کابل-اسلام آباد و معماهای حل نشده
۸ خرداد(جوزا)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۵/۲۹
رابطه دو کشور افغانستان و پاکستان علی رغم مشترکات دینی و قومی و دارا بودن مرزهای مشترک، فرازو نشیب های زیادی داشته است. که تیرگی روابط بیشتر بوده است. از زمان استقلال پاکستان تا کنون دو طرف در زمینه های مختلف علیه یکدیگر اتهاماتی را وارد کرده اند. اختلافات ارضی، حمایت از گروه های شورشی، مداخلات سیاسی، پرتاب راکت از جمله موارد مناقشه برانگیزی است که از سوی کابل در مورد پاکستان وارد است. همچنین حمایت از جنبش تحفظ پشتون، پشتیبانی از گروه های شورشی پاکستانی نیز مسائلی است که دولت اسلام آباد، کابل را متهم به آن می کند. با این وجود، پاکستان نقشی مهم در روند جنگ و صلح افغانستان دارد. مسئله ای که این اتهامات قطعا بر آن تاثیرگذار خواهد بود. در این جا در گفت و گویی با آقای کامبخش نکویی استاد دانشگاه نگاهی به سیر اتهامات متقابل دو کشور پرداخت ایم. آقای نکویی معتقد است که: سه متغیر اصلی توانسته در نوع روابط سیاسی افغانستان و پاکستان تاثیر داشته باشد: مسئله مرز دیورند و تفکر ناسیونالیسم هویتی در سطح نخبه گان پشتون؛ مسئله تجارتی و تعریف عمق استراتژیک پاکستانی ها، و نزدیکی دولت افغانستان با هند. در ادامه متن کامل این مصاحبه را می خوانید.
۱ .دو کشور افغانستان و پاکستان علی رغم مرزهای طولانی و مشترک رابطه ای ناهموار و بیشتر خصمانه داشته اند. سنگ بنای اصلی بی اعتمادی بین دو کشور چیست؟
روابط سیاسی افغانستان و پاکستان را می توان از بدو تاسیس پاکستان تا امروز در چهار مقطع تاریخی مورد بررسی و تحلیل قرار دارد:
مقطع اول: سال ۱۹۴۷ اعلام استقلال پاکستان و مواضع خصمانه دولت وقت افغانستان؛
مقطع دوم: سال ۱۹۷۹، اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و حمایت پاکستان از گروه های مجاهدین؛
مقطع سوم: آغاز دهه ۱۹۹۰ م و تیره شدن روابط پاکستان با دولت مجاهدین و حمایت از گروه طالبان؛
مقطع چهارم: آغاز هزاره سوم و همکاری پاکستان در چارچوب همکاری های جامعه جهانی و ایالات متحده آمریکا.
اگر به گونه دقیق به مقاطع تاریخی روابط و مناسبات سیاسی دو کشور پرداخته شود، دیده می شود که هم افغانستان و هم پاکستان در مقاطع مشخص مواضع چه خصمانه و چه دوستانه در برابر یک دیگر اعلام کرده اند. در مقطع اول به محض اینکه پاکستان به حیث یک کشور مستقل از بدنه شبه قاره هند اعلام موجودیت کرد دولت وقت کابل با مواضع قومی – فرهنگی از به رسمیت شناختن دولت پاکستان ابا ورزید و بخشی از مناطق پاکستان ذیل عنوان پشتونستان را جز از قلمرو خود دانسته و مدعی واپسگریی این مناطق شد. اعلام چنین مواضعی سبب تیرگی روابط افغانستان و پاکستان گردیده و چنین مواضعی را از سوی دولت وقت افغانستان، مواضع رسمی دولت هند دانسته و این روند استمرار پیدا کرد تا حتی در دوره نخست وزیری محمد داوود مساله پشتونستان خواهی تبدیل به یک سیاست رسمی دولت وقت افغانستان شد و حساسیت های بسیاری را در افکار عمومی جامعه پاکستان نسبت به افغانستان خلق کرد و روابط دو کشور را با توجه به مناسبت های فرهنگی – مذهبی شدیدتر ساخت. اما بعداز میانه دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۷۰ م می رفت تا مناسبات دولت وقت افغانستان و پاکستان خوب شود البته در زمان نخست وزیری موسی شفیق. ولی با سرنگونی نظام شاهی در افغانستان و آمدن جمهوریت داوود خان، نوع رویکرد و مناسبات افغانستان با پاکستان برمحور تفکر ناسیونالیسم قومی – عشیره ای تدوین گردید و داوود خان مدعی آزادی پشتونستان و ملحق سازی آن به افغانستان شد که این رویکرد نوع مناسبات و روابط افغانستان با پاکستان را دگرگون ساخت و این روند استمرار پیدا کرد تا کودتای احزاب چپی در افغانستان و مقطع دومی با چنین رویکردی کلید می خورد و پاکستان در پی حمایت و پشتبانی گروه های مخالف دولت کمونیستی در افغانستان می شود تا رویکرد منازعه برانگیز و افکار پشتونستان خواهی در افغانستان را مهار کند. از این جهت مقطع دوم روابط افغانستان و پاکستان با رویکردهایی ایدیولوژی محور و سیاست های جهادیستی ژنرال ضیاالحق در نوع مناسبات افغانستان و پاکستان استمرار پیدا می کند و این رویکرد سبب متهم سازی مداخلات پاکستان در امور افغانستان و ناآرامی هایی دهه ۸۰ و ۹۰ م در افغانستان می گردد.
