ماه فوریه می باشد که شامل قطع روابط طالبان با گروه های تروریستی خارجی است.
گرچه دولت افغانستان و طالبان هر دو در مورد پیشرفت چشمگیر در مذاکرات صحبت کرده اند اما در بحث در مورد موارد اصلی دستور کار؛ همچون آتش بسی جامع و کامل، یا مشارکت طالبان با گروه های خارجی پیشرفتی دیده نمی شود.
با آمادگیِ کاخ سفید برای تغییر دولت، طالبان انتظار داشتند که جو بایدن بر همان مسیرِ تعیین شده توسط رئیس جمهور پیشین، دونالد ترامپ و فرستاده ی ویژه ی افغانِ خود، زلمی خلیلزاد باقی بماند. در پنتاگون، با توجه به اوضاع امنیتیِ برآمده طی شش ماه گذشته در افغانستان، بررسی ها و واکاوی های زیادی دررابطه با سیاست هایی پیرامون آینده ی ناشی از استراتژی خروج ایالات متحده وجود دارد.
ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا و ژنرال فرانک مک کنزی رئیس سازمان فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، براساسِ ارزیابی های خود از شرایط موجود، تمایل خود جهتِ بیشتر به تاخیر افتادن خروج نیروهای خارجی در بهار ۲۰۲۱ را ابزار کردند.
با در نظر گرفتنِ خشونتی فزاینده و همچنین کاهش حضور نظامی ایالات متحده، آن هم هنگامی که بایدن در ژانویه ۲۰۲۱ کار خود را آغاز کرد، می توان گفت این شرایط وی را در موقعیت سختی قرار می دهد. کاهش قابل توجه نیروهای آمریکایی از فوریه ۲۰۲۰ آسیبی جدی به امنیت افغانستان وارد کرده است، زیرا این امر منجر به سقوط سنگرهای بزرگ دولت به دست طالبان شده است.
از این رو می توان گفت در واقع انتظار می رود تغییر حالت در دولت جدید ایالات متحده به نحوی باشد، که امکان پیشبردِ استراتژی کنونی خروج را بر اساس شرایط موجود بررسی کرده و محدودیت های جدیدی را برای طالبان ایجاد کند؛ تا از این طریق مذاکرات بین الافغانی جدی تر گرفته شود. همچنین این رویکرد بایستی با سیاستِ ناتو برای افغانستان که خواستار خروجی “هماهنگ” و “مسئولانه” است، مطابقت داشته باشد.
در همین راستا، دکتر عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه ملی نیز نارضایتی خود را از جدول زمانی کنونی خروج ایالات متحده و ترجیح برای خروج انعطاف پذیرتر آمریکا، و مطابق با شرایط حاکم بر میدان جنگ در این کشور ابراز کرده است.
به نظر می رسد استراتژی کنونی خروج نیروهای خارجی، پیشرفت هایی مرتبط با دو دهه ملت سازی و حمایت از آزادی های مدنی را به خطر بیندازد. با ادامه تهدید گروه های تروریستی خارجی مانند القاعده ی پرورش یافته در افغانستان، دولت افغانستان نمی تواند با همان خوش بینی کورکورانه ای که آمریکایی ها با طالبان مذاکره کردند، پیش رفته و مذاکره کند.
ادامه ی حضور آمریكا تا زمانِ به نتیجه رسیدنِ گفتگوهای بین الافغانی با توافق بالقوه از تقسیم قدرت، به نفع افغان ها برای تأمین صلح و ثبات در كشور است. در عین حال، برای طالبان خشنی که خواستار به چنگ آوردنِ قدرت آن هم از هر طریق ممکن است، چنین ارزیابی مجددی از سیاست می تواند به نوبه ی خود نتیجه ی مورد انتظار را در پی نداشته باشد.
برای دولت جدید ایالات متحده، تا زمانی که طولانی ترین جنگ آمریکا ادامه دارد، یک استراتژی خروج مسئولانه همسو با پیشرفتی مناسب در مذاکرات صلح گزینه مطلوبی خواهد بود.
عواقبِ آتی
درحالیکه طالبان به حفظ روابط استراتژیک خود با القاعده ادامه می دهند، اتحاد آنها همچنان بن مایه ی بحث و جدل دررابطه با تبعیت و تعهد آنها از مفاد توافق نامه آمریکا و طالبان باقی مانده است. واقعیت این است که این اتحاد هنوز قادر به جذب و استخدام نیرو، آموزش و اجرای حملات گسترده و هماهنگ است. از این رو، ضرورتِ پایان بخشی به این اتحاد برای افغان ها و ایالات متحده نیز در اولویت قرار دارد.
گردن فرازی و قدرت یابی طالبان هرروز در حال بیشتر شدن است؛ این گروه یک نیروی در حال تقویت با کادر و نیروی انسانی قابل توجه می باشد و از توانایی نظامی برای حفظ خود در منطقه برخوردار است. لیکن در مقابل القاعده در جهان نیرویی در حال افول و ضعف است؛ گرچه همچنان در منطقه آسیای میانه و شبه قاره هند و با فعالیت در سایه ی پناهگاه های امنِ ارائه شده توسط طالبانِ وفادار به امیر المومنینِ القاعده، که رهبر طالبان و به عنوان رهبر مسلمانان سنی در سراسر جهان شناخته می شود همچنان یه تهدید محسوب می شود، اما ضعف القاعده؛ این گروه را ملزم به مشارکت در بلند پروازهای استراتژیک و سیاسی طالبان می کند.
روابط تاریخی و وابستگی و قرابتِ ایدئولوژیکی این دو گروه از دلایل اصلی حفظ روابط طالبان با القاعده است. علاوه بر این، کادر و نیروی انسانی القاعده، هرچند با تعدادی محدود، فعالیت های نظامی طالبان را قوت می بخشند.
بنابراین برای القاعده ای که به نظر می رسد بیشتر یک تهدید منطقه ای باشد تا جهانی، قطع روابط با طالبان این گروه را بیشتر به مرز نابودی و انقراض از مطقه ی آسیای میانه و شبه قاره هند سوق خواهد داد. از این رو، اتحاد این دو گروه به طور مخفیانه، به موازات تعامل مداوم طالبان با هیئت دولت افغانستان در دوحه، و با هدف یک توافق سیاسی بالقوه، همچنان پایدار و رو به رشد خواهد بود.
منبع: Observer Research Foundation (ORF)