با پیروزی مجاهدین و عدم دریافت عمق استراتژیک پاکستان در افغانستان و کشمکش های داخلی در افغانستان، پاکستانی ها در پی ایجاد و حمایت گروه دیگری ذیل عنوان تحریک طالبان در این فضایی ابر آلود افغانستان می گردند. این دوره مناسبات افغانستان و پاکستان از رویکرد پشتونستان خواهی و مواضع قومیتی به مواضع سیاسی و مداخله جویانه تقلیل پیدا می کند و احمد شاه مسعود فرمانده نیروهایی مقاومت و وزیر دفاع دولت برهان الدین ربانی، پیوسته پاکستان را متهم به حمایت گروه های شورشی و تروریستی و مداخله در امور افغانستان می کند و روابط سیاسی دو کشور در حد بسیار بالای از درگیری قرار می گرد. علی رغم تیرگی مناسبات افغانستان و پاکستان در دوره حکومت مجاهدین، با توجه به تحولات جهانی و مورد حمله قرار گرفتن ایالات متحده آمریکا، پاکستان مواضعی خویش را نسبت به افغانستان در سایه همکاریهایی جامعه جهانی در مبارزه علیه تروریسم تغییر می دهد و آماده همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با افغانستان می شود. پاکستان با در اختیار قرار دادن برخی پایگاه های نظامی به آمریکایی ها در امر نابودی تحریک طالبان و گروه های القاعده با دولت تازه تاسیس افغانستان و جامعه جهانی همکاری می کند.
با این حال، با توجه به بررسی تاریخی مناسبات سیاسی افغانستان و پاکستان، چنین می توان استنباط کرد که سه متغیر اصلی توانسته در نوع روابط سیاسی افغانستان و پاکستان تاثیر داشته باشد: مساله مرز دیورند و تفکر ناسیونالیسم هویتی در سطح نخبه گان پشتون؛ مساله تجارتی و تعریف عمق استراتژیک پاکستانی ها، و نزدیکی دولت افغانستان با هند. اتفاقا متغیرهایی هستند که مواضع دو طرف را در قبال یک دیگر حساس کرده و وضعیت بی اعتمادی را در مناسبات دو کشور خلق کرده است.
۲ .یکی از اتهامات اصلی که دو طرف به یکدیگر وارد می کنند حمایت از گروه های شورشی علیه یکدیگر است. آیا این گروه ها می تواند به تامین منافع دو کشور کمک کند؟
به نظر بنده یک مشکلی که در سیاست خارجی افغانستان و پاکستان نسبت به یکدیگر وجود دارد نگاه امنیت محور است، هم دولت افغانستان و هم دولت پاکستان در تعاملات سیاسی – فرهنگی و اقتصادی بیشتر بر محورهایی امنیتی تاکید دارند و نگاه بی اعتمادی بر یک دیگر. این نوع نگاه نسبت به یک دیگر زمینه هایی واگرایی و تقابل گرایی را به وجود آورده است. پاکستانی ها پیوسته دولت افغانستان را متهم حمایت به گروه هایی نیابتی هند در منطقه نموده و باور دارند که هند از طریق افغانستان طالبان پاکستانی و گروه هایی تجزیه طلب بلوچ و پشتون را مورد حمایت قرار می دهد و دولت افغانستان به نظر پاکستانی ها در این مسیر هم سو و هم نظر است. در سوی دیگر دولت افغانستان پیوسته پاکستان را در حمایت از گروه طالبان و برخی از گروه های افراطی – دینی و مذهبی که رویکرد خشونت محور دارند، متهم ساخته است. متاسفانه چنین مواضعی مناسبات دو کشور را تیره ساخته است و گروه هایی تروریستی و افراط گرایی که در منطقه حضور دارند و گویا مورد حمایت برخی از کشورها هستند در آینده ها خطر جدی بر منافع دولت افغانستان و پاکستان قرار خواهند گرفت. به باور من هم دولت افغانستان و هم دولت پاکستان و کلیه کشورهای منطقه قربانی تفکر تروریستی و افراط گرایی دینی هستند؛ اگر دولت افغانستان و پاکستان و بقیه کشورها در هم کاری و هم سوی با هم دست به مبارزه علیه تفکر تروریستی و افرط گرایی نزنند و از رویکرد تقابل گرایی، به هم گرایی و هم پذیری گذار نکنند؛ قربانی تروریسم و تفکر افراط گرایی خواهند شد و در قدم اول دولت های افغانستان و پاکستان قربانی این گروه ها هستند.
۳ .یکی از اتهامات اصلی به پاکستان که همواره زده می شود حمایت از طالبان است. اتهامی که اسلام اباد همواره آن را رد کرده است. با این حال، آیا این گروه های شورشی در صورت رسیدن به قدرت می توانند منافع پاکستان در افغانستان را تامین کنند؟
پاکستانی ها در طول تاریخ روابط سیاسی با افغانستان تلاش شان این بوده که یک دولتی مبتنی بر خواست ها و علایق آن ها در کابل تاسیس شود و این دولت، سر ستیزی با اعمال هند و گروه هایی نفوذی هند در منطقه داشته باشد و کمتر علایق و خواست ناسیونالیسم پشتون تباری را در منطقه مطرح سازد. از این جهت پاکستانی ها در پی حمایت هم چون گروه هایی هستند و دولت افغانستان پیوسته اتهاماتی بر اسلام آباد مبنی بر حمایت شان از گروه هایی شورشی وارد کرده است. بنابراین، من فکر می کنم که پاکستانی ها با حمایت این گروه ها می خواهند چند مساله را در افغانستان دنبال کنند این که؛ با حمایت از گروه های دینی – مذهبی رویکرد ناسیونالیستی و قومیتی پشتونها را مهار کنند و هم چنان به اساس رویکرد مذهبی – دینی مساله کشمیر را از بعد سیاسی به بعد دینی تقلیل داده و با ایجاد گروه های مذهبی در افغانستان نفوذ هندوستان را کاهش داده نقش بازیگر اصلی را در افغانستان اجرا نمایند. ولی به باور من هر گونه حساب باز کردن روی گروه های شورشی و افراطی در منطقه و پرورش این گروهها هیچ سودی به پاکستان نداشته و در آینده این گروه ها به درد سر بزرگی در منطقه هم برای پاکستان و هم برای افغانستان تبدیل خواهند شد با توجه به افراط گرایی دینی و مذهبی گروه هایی که در افغانستان و پاکستان حضور دارند و آبشخور فکری چنین جریان هایی یکی است و این ها در تبانی با هم حرکت می کنند و هیچ تعهد ملی و اخلاقی و حقوقی ندارند.
بنابراین، گسترش تفکر ارتجاعی و گروه های تندرو چه در افغانستان و چه در پاکستان به نفع دولت های ملی نیست و آینده منطقه را پرچالش و خطرزا خواهد کرد. از این جهت، هرگونه همکاری و هم سوی پاکستان و افغانستان در امر مبارزه علیه گروه های تروریستی و افراطی در منطقه به نفع هر دو کشور است و هر دو کشور می توانند در تبانی با هم برچنین دشواریهایی فایق آیند.
۴ .پاکستان به دلیل نفوذ بر طالبان و نقش مهم آن در جنگ و صلح افغانستان مهره ای مهم محسوب می شود. از طرف دیگر، اتهامات زیادی به این دولت بر نقش مثبت در روند صلح وجود دارد. با این حال، پاکستان با توجه به فشارهای بین المللی تا چه میزان قادر به ایفای نقش پررنگ در صلح دارد؟
پاکستان به دلیل داشتن مرز طولانی با افغانستان و مشترکات قومیتی، مذهبی و زبانی، یکی از بازیگران اصلی در منازعات سیاسی- قومی و فرهنگی افغانستان طی چهل سال پسین بوده. این کشور چه در دوره حاکمیت احزاب کمونیستی و چه در دوره حاکمیت مجاهدین نقش تاثیر گذاری در تحولات سیاسی – اقتصادی و حتی واژگونی و دگرگونی دولت ها داشته است که نمی توان نقش پاکستان را در تاسیس گروه طالبان، استمرار و چرخش قدرت سیاسی طالبان چه در دهه ۱۹۹۰ و چه در عصر امروزی فراموش کرد. از این جهت یکی از بازیگران قدرت مند منطقه ای که می تواند تأثیر مستقیم بر مسئله صلح و جنگ افغانستان داشته باشد، پاکستان است. بنابراین، با توجه به حساسیت هایی منطقه ای و جهانی نسبت به گروه طالبان و رویکرد تفکر ارتجاعی طالبان در شکل گیری روند دولت – ملت و مسئله حقوق بشر و زنان، پاکستان ناگزیر است که دست از حمایت و استمرار چنین سیاستی در منطقه بردارد و به نظر می رسد که پاکستانی ها بیشتر از این توان مدیریت مالی، لوجیستکی و تسهیلاتی جنگ طالبان در افغانستان را ندارند. اما، پاکستانی به با توجه به وضعیت پیش آمده در پی تبیین چند مسئله هستند. این که بتوانند از ایالات متحده آمریکا امتیازهایی بیشتر نظامی- مالی دریافت کنند؛ دست عوامل هندی را در افغانستان کوتاه ساخته و هند را در این مسئله به حاشیه بکشانند؛ به جامعه جهانی و آمریکا این ذهنیت را تلقین کنند که برای امنیت و ثبات و مهار گروه های تروریستی در افغانستان، راهی ندارند. جز اینکه از مسیر پاکستان به قضایایی افغانستان نگاه کنند و پاکستان را یکی از بازیگران مهم و اساسی در تعاملات سیاسی- اجتماعی و حتی مسئله صلح و جنگ به رسمیت بشناسد.
براین پایه، اگر پاکستانی ها به این خواست هایی شان در مسئله صلح افغانستان دسترسی اساسی پیدا نکنند، احتمالا گزینه های دیگری را دنبال خواهند کرد.
۵ .یکی از اتهامات دیگری که به دولت پاکستان وارد است، حملات راکتی این کشور علیه خاک افغانستان است که منجر به شکایت افغانستان به سازمان ملل شده است. این شکایت تا چه میزان توانسته در بازدارندگی پاکستان نقش ایفا کند؟
اتفاقا آنچه توانسته زمینه های چنین حملات موشکی را بر خاک افغانستان مساعد سازد و بدبینی هایی را نسبت به سیاست های پاکستان در افغانستان به وجود بیارد باز هم مساله گروه هایی شورشی (چه در خاک افغانستان و چه در خاک پاکستان) و حضور برخی از کشورها که به دنبال حمایت گروه هایی نیابتی خویش در افغانستان می باشند بر می گردد. پاکستانی ها مدعی هستند که برخی از کشورها از طریق خاک افغانستان در مناطق شرقی و جنوبی افغانستان برخی از گروه هایی شورشی ضد پاکستان (طالبان پاکستانی) را حمایت و تمویل و تجهیز و علیه منافع پاکستان استفاده می کنند. از این جهت اکثر حملات موشکی که بر قلمرو افغانستان شده مقامات پاکستانی مدعی هستند که ما مواضع گروه های شورشی و تروریستی که در جبهه مخالف پاکستان و مواضع آن هستند هدف قرار داده ایم و هر گونه تلفات غیر نظامی و ملکی که را به گونه رسمی رد کردند. اما مقامات دولت افغانستان و فرمانده هایی مرزی چنین ادعایی را رد کرده و مدعی هستند که پاکستانی ها بر مواضع غیر نظامی و ملکی موشک شلیک کرده و باعث تلفاتی غیرنظامی در این منطقه گردیده است.
بنابراین، دولت افغانستان، با در نظر داشت قواعد و الزامیت های حقوق بین الملل و موازین سازمان ملل متحده بارها علیه پاکستان شکایتی مبنی بر موشک پراکنی بر قلمرو افغانستان نموده، اما به دلیل عدم ارایه شواهد و مدارک مقنع و نداشتن قدرت بلند لابی گری در سطح جامعه جهانی نتوانسته به گونه درست جامعه جهانی و قدرت های بزرگ را اقناع ساخته تا بالای پاکستان فشار حداکثری مبنی بر چنین مواردی وارد شود و این مساله اتفاقا نتواسته تبدیل به یک نیروی بازدارندگی شود. کمااینکه آمریکا به اساس امضای پیمان امنیتی با افغانستان خود را مکلف به حمایت دولت افغانستان و شریک استراتژیک خود در منطقه دانسته است.
۶ .اسلام آباد معتقد است که دولت افغانستان از گروه های شورشی و جنبش تحفظ پشتون حمایت می کند. با درنطر گرفتن این فرض دلیل حمایت این افغانستان از این گروه ها چیست؟
متاسفانه مواضع دولت افغانستان چه در گذشته تاریخی و چه در مقطع زمانی، یک مواضع قومیتی و ناسیونالیستی بر محور تفکر پشتوانوالی بوده است. این دولت ها تا حال فکر می کنند که مناطق پیشاور و کلا منطقه خیبر پختون خواه که جز قلمرو رسمی دولت پاکستان است، متعلق به افغانستان بوده و مرز دیورند را یک مساله تحمیلی و یک قرار داد صد ساله بین سلطنت عبدالرحمان و دولت هند بریتانیایی وقت می دانند؛ مساله ای دیگری که مواضع حکومت افغانستان را نسبت به پشتونستان حساس ساخته به نظرم مواضع هند محور حکومت افغانستان نسبت به پاکستان است. هندی ها تلاش دارند از طریق ایجاد نفوذ در مناطق جنوب افغانستان و حکومت افغانستان مساله پشتونستان خواهی را در افغانستان دامن زده و از مواضع جنبش تحفظ پشتون اعلام حمایت کرده است و پیوسته خواهان جدایی مناطق پشتونشین از بدنه پاکستان است.
بنابراین، فکر می کنم سه عامل اساسی محرکه حمایت از مواضع جنبش تحفظ پشتون از ناحیه حکومت افغانستان باشد؛ اول اینکه حکومت افغانستان بیشتر یک رویکرد قوم محور و ناسیونالیستی را در مواضع خارجی خود نسبت به پاکستان مطرح کرده و از این ناحیه به پاکستان نگاه می کند؛ دوم می خواهد از این طریق فشاری بر مواضع اسلام آباد نسبت به افغانستان بیارد تا پاکستان از حمایت گروه های شورشی و تروریستی دست بردارد؛ سوم اینکه دولت افغانستان در بسیاری از موارد بیشتر هند محور و هند تاثیر بر مواضع سیاست خارجی حکومت افغانستان در طول تاریخ داشته و دارد. از این رهگذر، فکر می کنم این سه عامل اصلی ترین عامل حمایت از جنبش تحفظ پشتون و برخی گروه هایی مخالف مواضع پاکستان در منطقه باشد که حکومت افغانستان دنبال می کند.
۷ .در ۱۷ماه می ۲۰۲۱، پاکستان اظهاراتی جدی در مورد بیانات غیرمسئولانه ی مقامات افغانستان (اظهارات اشرف غنی در مصاحبه بانشریه آلمانی اشپیگل در مورد پناه دادن پاکستان به طالبان) راجع به پاکستان مطرح کرد. این سخنان اشرف غنی و متعاقبا کدورت های آتی پس از سفر اخیر ژنرال قمر باجوا به کابل و قدردانی اشرف غنی از نقش صمیمانه و مثبت پاکستان در روند صلح افغانستان صورت گرفت. اما در این میان چه عاملی باعث تغییر موضع اشرف غنی شد؟
متاسفانه نخبه گان سیاسی افغانستان در طول تاریخ ازظرفیت درک درست مناسبات سیاسی چه در سطح منطقه و چه در سطح فرامنطقه نسبت به افغانستان نداشته و بیشتر اعلام مواضع و اتخاذ تصمیم در این دو سطح بیشتر احساسی و برخاسته از انگارهایی ذهنی و غیر واقعی بوده است. هرازگاهی نخبه گان سیاسی در مساله حساس از تصمیم گیری و وضعیت نا مناسب سیاسی قرار می گیرند، اعلام مواضع شان برخاسته از خرد و درایت سیاسی و هوشمندی نبوده و بیشتر مواضع احساسی و یا هم عاطفی گزین کرده اند که این یکی از آسیب هایی بزرگی بوده که افغانستان را متاسفانه در حالت بسیار بدی قرار داده است. از این جهت، بیانات رییس جمهور غنی نسبت به پاکستان بیشتر احساسی و کمتر سیاسی بوده است و اعلام چنین مواضعی نشان می دهد که هنوز رییس جمهور غنی درک ژرفی از تاثیر پاکستان برروند گفت وگوهایی صلح و مساله جنگ در افغانستان نداشته و یا هم نخواسته بیان کند. متاسفانه باید پذیرفت که پاکستان نقش محوری و تاثیرگذاری بر شکل گیری دولت ها در چهل سال پسین در افغانستان داشته و پاکستانی ها همیشه در پی استمرار و برقراری دولت و گروه هایی حامی خود در افغانستان هستند و حتا رییس جمهور غنی در این اواخر در پی کسب رضایت دولت پاکستان نسبت به استمرار حکومت خود در افغانستان است.
از این روی، پاکستان ها با نقش تاثیر گذاری که بر جامعه افغانستان و جامعه جهانی داشته اند و سفر رییس ستاد مشترک ارتش پاکستان به کابل و تغییر مواضع رییس جمهوری غنی گویایی چنین رویکرد و مواضعی است.
۸ .دررابطه با اتهامات افغانستان به پاکستان، مبنی بر اینکه این کشور مامنی مناسب برای رشد و پروش گروه ها افراطی و مخالف است، آیا پاکستان اقداماتی برای نقض این دعاوی انجا داده است؟ آیا به طور کلی حضور نیروهای افراطی و ستیزه جو در این کشور به نفع پاکستان است و یا اینکه منفعل ساختن آنها برای خودپاکستان نیز با منافع و مزایایی همراه است؟
اتفاقا متغیری که توانسته روابط و مناسبات افغانستان و پاکستان را تیره کند، همین مساله گروه های تروریستی در منطقه است. دولت افغانستان پیوسته پاکستان را به پرورش و حمایت گروه های تروریستی و شورشی در منطقه متهم کرده و این گروه های شورشی را گروه های نفوذی پاکستان در افغانستان دانسته است و بارها به جامعه جهانی و سازمان ملل متحد مبنی بر پشتبانی پاکستان از مخالفان دولت افغانستان در آن سوی مرزها شکایت کرده است. اما در برابر دولت پاکستان چنین مواضعی را مطرح کرده و مدعی است که دولت افغانستان در تبانی با برخی از کشورها گروه هایی شورشی و جدایی طلب بلوچ و هم چنان طالبان پاکستانی را حمایت و علیه منافع پاکستان استفاده کرده است که متاسفانه چنین مواضع و رویکردهایی هم درد سری برای منطقه شده و هم مناسبات دو کشور را به طور مطلق خونین ساخته است.
بنابراین، به نظر بنده هر گونه حمایت و پشتبانی از گروه های ستیزه جو و افراطی چه در قلمرو پاکستان و چه در قلمرو افغانستان، به نفع هیچ یکی از دولت ها نیست و پیامدهایی خونین بر مواضع دولت ها خواهد گذاشت. اتفاقا اگر دولت پاکستان در زمینه مبارزه علیه تروریسم و گروه هایی جهادیستی در منطقه همکاری جدی نکند دیری نخواهد گذشته که این گروه ها دامن خودش را خواهند گرفت و پاکستان را به بحران جدی مواجه خواهند کرد و این گروه ها به هیچ موازین انسانی و اسلامی باورندارند فقط یک گروه شورشی و جنگجوی هستند که برپایه ایدیولوژی و مواضع سخت گیرانه برای تاسیس سرزمین موعود خویش مبارزه و ستیزه می کنند.
۹ .آینده مناسبات بین افغانستان و پاکستان در شرایطی که این اتهامات همچنان پابرجاست و با فرض آمدن طالبان به دولت چگونه خواهد بود؟
خب اگر دولت افغانستان و پاکستان روی مسایل اصلی همان مساله مرز دیورند، مساله پشتونستان خواهی و برخی مسایل دیگری که مناسبات این دو سر زمین را تیره کرده به تفاهم نرسند و این موارد را به گونه عقلانی و جدی حل و فصل نسازند، نمی توان شاهد آرامی و صلح در منطقه بود و این عامل زمینه ساز درگیری ها و منازعات خونین در منطقه خواهد بود. اتفاقا طالبان بخشی از این سناریو هستند و کل سناریو نیستند و هرازگاهی که دولت افغانستان مواضع ناسیونالیستی و پشتونستان خواهی را در پیش گیرد پاکستان آرام نه نشسته و در پی ایجاد گروه دیگری و اعلام مواضعی دیگری است و هیچ گاهی پاکستان اجازه گسترش نفوذ هند در افغانستان و منطقه نخواهد داد.